• کد خبر: 3871
  • گروه : اخبار , ویژه ها
  • تاریخ انتشار:13 خرداد 1401 ساعت: 11:48

«فرزندان بشر»؛ ساختار واقع‌گرا در بستر داستانی آخرالزمانی

«فرزندان بشر» یک فیلم آخرالزمانی با مایه‌های علمی تخیلی است که با ساختار واقع‌گرا در بستر داستانی آخرالزمانی از ترس‌های در کمین آینده بشر چشم اندازی هراسناک پدید آورده است.


این یک جهان ویران شده است. اینک آخرالزمان است. برای هجده سال است که بشر نابارور شده و به تازگی جوان‌ترین انسان روی کره زمین نیز کشته شده است. دولت همچون جنایتکاری سازمان یافته در پی نابودی پناهجویان است. جهان رو به انتهاست و این زمینه خوبی است تا تمام تعصبات نژادی، ملی و جنسیتی پررنگ‌تر شوند و با بی‌پروایی همزیستی آدمیان را ناممکن سازند. آسمان همواره گرفته است و هوا کدر، سرد و خاکستری. هیچ نشانی از زیبایی، امید و تغییر نیست و هر چه هست وحشت خشونت‌بار ویرانی، آشوب، مرگ و انقراض است. مردی افسرده و دائم الخمر به نام تئو با بازی کلایو اوون ناامید و ناهوشیار همچون روحی سرگردان و زخمی در لندن زشت و آلوده پرسه می‌زند. گروهی شورشی و آنارشیست که توسط دولت تروریست خوانده می‌شوند به نام «ماهی‌ها» در پی مبارزه‌ای مسلح و زیرزمینی برای نابودی دولت هستند. از قضا رهبر این گروه شورشی جولیان با بازی جولیان مور معشوقه سابق تئو است. آنها در سال‌هایی که هردو آرمانخواه و مبارز بودند فرزندی داشتند که مرگ او رابطه آنها و البته آرمان‌گرایی مرد را فروپاشید. جولیان پس از سال‌ها با ملاحظات امنیتی شدید تئو را می‌بیند و از او برای گرفتن روادید خروج یک زن پناهجو به نام کی کمک می‌خواهد. تئو که همچنان به زن عشق می‌ورزد برای کمک به او آماده است. اما پس از کشته شدن جولیان توسط زیردستان‌اش و پی بردن به بارداری کی، تئو وارد مسیری بازگشت ناپذیر می‌شود. او پیش از اینکه خود بداند، توسط جولیان وارد مبارزه برای نجات بشر و دستیابی به امکانی دوباره برای بقا شده است.

وحشت از واقعیت آینده‌

«فرزندان بشر» ساخته آلفونسو کوارون در سال ۲۰۰۶ یک فیلم آخرالزمانی با مایه‌های علمی تخیلی است که ویران‌شهری در آینده را تصویر می‌کند. داستان فیلم در عین اینکه تخیلی است و شرایطی فرضی را تصویر می‌کند، اما توسط کوارون با دوربینی متحرک و گزارش‌گونه ساختاری به شدت واقع‌گرا دارد. همین ساختار واقع‌گرا در بستر داستانی آخرالزمانی از خطرات محتمل و ترس‌های در کمین آینده بشر – همچون ناباروری، بیماری‌های همه‌گیر، بحران پناهجویی، فروپاشی نظام بین‌الملل و سازمان‌های حقوقی جهانی و…- چشم اندازی هراسناک و دلهره‌آور پدید آورده است.

کوارون با ساختاری پپیچیده و ساختمانی تو در تو و پرجزئیات اثری جدی را پدید آورده است که اقتباسی ملموس و باورپذیر است از رمانی به همین نام نوشته پی دی جیمز. کوارون از این اثر ویران‌شهری با تسلط خود بر فضاسازی و رنگ آمیزی بصری؛ بدون اغراق‌های مرسوم در این ژانر، فیلمی باورپذیر پدید آورده است. کلایو اوون با آن بازی خونسرد و چهره همواره سنگین خود موفق شده ترکیبی از افسردگی و آسیب‌پذیری  با پاک باختگی و آنارشی را در شخصیت تئو به وجود بیاورد و منحنی شخصیت را از یک فرد منفعل به یک ناجی تمام عیار و متهور به شکلی روان و صیقل‌خورده تصویر کند. یکی دیگر از شخصیت‌های رمان که در فیلم شمایلی جذاب و اثرگذار پیدا کرده است جاسپر پالمر با بازی مایکل کین است. جاسپر با وجود حضور کوتاه در فیلم صاحب کنشی دراماتیک و بسیار مؤثر است. او که به نوعی پدر معنوی تئو محسوب می‌شود با رویکردش نسبت به ماجرای آخرالزمان و زندگی منزوی و عجیبی که در این معرکه برگزیده است، تبدیل به شخصیتی فراموش نشدنی شده است که از اثرگذارترین فرازهای فیلم را به حضور مؤثر و مرگ سلحشورانه خود اختصاص داده است.

فیلم آشکارا دارای مایه‌هایی مسیحی و مذهبی است. هاله مسیح‌واری که دور تولد کودک سیاهپوست کی خلق می‌شود، فضای نجات‌بخشی و رستگاری را در قاب‌های خاکستری و خونین فیلم دمیده است. نجات و معجزه از کلیدواژه‌هایی است که در کنار فضاسازی موسیقیایی و لکه‌های خرد نوری که در قاب نفوذ می‌کنند به فیلم تمی دینی و ماورایی داده است. رازآمیزی تصور و تصویری «پروژه انسانی» به عنوان گروهی که بناست بچه و مادر به آنها تحویل داده شوند در راستای همین تم استعلایی اثر است. در این میان کوارون در صحنه‌های طولانی جنگ‌های کور شهری و آن آشوب انتهایی فیلم کلاسی کم‌نظیر از کارگردانی را به نمایش گذاشته است. بسیاری از پلان‌های جنگ در فیلم یادآور «غلاف تمام فلزی» شاهکار استنلی کوبریک و «جوخه» ساخته ماندگار الیور استون است. اما تمام این ادای دین‌ها توسط فیلمساز شخصی‌سازی و مال خود شده است و در ساختار یکدست کارگردانی کوارون قرار گرفته است. به همین علت هم اینگونه پلان‌ها و صحنه‌پردازی‌ها چیزی فراتر از ادای دین هستند و به نوعی شکلی از تکامل‌بخشی فرمال را همراه دارند. از دیگر سو «فرزندان بشر» نمونه‌ای از استفاده دراماتیک و منطقی از دوربین روی‌دست گزارش‌گونه است. فیلم ساختار سینمای مستند گزارش بحران را وارد سینمای علمی تخیلی کرده است تا به‌جای وجه فانتزی سرگرمی محور این‌گونه به آن بعدی هشداردهنده و به لحاظ اجتماعی اثرگذار ببخشد. همین فرم هم به فیلم قالبی از سینمای متعهد را بخشیده است که در چنین فضایی و با چنین پروژه عظیمی ایده‌ای بلندپروازانه و ستایش‌آمیز است.

 

منبع: نماوامگ/ علیرضا نراقی

انتهای پیام/

کلید واژه:
گروه بندی: اخبار , ویژه ها

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است

× برای درج دیدگاه باید وارد شوید