• کد خبر: 3643
  • گروه : اخبار , ویژه ها
  • تاریخ انتشار:2 خرداد 1401 ساعت: 12:10
جشنواره کن از دریچه صبا – 8

«مثلث غم»؛ یک فیلم دیدنی به سبک آثار بونوئل یا یک طنز خام‌دستانه؟

«مثلث غم»، تازه‌ترین فیلم روبن اوستلند، نظرات متضادی را از جانب منتقدان جشنواره کن دریافت کرده است. 


«مثلث غم»، تازه‌ترین فیلم روبن اوستلند، از جمله فیلم‌های کنجکاو برانگیزی بود که برای حضور در بخش مسابقه جشنواره کن امسال انتخاب شد. اوستلند پیش از این با فیلم تحسین‌شده «فورس ماژور» توانسته بود جایزه ویژه هیئت داوران بخش نوعی نگاه جشنواره کن را به دست بیاورد و با فیلم «مربع» جایزه نخل طلا را کسب کرد. بنابراین عجیب نبود که پیش از نمایش «مثلث غم» هم خیلی‌ها فیلم را یکی از گزینه‌های جدی کسب نخل طلای امسال قلمداد کنند. با این وجود نمایش «مثلث غم» با واکنش‌های ضد و نقیضی روبه‌رو شد. به‌عنوان مثال، منتقدان فرانسوی در مجموع استقبال چندانی از فیلم نکردند. از میان پانزده منتقد، تنها یک نفر فیلم را شایسته نخل طلا دانسته و در عوض چهار منتقد فیلم را بی‌ارزش تلقی کرده‌اند (بدترین آمار در میان تمام فیلم‌های جشنواره تا امروز). با این وجود وضع فیلم در میان منتقدان بین‌المللی کمی بهتر است. در جدول ستاره‌هایی که روزانه توسط اسکرین دیلی منتشر می‌شود، از میان یازده منتقد، تنها یک نفر «مثلث غم» را بی‌ارزش دانسته و، از سوی دیگر، دو نفر این فیلم را لایق چهار و پنج منتقد دیگر آن را لایق سه ستاره دانسته‌اند. بنابراین به‌نظر می‌رسد با فیلم مناقشه‌برانگیزی روبه‌روییم و تجربه سال‌های اخیر نشان داده که گاهی اوقات فیلم‌هایی که نظراتی چنین متضاد را برمی‌انگیزند، در مقایسه با فیلم‌هایی که با ستایش یکدست منتقدان روبه‌رو می‌شوند، بخت بیشتری برای کسب جوایز اصلی دارند. در ادامه، دو نظر متفاوت (یکی مثبت و دیگری منفی) در مورد «مثلث غم» را با ترجمه اردوان وزیری و به نقل از دنیای تصویر آنلاین خواهیم خواند.

پیتر دبروژ (ورایتی): در «مثلث غم»، اولین فیلم انگلیسی‌زبان روبن اوستلند که به شکل شریرانه‌ای بامزه و سرگرم‌کننده است خبری از هیچ‌کدام از کاراکترهای مشابه اثر قبلی او «مربع» که در سال ۲۰۱۷ موفق به دریافت نخل طلا شد نیست اما او از همان تاکتیک‌های مشابه‌ برای خلق موقعیت‌های به‌شدت دشوار و معذب‌کننده برای آدم‌هایی بهره می‌گیرد که به‌واسطه موقعیت ممتاز خود بیش از حد در رفاه و آسایش به سر می‌برند. این یک استراتژی بونوئلی مثل فیلم «جذابیت پنهان بورژوازی» است که اوستلند از طریق آن به متخصص تراز اول و درجه یک سینمای هنری بدل شده است. تئوری عملی او در این فیلم که در گرماگرم بحث و جدل‌هایی درباره کاپیتالیسیم و کارل مارکس شناور شده این است که زیباییْ یک نوع پول و ارز فوق‌العاده بی‌ثبات و ناپایدار مثل کریپتو است که هر لحظه می‌تواند سقوط کند یا از بین برود. اوستلند برای این‌که تئوری‌اش را در بوته آزمایش قرار دهد یک کشتی تفریحی فوق مجلل را به ته دریا می‌فرستد و به نظاره رفتار نجات‌یافتگان این حادثه که در یک جزیره غیرمسکونی گرفتار می‌‌شوند می‌نشیند. در این‌جا یک ساعت رولکس هیچ ارزشی ندارد اما ممکن است به گرم شدن کمک کند. نکته قابل توجه درباره اوستلند این است که او باعث می‌شود بخندید اما در عین حال شما را به فکر وا می‌دارد. دقتی وسواس‌‌آمیز در شیوه بنا کردن، کنار هم چیدن و اجرای صحنه‌ها وجود دارد. اول “مربع“ و بعد “مثلث“. فرقی نمی‌کند اوستلند کدام‌یک از اَشکال هندسی را دست‌مایه کارش قرار می‌دهد؛ این ما هستیم که باید دنیا را متفاوت ببینیم.

پیتر بردشا (گاردین): فیلم جدید اوستلند یک طنز اروپایی خام‌دستانه، فاقد ظرافت و بینش غیرمنتظره جاری در «فورس ماژور» یا قدرت و استحکام «مربع» که اثری خیره‌کننده راجع به جهان هنر بود به شمار می‌رود. از سوی دیگر با سر و صدایی بیش‌ازحد و کر کننده‌ بر طبل مخالفت با ظلم و بی‌رحمی اَبَر ثروتمندان جهانی می‌کوبد، به مخالفت با فرهنگ مبتذل مد می‌پردازد، بر پوچی و بیهودگی اینفلوئنسرهای شبکه‌های اجتماعی می‌تازد و به خودش تبریک می‌گوید. اوستلند ابتدا با زیرکی، غرابت ساختار این شهر شناور و این‌که اضطراب و نگرانی ساکنان آن چگونه به سمت بیرون منعکس و در شکل فیزیکی محیط اطراف آن‌ها مثل دیوارها، عرشه و استخر متبلور شده است به مخاطب انتقال می‌دهد. ولی ما بعداً در طنز و هجویه‌هایی واقعاً خسته‌کننده و دست‌دوم و کلیشه‌های کارتونی گیر می‌افتیم. این یکی دیگر از فیلم‌هایی است که هدف‌شان گفتن چیزهایی است که شما از قبل می‌دانید و برای این کار از روش‌های کمدی بهره نمی‌گیرد یا اصالت و ابتکاری هم در بیان آن‌ها وجود ندارد.

 

انتهای پیام/

کلید واژه:
گروه بندی: اخبار , ویژه ها

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است