• کد خبر: 3632
  • گروه : اخبار , ویژه ها
  • تاریخ انتشار:2 خرداد 1401 ساعت: 10:08

«یاغی»؛ اصیل و کنجکاو برانگیز

قسمت اول «یاغی» شاید بی‌نقص نباشد اما از جنبه‌های مختلفی امیدوارکننده به‌نظر می‌رسد: طرح داستانی کنجکاوی‌برانگیز و پرکشش، بازی متفاوت علی شادمان و امیر جعفری از جمله ویژگی‌های بارز این قسمت محسوب می‌شوند.


زمانی به‌نظر می‌رسید که هر گونه تأکیدی بر شرایط زندگی طبقات – از نظر اقتصادی – متوسط به پایین جامعه ایرانی، به جدی‌گرفته‌شدن یک اثر نمایشی منجر می‌شود. همین برداشت موجب شکل‌گیری موجی از درام‌های اجتماعی مرتبط با این قشر شد. نتیجه، ورود بسیاری از فیلمسازان کارنابلد به این حوزه و ساخته‌شدن آثار پرشمار تقلیدی بود. کافی است نگاهی به بخش مهمی از این آثار به‌اصطلاح «متعهد» و «دغدغه‌مند» بیاندازیم. اگر نمونه‌های کم‌شماری همچون ساخته‌های سعید روستایی را کنار بگذاریم، بقیه فیلم‌های متعلق به این دسته فاقد هر گونه حرف تازه یا نگاه شخصی به‌نظر می‌رسند به‌طوری‌که احتمالاً اگر این ایده‌ها میان سازندگان‌شان جابه‌جا می‌شدند حاصل کار فرق چندانی نمی‌کرد؛ انگار یک عده کارهای یکدیگر را با استفاده از شابلون کپی کنند. به‌واسطه تکرار غیرخلاقانه ایده‌های تکراری، حالا به‌نظر می‌رسد که شرایط برعکس شده است: هر گونه نمایش بی‌واسطه شرایط زیستی طبقات پایین اقتصادی منجر به واکنش منفی گروهی از مخاطبان می‌شود که از دست این آثار میان‌مایه به‌ستوه آمده‌اند.

اما باید مراقب باشیم که این پیش‌زمینه منفی ذهنی روی نظر ما نسبت به قسمت اول مجموعه «یاغی» اثر نگذارد. محمد کارت با «شنای پروانه» نشان داد از معدود فیلمسازانی است که نگاه ویژه خود را به وضعیت زندگی حاشیه‌نشین‌ها دارد. تجربه ساخت مستندهای تحسین‌شده‌ای در مورد این قشر، به کارت کمک کرده تا بتواند به‌جای سوار شدن روی موج بر اساس تجربیات شخصی‌اش حرکت کند. او فیلمسازی نیست که بخواهد نابلدی‌اش را پشت مباحث اجتماعی پنهان کند. «یاغی»، مهر تأییدی است بر این گزاره.

قسمت اول «یاغی» شاید بی‌نقص نباشد اما از جنبه‌های مختلفی امیدوارکننده به‌نظر می‌رسد: طرح داستانی کنجکاوی‌برانگیز و پرکشش، خرده‌داستان‌هایی که مرتبط با یکدیگر به‌نظر می‌رسند (هرچند برای قضاوت قطعی باید منتظر قسمت‌های بعدی ماند)، فضاسازی کار که اتفاقاً – لااقل از نظر رنگ‌آمیزی و نورپردازی – شباهت چندانی به نمونه‌های دیگر درام‌های مرتبط با طبقات پایین جامعه ندارد، و بازی متفاوت علی شادمان و امیر جعفری از جمله ویژگی‌های بارز این قسمت محسوب می‌شوند.

