• کد خبر: 3324
  • گروه : اخبار , ویژه ها
  • تاریخ انتشار:20 اردیبهشت 1401 ساعت: 10:23

جریان یافتن تلاش و مداومت زنانه‌ در «کندو» 

گرچه «کندو» بعد از اتفاقات کوزوو ساخته شده، به مخاطبان این نوید را می‌دهد که زندگی «تلاش» و «مداومت» است.


فاری حوتی زنی است که همسرش را در جنگ از دست داده و حالا باید زندگی خود، دو فرزند و پدرشوهرش را اداره کند. پرورش زنبور عسل و کندو، شغل همسر کفاف زندگی را نمی‌دهد. پس باید کاری کرد. فاری رانندگی یاد می‌گیرد و آهسته آهسته کسب و کاری راه‌اندازی می‌کند: تولید ترشی فلفل قرمز. اما رسیدن به نقطه موفقیت برای فاری اصلا راحت نبود، مورد طعن قرار گرفت، پشت سرش حرف‌های زیادی زده شد، حتی دخترش، نسبت به تلاش‌های مادر واکنش نشان داد. اما فاری در سکوت کار خود را کرد و با ثباتش بقیه را وادار به سکوت کرد. در روستای فاری حوتی، زنان شبیه او زیاد بودند، زنانی که شوهران‌شان را در جنگ از دست داده و سرپرست و نان‌آوری نداشتند. هر چند در ابتدای کار زنان بیشتر به دلیل محدودیت فکری و فرهنگی جامعه کوچک روستا دست روی دست گذاشته بودند و برای امرار معاش خود تلاش نمی‌کردند، به مرور به فاری پیوستند.

«کندو» به کارگردانی بلرتا باشولی، کارگردان کوزوویی است و این اولین فیلم بلند اوست که موفق به کسب جوایزی در جشنواره‌های جهانی هم شده است. در ظاهر فیلم به نظر ریتم کندی دارد، اما این کندی در ذات داستان نهفته است. چرا که داستان مبارزه بطئی با یک فرهنگ که شاید در روزگاری درست و حداقل قابل پذیرش بوده و حالا به دلایل مختلف اجتماعی، باید تصحیح شود، هیچ وقت، در هیچ جا و در هیچ بستری سریع رخ نمی‌دهد. خصوصا که این تغییر توسط یک زن در حال اقدام است؛ اتفاقی که همیشه و همه جا و در هر بستری با سختی‌های خاص خود همراه است. برای همین علیرغم اینکه ممکن است تصور شود «کندو» فیلمی فمنیستی است، معتقدم «کندو» بخشی از واقعیت جوامع مختلف از دیروز تا امروز و فرداهاست.

تعمیم‌پذیری یا هویت؟

مساله قابل توجه در «کندو» عدم وجود نشانه‌های تاریخی و جغرافیایی بستر وقوع واقعه و روایت یا همان «هویت» است. تقریبا تا اواسط فیلم متوجه نمی‌شویم که مردان دسته جمعی کشته شده‌اند، و اسم کوزوو در بزرگداشت کشته شده‌ها شنیده می‌شود و باید تا آخر فیلم و توضیح راوی منتظر بود تا دریافت این اتفاق در کدام جغرافیا رخ داده است؛ توضیحی که اصولا در ابتدای فیلم‌ها رخ می‌دهد تا به مخاطب آگاهی لازم برای درک بهتر اتفاقات داستان داده شود و مخاطب را با خود همراه کند. اما بلرتا باشولی این توضیح را بعد از آخرین پلان فیلم به مخاطب می‌دهد. چون بنا بر آنچه گفتم می‌خواهد این تعمیم‌پذیر بودن محدودیت زنان در جوامع مختلف، خصوصا جوامع کوچک مردسالار را با فیلمش نشان دهد. البته که در توضیحات مربوط به فیلم و کارگردان این را درمی‌یابیم که فاری حوتی، واقعی است و باشولی که خود از بازماندگان جنگ در کوزو است، فاری را دیده و تلاشش برای حمایت از خانواده و چشم انتظاری‌اش برای بازگشت همسرش را دیده و لمس کرده است.

