جمشیدی در «علفزار» بهشکل قابلستایشی، توانسته یکدستی لحن بازیاش را در طول فیلم حفظ کرده و احساسات مختلفی را بهشکلی کنترلشده بروز دهد.
فیلم «علفزار» نقطه اوج کارنامۀ پژمان جمشیدی است. او در این چند سال بارها در راه اثبات این نکته تلاش کرد که تواناییهایش محدود به عرصۀ کمدی نیست. با این وجود هیچکدام از تلاشهایش نتیجهای چنین چشمگیر به بار نیاوردند: یا فیلمها در حد و اندازهای نبودند که چندان جدی گرفته شوند یا جمشیدی نتوانسته بود انتظارات را بهشکل کامل برآورده کند. اما در مورد «علفزار» شرایط متفاوت است؛ تا جایی که میتوان حضور جمشیدی را یکی از اصلیترین برگهای برندۀ فیلم دانست.
جمشیدی در این فیلم نقش بازپرسی را ایفا میکند که در شرایط پیچیدهای قرار گرفته است. او شخصیتی است که با طیف گستردهای از آدمها مواجه میشود: از افرادی متعلق به طبقات پایین جامعه تا زنی که بهنظر میرسد قربانی یک فاجعه شده و مافوقی که میخواهد او را از پیگیری یک مسیر پرمخاطره اما شرافتمندانه بازدارد. سختی کار جمشیدی این است که نهتنها باید در مقابل شخصیتهای مختلف، برخوردهای متفاوتی از خود بروز دهد، بلکه گاه باید در طول فیلم در مقابل یک شخصیت خاص هم رفتارهای مختلفی نشان دهد (مثلاً در یک مورد از عتاب و ابهت اولیه بهشکلی تدریجی به نمایش همدلی برسد و در موردی دیگر از آرامش – و تا حدی ترس – اولیه به شکلی از عصیان). کار وقتی سختتر میشود که بدانیم او، در تمام این موارد، امکان استفاده از جنسهای مختلف بازیگری را ندارد و نمیتواند – بهعنوان مثال – از بازی درونگرایانه در یک مورد به بازی برونگرایانه در برخورد با شخصیتی دیگر تغییر مسیر دهد چراکه هیچکدام از این تقابلها به روابط شخصی او برنمیگردند و همگی زیرمجموعۀ روابط کاری شخصیت قرار میگیرند.
هنر جمشیدی همینجا است که مشخص میشود. او، بهشکل قابلستایشی، توانسته یکدستی لحن بازیاش را در طول فیلم حفظ کرده و – بهجز معدودی از موارد که البته ربطی به بازی جمشیدی ندارد و مشخصاً تصمیم فیلمساز بوده – احساسات مختلفی را بهشکلی کنترلشده بروز دهد. جمشیدی – شاید برای اولین بار در طول دوران بازیگریاش – موفق شده در صحنههای مختلف، از احترام به خشم، از ابهت به همدلی و از سربهزیری به ایستادگی در مقابل زور تغییر مسیر دهد بدون اینکه در این راه ناچار باشد حالات صورتش را بهشکل مشخصی تغییر داده یا – بهعنوان مثال – از حرکات اغراقآمیز بدن استفاده کند. او توانسته این احساسات را بهشکلی درونی پرورش داده و منتقل کند. چنین دستاوردی، ناشی از درک درست جمشیدی از ویژگیها و شرایط شخصیت است. این اولینبار نیست که جمشیدی پتانسیل قابلتوجه خود را برای ایفای نقشهای مختلف نشان داده، اما «علفزار» را میتوان پایان رسمی دوران تلاش او برای اثبات خود در سینمای ایران دانست.
منبع: سینماتیکتمگ/ سید آریا قریشی
انتهای پیام/
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است