بیایید از فضاسازی شروع کنیم. تصویری که از بازنمایی طبقات پایین جامعه در آثار ایرانی به یاد می‌آوریم، عمدتاً تصویری چرک از خانه‌های کلنگی و روبه‌ویرانی (با نورپردازی کم‌مایه و ته‌مایه‌ای از رنگ‌هایی چون سیاه و قهوه‌ای چرک) است. اما تصویری که کارت در «یاغی» می‌سازد، به‌طور ویژه متمرکز بر شکل جدید حاشیه‌نشینی است: آپارتمان‌های کوچکی که از نظر ظاهری با آن خانه‌های قدیمی تفاوت دارند (هرچند شاید حس‌وحال زندگی در آن‌ها چندان متفاوت نباشد). بنابراین در قسمت اول «یاغی» قرار نیست نور کم نشان‌دهنده اندوه درونی شخصیت‌ها و خرابی‌های خانه نمایان‌گر ویرانی کاخ آمال‌وآرزوی آن‌ها باشد. در «یاغی»، خانه‌ها سرپا به‌نظر می‌رسند اما فقط در ظاهر. رنگ‌آمیزی این قسمت – با غلبه رنگ‌هایی در طیف زرد و خاکی – با آثار ذکرشده متفاوت است. همچنین نورپردازی «یاغی»، روشن‌تر از اکثر نمونه‌های مشابه است اما تصویری از خانه‌های ساده – اگر نگوییم بی‌قواره – و هم‌شکل می‌سازد؛ تصویری که قطعاً تأثیرگذارتر از تمهیدات غیرخلاقانه و تکراری اکثر نمونه‌های قبلی است. از این نظر، «یاغی» در قسمت اول بیشتر شبیه فیلم‌های مستقل آمریکایی – فیلم‌هایی با محوریت زاغه‌های حاشیه شهرهای بزرگ – به‌نظر می‌رسد تا آن‌چه از درام‌های اجتماعی سال‌های اخیر خودمان به‌یاد می‌آوریم. البته نباید از یاد برد که این تصویر، ضربه‌ای به واقع‌گرایی کار نزده و باعث نشده که «یاغی» اثری تقلیدی یا غیربومی به‌نظر برسد. این نکته، یکی از اصلی‌ترین برگ‌های برنده کارت در قسمت اول مجموعه «یاغی» به شمار می‌آید.

از سوی دیگر، سپردن نقش پیچیده‌ای همچون جاوید به علی شادمان قمار بزرگی بوده است. البته شادمان در طول این سال‌ها بارها ثابت کرده که بازیگر توانایی است، قابلیت بازی در نقش‌های متفاوتی را دارد و البته ترسی هم از پذیرش نقش‌های پیچیده و پرزحمت ندارد. اما حالا به‌نظر می‌رسد که او، در حضور چند بازیگر کارکشته و محبوب، محور درام «یاغی» باشد: کسی که قرار است بیشترین همدلی را در مخاطب ایجاد کرده و او را مشتاق به دنبال‌کردن مسیر حرکت شخصیت نگاه دارد. شادمان در قسمت اول در این امر موفق عمل کرده و نشان داده که حالا فیلمسازان می‌توانند فرصت‌های بهتری را برای درخشش در اختیار او بگذارند – درخششی که شادمان قطعاً قابلیتش را دارد. همچنین امیر جعفری دیگر بازیگری است که یک بار دیگر به یاد ما می‌آورد که چه بازیگر توانایی است. نقش اسی از آن نقش‌هایی است که در دستان یک بازیگر تنبل می‌تواند به یک کاراکتر تخت و حتی متظاهر تبدیل شود. اما جعفری ظرائفی را وارد بازی‌اش کرده که باعث می‌شود اسی به شخصیتی روی مرز تبدیل شود: هم همدلی‌برانگیز و – گاه – بامزه، و هم مرموز و آب‌زیرکاه. همچنین پارسا پیروزفر در همان حضور کوتاهش به‌خوبی توانسته، بدون نیاز به بر زبان آوردن دیالوگ‌های بیانگر و فقط با استفاده از نفوذ نگاهش، از کاریزمای همیشگی‌اش برای تأثیرگذاری بر مخاطب استفاده کند. سکانس ورود او به داستان، احتمالاً یکی از نمونه‌های مثال‌زدنی معرفی مختصر و مفید یک شخصیت در میان آثار سال‌های اخیر شبکه نمایش خانگی است.

شاید قسمت اول «یاغی» کمی کند و – در لحظاتی – خسته‌کننده باشد؛ شاید برخی از روابط (از جمله رابطه عاطفی جاوید) فعلاً کلیشه‌ای و تکراری به‌نظر برسند؛ شاید حتی بتوان برخی از تصاویر چشمگیر فیلم – مثلاً سکانس خودسوزی – را از نظر دراماتیک کمی تحمیلی دانست. اما قسمت اول «یاغی» مهم‌ترین وظیفه یک پایلوت موفق را انجام می‌دهد و می‌تواند تماشاگر را برای دیدن قسمت‌های بعدی مشتاق نگاه دارد.

 

 

سید آریا قریشی

انتهای پیام/

کلید واژه:
گروه بندی: اخبار , ویژه ها

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است