لسلی فلپرین درباره فیلم «توری و لوکیتا» گفته است: این فیلم شاید جذابترین اثر برادارن داردن از نظر احساسی باشد، یک تراژدی که با نهایت شفافیت و وضوح روایت میشود.
ژان-پییر و لوک داردن (که آنها را با نام برادران داردن میشناسیم) از فیلمسازان محبوب جشنواره فیلم کن به شمار میروند. حضور هر کدام از فیلمهای آنان را در این جشنواره میتوان تضمینشده دانست. کافی است به این نکته توجه کنیم که در بیستودو سال اخیر، این دو برادر هشت جایزه از جشنواره کن دریافت کردهاند: از جمله دو نخل طلا، یک جایزه بهترین فیلمنامه، یک جایزه بزرگ هیأت داوران و یک جایزه بهترین کارگردانی. در چنین شرایطی، دریافت نهمین جایزه از جشنواره کن با فیلم «توری و لوکیتا» برای آنان دور از ذهن نیست. با این وجود، نمایش فیلم برای منتقدان با استقبال چندان پرشوری روبهرو نشده است. در جدول ارزشگذاری مجله لو فیلم فرانسه (که در آن پانزده منتقد مطبوعات فرانسوی به فیلمها امتیاز میدهند) تاکنون سیزده امتیاز ثبت شده که طی آن هیچکدام از منتقدان «توری و لوکیتا» را شایسته کسب نخل طلا (معادل امتیاز کامل – چهار ستاره) ندانستهاند. البته شش نفر از منتقدان، تازهترین ساخته برادران داردن را یک فیلم سه ستاره ارزیابی کردهاند اما از آن سو دو نفر فیلم را بیارزش دانستهاند و دو منتقد دیگر هم یک ستاره به فیلم دادهاند. برآیند این نظرات نشان میدهد که «توری و لوکیتا» احتمالاً فیلم متوسطی در کارنامه داردنها به شمار میرود. در ادامه، نظر دو تن از منتقدان را در مورد «توری و لوکیتا» با ترجمه اردوان وزیری و به نقل از دنیای تصویر آنلاین خواهیم خواند.
لسلی فلپرین (هالیوود ریپورتر): «توری و لوکیتا» احتمالاً غمانگیزترین فیلمی است که ژان پییر و لوک داردن (برادران نویسنده – کارگردان – تهیهکننده) تا به حال ساختهاند. درحالیکه بسیاری از فیلمهای قبلی آنها حداقل با اندکی امیدواری و آرامش همراه بود اینبار هیچکدام از آن امیدواریها در اثر جدید دو برادر فیلمساز بلژیکی به چشم نمیخورد. داستان فیلم روایتگر دو مهاجر آفریقایی زیر سن قانونی است که برای گذشتن از مرز خودشان را خواهر و برادر جا میزنند. اما این بچهها بهطور ناخواسته به دنیای زیرزمینی جرم و جنایت کشیده میشوند تا بدهیهایشان را بپردازند و پولی که به شدت به آن نیاز دارند برای خانوادههای خود بفرستند. خوشبینانهترین چیزی که میتوانید درباره فیلم بگویید این است که تراژدیای که این اثر بیوقفه به سمت آن حرکت میکند کاراکترهایی را که در پایان فیلم بسیار دوستشان داریم نابود نمیکند و از بین نمیبرد. و کماکان این فیلم شاید جذابترین اثر برادارن داردن از نظر احساسی باشد، یک تراژدی که با نهایت شفافیت و وضوح روایت میشود و بر دو پروتاگونیست متمرکز است که کاملاً شایسته همدلی و همدردی ما هستند. فیلم به جزئیات چگونگی رسیدن آنها به بلژیک و اینکه آیا واقعاً لایق ماندن هستند یا نه نمیپردازد، اگرچه کاملاً آشکار است که دو فیلمساز در سمت بچهها میایستند. تمام چیزی که واقعاً باید بدانیم این است که آنها اساساً بچههایی خوب و برای هم – اگر نه در مقابل مسئولان رسمی دولت – صادق و درستکار هستند و با چنان شدتی از همدیگر مراقبت و نسبت به هم احساس تعهد میکنند که کمتر برادرها و خواهرهای خونی به پایشان میرسند. جزئیات، نقشآفرینیها، نکات فنی، ساختاری و اجرایی این اثر در حد کمال است.
پیتر بردشا (گاردین): برادران داردن دوباره به بخش رقابتی کن بازگشتهاند، جایی که طی چند دهه افتخارات زیادی کسب کردهاند. اما برای من، پویایی آثار آنها طی سالهای اخیر افت کرده و گاهی اوقات بهرغم تحقیقات عمدهای که برای فیلمنامههایشان انجام دادهاند نوعی خامدستی در پلات آثار آنها مشاهده میکنم. به عنوان مثال در همین فیلم صحنهای وجود دارد که بهشکلی عجیب و باورنکردنی سرسری است و طی آن یک نفر باید بیهوش شود و این از طریق یک یا دو بار ضربه زدن به سر با وسیلهای سنگین حاصل میشود، استعارهای که تصور میکردم با برنامههای تلویزیونی دهه هفتاد مخصوص بچهها از بین رفته است. پایان فیلم نیز از نظر اجرا تا اندازهای سادهانگارانه و ابتدایی است، اگرچه نه از منظر دلالت آن درباره بیرحمی مردمی که از مهاجران آسیبپذیر و درمانده بهرهکشی میکنند. بهرغم همه اینها من کماکان به ضربان قلب ایدهآلیسم، ضرورت و قدرت این فیلم واکنش نشان دادم. تمثیلی ساده از نابرابری و بیعدالتی نسبت به آدمهای به حاشیه رانده شده و ناتوان در قلب اروپای مرکزی. با توجه به اینکه به نظر میرسد بخش اعظم سینمای امروز به خلق کنایه، سردی و بیتفاوتی محدود شده، برادران داردن ازجمله فیلمسازانی هستند که اعتقاد دارند سینما باید معنایی داشته باشد و در جهان واقعی مداخله کند.
انتهای پیام/
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است