تاکنون 12 قسمت از سری سوم ساخت ایران پخش شده و به جرات میتوان گفت یکی از ضعیفترین آثار تولید شده شبکه نمایش خانگی است و به سادگی یک برند موفق و محبوب را از بین بردند.
اگر میخواهید بدانید چطور میشود گذشته و نام خوب و خوش یک سریال را خراب کرد با ما در این گزارش همراه شوید. سری اول سریال «ساخت ایران» با حضور محمدرضا گلزار و امین حیایی در سال ۹۰ توسط محمدحسین لطیفی ساخته و از شبکه نمایش خانگی پخش شد. نویسندگان فصل اول ساخت ایران، مرحوم خشایار الوند، آرش قادری و پیمان قاسمخانی بودند که هرکدامشان بهتنهایی برای موفقیت یک سریال کافی هستند. این مثلث، فیلمنامه را تدارک دیده بودند که کار را برای هر کارگردانی آسان میکرد. البته برخی کاراکترها را پیش از این در آثار دیگری هم دیده بودیم اما موقعیتهای کمدی جذاب و همچنین دیالوگهای شیرین و به اندازه، باعث دیده شدن سری اول شده بود. آن زمان خبری از پلتفرمهای امروزی نبود. سری اول این مجموعه به قدری محبوب شد که حتی از شبکههای پنج و نسیم تلویزیون هم پخش شد. داستان جذاب، قصه پرکشش، ترکیب همراه بازیگران و طنز به اندازه و قابل پخش و درک برای عموم مخاطبان ازجمله دلایلی بودند که باعث دیده شدن این سریال شدند. ترکیب حیایی- گلزار امتحانش را در سینما پس داده بود و حالا نوبت به شبکه نمایش خانگی زسیده بود که میوه این ترکیب را بچیند. نتیجه موفقیتآمیز بود و به دلیل اینکه قیمت دلار هنوز مثل الان نبود بخشهای قابلتوجهی از ساخت ایران در لبنان و با حضور تعدادی از بازیگران خارجی تصویربرداری شد.
«ساخت ایران» مخاطبان زیادی را جذب خودش کرد اما آنها برای دیدن سری دوم این سریال، حدود ۶ سال صبر کردند. این فاصله همراه با تغییر کارگردان و بازیگران هم بود. برزو نیکنژاد به جای لطیفی آمده بود و محسن کیایی و سحر دولتشاهی و سارا بهرامی هم به جمع بازیگران اضافه شده بودند. حضور کیایی در کنار گلزار و حیایی باعث ایجاد یک مثلث بانمک و دلنشین شده بود. این بار چین به جای لبنان تبدیل به لوکیشن خارج از ایران شد و همین تغییر، فضای متفاوت و مواجهههای جالبی را ایجاد کرده بود. این سری هم توانست بینندگان زیادی را به سمت شبکه نمایش خانگی بیاورد. شبکه نمایش خانگی وضعیت سال ۹۰ را نداشت و دیگر خبری از نسخههای فیزیکی نبود. پلتفرمها میزبان سریالها شده بودند و ساخت ایران از فیلیمو پخش میشد. این فصل هم در جذب مخاطب موفق بود، اما نه به اندازه اولی. اما رابطهها و شخصیتهای شکلگرفته در سری دوم، میتوانست خنده روی لبان بینندگان بیاورد و آنها را مجاب به وقت گذاشتن و دیدن و حتی خرید اشتراک کند. این بار به جز کارگردان، نویسنده فیلمنامه هم تغییر کرده بود و امیر عربی به جای آن مثلث رویایی مینوشت. هرچند عدهای معتقد بودند و هستند که استفاده از بازیگران خارجی بهمنظور راحتی در نشان دادن زنان بیحجاب است اما فارغ از درستی یا نادرستی این فرضیه، حضور بازیگران خارجی در این دو فصل منطق روایی داشت و باتوجه به لوکیشنهای لبنان و چین، وجود آنها چندان غیرمنطقی به نظر نمیرسید.
