«قرمز شدن» انیمیشنی است که سعی کرده برخی ملاحظات در بیان چالشهای دوران نوجوانی و بلوغ در دختران را کنار بگذارد و از چگونگی مواجه شدن با آنها بگوید.
اولین انیمیشن بلند «دامی شی» گام بلندی در صنعت پویانمایی است که واجد پشتوانههای علمی و نظری روانشناختی از یک سو و جذابیتها و خلاقیتهای زیباییشناسی از سوی دیگر است. چنانکه میتوان گفت این انیمیشن یکی از بهترین آثار نمایشی و تصویری در بازنمایی روانشناختی دوران نوجوانی و مسائل آن است که بیش از هر چیزی چالشهای هویتی و بحرانهای شخصیت و فردیت را در این دوره روایت میکند. شاید گزافه نباشد که زن بودن کارگردان را به عنوان یکی از دلایل مهم موفقیت این اثر و درک دقیق نوجوانی در قصه آن دانست. ضمن اینکه یک رابطه خانوادگی عمیقا صمیمی و پیوند بین یک مادر و دختر را به تصویر میکشد.
«قرمز شدن» اولین انیمیشنی است که توسط یک زن رنگینپوست (شی چینی-کانادایی است) و شاید اصلا اولین انیمیشنی باشد که از ابتدا تا انتها توسط یک زن ساخته شده است. اما آنچه که باید در همین ابتدا به آن اشاره کرد این است «قرمز شدن» انیمیشنی برای همه طیفهای سنی است چنانکه حتی یک میانسال هم با تماشای «می» و بازیگوشی و در عین حال خجالتی و درونگرا بودنش به یاد دوران نوجوانی خود و تجربههای دشوار آن میافتد. به همین دلیل معتقدم عنوان اثر به شدت هوشمندانه است.
«قرمز شدن» میتواند به دالی نمادین از لایههای گوناگونی از تجربههای رفتاری و عاطفی انسان اشاره داشته باشد. به این معنا که قرمز و سرخ شدن هم نمادی از خجالت و شرم کردن است هم به هیجان و التهاب ناشی از خشم گره میخورد و هم میتواند به معنای علامت هشدار برای یک دوره بحرانی و پر مخاطره از زندگی انسان باشد. در واقع رنگ قرمز طیفی از احساسات و عواطف مثبت و منفی انسان در دوره نوجوانی را صورتبندی میکند که سوژه انیمیشن است. ضمن اینکه از عنصر خیال و تصورات فانتزی که در دوران نوجوانی افزایش مییابد در روایت قصه استفاده شده است. همه این مولفههایی که به آن اشاره شد را با خلاصهای از قصه این اثر میتوان بیشتر فهمید.
داستان انیمیشن «قرمز شدن» درباره کاراکتری به اسم میلی است؛ دختربچهای ۱۳ساله که به خاطر یک نفرین خانوادگی، ناگهان میفهمد که بروز هرگونه احساسات شدید میتواند او را تبدیل به یک پاندا قرمز بزرگ کند. ساختار ماجرایی-کمدی بودن آن نیز هم به پویایی در ریتم آن کمک کرده و هم التهاب آن را پررنگتر کرده است. ظاهرا علاقه کارگردان به دوران نوجوانی خود و تجربههای زیستهاش در قصه راه یافته و چه بسا بتوان آن را روایتی از دوران نوجوانی خود کارگردان دانست. دورانی که از آن به عنوان بهترین دوران زندگیاش یاد میکند.
«قرمز شدن» سعی کرده برخی ملاحظات در بیان چالشهای دوران نوجوانی و بلوغ در دختران را کنار بگذارد و از چگونگی مواجه شدن با آنها بگوید. البته بهره گیری از زبان طنز به تلطف این بیان کمک میکند. مثلا در طی داستان اشارهای خندهدار به دوران قاعدگی وجود دارد که دورانی وحشتناک برای هر فردی که برای اولین بار این اتفاق بیولوژیکی را تجربه میکند محسوب میشود. فیلم مستقیما به اتفاقات جزئی این دوران نمیپردازد اما آن را به عنوان تمثیلی از معضلات دوران بلوغ بررسی میکند. ۳۰ دقیقه اول انیمیشن همه تاثیرات بلوغ بر رابطه یک مادر با فرزندش را نمایش میدهد: از انتخابها و تصمیمات شخصی مانند دوستان و سرگرمیها گرفته تا مرحله دشوار آگاهی از هویت جنسی و تغییرات جسمی و فیزیکی.
«قرمز شدن» را میتوان انیمیشنی شخصیتمحور دانست. شخصیتمحور به این معنا که تحولات شخصیتی یک نوجوان را در کانون روایت خود قرار داده است. اثری که به مخاطب کودک میآموزد چطور با خودش و خانوادهاش صادق باشد و چطور دوران بلوغ و نوجوانی و بزرگ شدن را به سلامت بگذراند. از این حیث میتوان «قرمز شدن» را یک مستند آموزشی هم دانست.
منبع: فیلیموشات/
انتهای پیام/
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است