«مجبوریم» فیلمی محترم و قابل قبول و جسور در نمایش انواع و اقسام مسائل و معضلات اجتماعی است.
اینکه «مجبوریم» چند سال توقیف بوده یا چند سال بعد از ساختهشدنش روی پرده آمده -و هنوز هم ظاهرا خیلیها بابت این موضوع عذاب وجدان دارند و انواع کارشکنیها را درباره این اتفاق انجام میدهند- موضوع این چند سطر نیست. با اینکه مروری گذرا بر خواستهها و دغدغههای فیلم بهخوبی میتواند نشان دهد که چرا «مجبوریم» اکران سادهای نداشته و حالا بعد از گذشت چهار سال باز هم به زور و با سزارین پیشروی جماعت فیلمبین به دنیا آمده است!
تصاویر دردناک «مجبوریم» از همان آغاز نوید یک فیلم تلخ اجتماعی را میدهد. در واقع فیلم از همان ابتدا با نمایش جمعیت انبوه کارتنخوابها ما را پرتاب میکند به متن زندگی یکی از آن کارتنخوابها که دختر جوانی به نام گلبهار است. یک آغاز جذاب که نشان میدهد چرا و چگونه «مجبوریم» چهار سال رنگ پرده را ندیده است.
فیلم درمیشیان خیلی زود و سریع تماشاگر را وارد چالش اصلی کاراکترش میکند. در واقع مخاطب در همان دقایق آغازین فیلم متوجه میشود که دختر کارتنخواب فیلم (پردیس احمدیه) که توسط شوهرش برای باردار شدن و زایمان مورد سوءاستفاده قرار میگیرد، ناخواسته در آخرین بارداری تحت عمل جراحی توبکتومی (لوله بستن) قرار گرفته و حالا میخواهد با کمک یک وکیل (نگار جواهریان) از دکتر (فاطمه معتمدآریا) شکایت کند. این یعنی یک آغاز سریع و درست که در همان چند دقیقه اول، موقعیتهای داستانی و آدمها و فضای داستانش را با ریتمی درگیرکننده تعریف میکند. همین ریتم درست، اما در ادامه پاشنه آشیل فیلم میشود و در واقع باعث میشود شخصیتپردازی دختر اصلی فیلم و علل و انگیزههای ورود وکیل به ماجرای او پرداخت نشده و سطحی باقی بماند و همین هم درنهایت به غلبه نوعی نگاه ژورنالیستی در کلیت اثر منتهی شود.
درمیشیان که در فیلمهای قبلیاش نشان داده نگاه کنجکاو خوبی در پرداختن به قصههای اجتماعی دارد؛ در «مجبوریم» نیز قصهگوی آدمهایی شده که در موطن خود غریباند. مردان و زنانی که نه زبان و صدایی برای بیان رنجهاشان دارند و نه البته گوشهایی شنوا برای شنیدن داستانهایشان. برای همین هم هست که درمیشیان به سبک «لانتوری» فضای فیلمش را از قبل نمایش کوششهای یک وکیل دغدغهمند تبدیل میکند به نوعی مستند- داستانی تلخ و برنده که نهتنها راوی و داستانگوی شرایط زندگی سه زن با سه جایگاه اجتماعی متفاوت است، بلکه با سبک و سیاق گزارشی و مستندوارش تصویری واقعگرا از تهران امروز را با پرداختی متناسب و متوازن ارایه میدهد. شهری خاکستری که مردمانش برای رهایی از مسائل و موانع خود همه چیز را زیر پا میگذارند و هویت فردی و جمعیشان را به مسلخ معیشت و زیست روزمره میبرند.
نتیجه؛ فیلمی محترم و قابل قبول و جسور در نمایش انواع و اقسام مسائل و معضلات اجتماعی است. تلاشی ستودنی از جانب فیلمسازی که تاکنون بارها نشان داده در رویکرد به چنین موضوعات و مضامینی تبحری ویژه دارد و به سهولت میتواند از قبل داستان شخصیتهای سادهاش نقبی بزند به جامعهای که انواع و اقسام کمبودها و خلأهای حقوقی و قضائی زندگی مردمانش را دشوارتر از همیشه کرده است.
منبع: شهروند آنلاین/
انتهای پیام/
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است