از سال ۹۷ که سری دوم ساخت ایران ساخته و پخش شد تا امسال که بهمن گودرزی با فیلمنامهای از همان امیر عربی فصل دوم، سومین سری ساخت ایران را ساخت خیلی چیزها تغییر کرده بود و کرونا و گرانی مهمترینش بود. انتشار خبر ساخت فصل جدید ساخت ایران باعث کنجکاوی مخاطبان و اهالی رسانه شده بود که ببینند با کارگردان تازه، قرار است چه چیزی را در ادامه ببینیم. باتوجه به این نکته که محمدرضا گلزار غایب بزرگ این فصل بود و عایشهگل هم دومین حضورش در آثار ایرانی را تجربه میکرد توجه و حساسیتها نسبت به این سریال زیاد شده بود. تاکنون ۱۲ قسمت از سری سوم ساخت ایران پخش شده و به جرات میتوان گفت یکی از ضعیفترین آثار تولید شده شبکه نمایش خانگی است و به سادگی یک برند موفق و محبوب را از بین بردند. جالب اینکه خبرهایی مبنیبر ساختن سری چهارم ساخت ایران به گوش میرسد که باید منتظر ماند و دید با این کیفیت سری سوم و همچنین آمار پایین مخاطبانش، تهیهکنندگی این ریسک را قبول میکند یا نه.
یکی از مهمترین تغییرات در ترکیب بازیگران، آمدن مجید صالحی به جای گلزار و کیایی بود. احتمالا سابقه ذهنی مثبت مخاطبان نسبت به مجید صالحی و تجربه همکاری حیایی و صالحی در سه اثر سینمایی که آخرینش همان «برف آخر» بود سازندگان را مجاب به انتخابش کرده است. صرفا حضور فیزیکی گلزار و شیرینی ذاتی کیایی، در کنار حیایی، فضایی را ایجاد کرده بود که در زوج حیایی- صالحی بههیچوجه تکرار نشد. تکیه بر شوخیهای جنسی و اتفاقات فضای مجازی و دل بستن به برخی تکیه کلامها و دادوستدهای لحظهای بین دو بازیگر اصلی، نتیجه قابل قبولی را برای مخاطبان رقم نزد و نزده است. اگر در دو فصل قبلی، برخی سکانسها به صورت خودجوش وایرال میشدند و دستبهدست میچرخیدند اما در این ۱۲ قسمت به سختی و با اغماض به دو سه سکانس قابل دیدن میرسیم. مجید صالحی در کارهای قبلیاش تواناییهایش را نشان داده و در دو سه سال اخیر سعی کرده خودش را در نقشهای جدی محک بزند که موفق هم بوده است اما در ساخت ایران۳ خبری از آن منجی سریالهای طنز نیست. تکیه بیش از حد به بداهه و شوخیهای دمدستی آفت بزرگی است که نصیب ساخت ایران و بازیگران اصلیاش شده است.
اصرار بیش از حد روی اینکه حتما بخشهایی از ساخت ایران خارج از ایران فیلمبرداری شود درحالی که از نظر بودجه، اوضاع نسبت به دو فصل قبلی بدتر شده، بهشدت عجیب است. گفتیم که فصل اول در لبنان و فصل دوم در چین ساخته شدند و البته که شرایط اقتصادی متفاوت با امروز بود. حالا و درحالی که داستان به طرز عجیبی به سمت ترکیه و استانبول کشیده شده و از حضور بازیگران آنجا هم استفاده میشود باید پرسید آیا نباید ابتدا فکری به حال تامین بودجه میکردند و بعد فیلمبرداری میکردند. اینکه بخشهایی از سریال به دلیل کمبود منابع مالی حذف شود عجیب و توهینآمیز به نظر میرسد. اصرار بر اینکه صرفا این سریال «جمع» و پخش شود چه مبنای حرفهای و عقلانی دارد. بدیهی است کاری که با این عجله ساخته شود کیفیتش همین میشود. پشت هر لوکیشن خارجی باید منطق داستانی و اقتصادی باشد و تصور اینکه مخاطبان صرفا به دنبال دیدن مناظر و خیابانهای ترکیه هستند، پذیرفتنی نیست. شاید اگر هزینهای که برای رفتن و تصویربرداری در ترکیه خرج نمیشد میتوانستند سریال باکیفیت و کاملتری را به مخاطبان عرضه کنند و دیگر نیازی به دستاویزهای دیگری برای دیده شدن هم نبود.
منبع: روزنامه فرهیختگان/ سیدمهدی موسویتبار
انتهای پیام/
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است