اما این تعمیم‌پذیری در دل خود باعث ایجاد یک نقص شده است و آن مساله هویت کوزوویی است. چون آنچه که بر مردمان کوزوو طی ۱۵ ماه جنگ بین کوزو، صربستان و مونته‌نگرو در سال ۱۹۹۵ رخ داده برای بقیه مردم جهان رخ نداده است، هر چند شاید نتوان مردمانی را پیدا کرد که طعم تلخ جنگ و سوز از دست دادن عزیزان را تجربه نکرده باشند. اما این جنگ تلخ لعنتی هر جا رنگ و بوی خود را دارد و این رنگ و بو به مردمانش و واکنش آنها وابسته است و این است که هر اتفاقی در هر جایی هویت خود را دارد و اثر هنری باید بتواند این هویت را به مخاطب منتقل کند.

از سوی دیگر، باشولی موفق شده یک بار دیگر تاثیر ساخت آثار هنری بر ترمیم زخم‌های جمعی فروید را به خوبی نشان بدهد. روان زخم‌جمعی، درد و غم‌ مشترک ناشی از یک اتفاق جمعی بد و دردناک برای یک جامعه است؛ از سیل و زلزله گرفته تا جنگ و کشتار. فروید با این نظریه‌اش بر این نکته تاکید می‌کند که آثار هنری باعث آزاد شدن سرکوب‌های ناشی از تحمل زخم جمعی می‌شود و بسته به جامعه‌ای که آن زخم را تجربه کرده، این سرکوب می‌تواند باعث روان‌رنجوری شود یا باعث رشد، تصعید و تعالی آن جامعه. معنای این نظر در بطن آن است: جامعه‌ای که مسیر رشد و تعالی را طی نکند، روان‌نجور و جامعه‌ای که می‌تواند از آن درد، سکویی برای رشد و تعالی پیدا کند، در مسیر پیشرفت قرار می‌گیرد. نمونه چنین نظریه‌ای ژاپن و ایتالیا بعد از جنگ دوم جهانی است. فروید معتقد است آثار هنری با موضوع آن زخم جمعی می‌تواند هم تسکین درد مردمان آن روزگار باشد و هم برای آیندگان آن کشور تاثیرگذار شود، آیندگانی که باید جامعه‌شان را بهتر از قبل بسازند.

«کندو» ضمن اینکه یک مشکل جدی و مهم زنان روستای کوزوو را به تصویر کشیده است، تلاش یک زن را در حل این مشکل برجسته کرده است، زنی که در سکوت، نه فقط رنج از دست دادن همسر را تحمل می‌کند، بلکه برای اینکه بماند و خوب بماند با مردمان جامعه‌اش مبارزه می‌کند، مبارزه‌ای که نه فقط برای او به پیروزی می‌انجامد، که برای جامعه کوچک آن روستا نیز پیروزی است، حتی اگر نگاه جنسیتی در فرهنگ آن روستا فقط به اندازه ارزنی تصحیح شود. خبرها حاکی از آن است که حضور اجتماعی زنان و کارکردن آنها در این روستای کوزوو، حل شده است. گرچه «کندو» بعد از این اتفاقات ساخته شده، هم به مخاطبان کوزوویی و هم به مخاطبان دیگر این نوید را می‌دهد که زندگی «تلاش» و «مداومت» است، چه متحمل روان‌زخم جمعی شده باشد، چه نشده باشد.

 

منبع: نماوامگ/ مینو خانی

انتهای پیام/

کلید واژه:
گروه بندی: اخبار , ویژه ها

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است

× برای درج دیدگاه باید وارد شوید