علیرضا داودنژاد هیچگاه خود را محدود به یک شکل از فیلمسازی نکرده است، به همین دلیل است که هر بار مواجهه با آثار جدید او میتواند غافلگیرکننده باشد.
علیرضا داودنژاد در طول نزدیک به نیم قرن فعالیت حرفهای در سینمای ایران، سابقه ساخت انواع فیلمها را در کارنامهاش داشته است: از درامهای سیاسی و اجتماعی گرفته تا ملودرام، کمدی و فیلمهایی که بهسختی میتوان در یک ژانر مشخص دستهبندیشان کرد. این مسیر با فرازونشیبهای فراوانی همراه بوده است. آثار او گاه پرفروش بودهاند و خیلی وقتها به موفقیت تجاری چندانی دست پیدا نکردهاند؛ بارها نظر مثبت منتقدان را بهخود جلب کرده و در پارهای از موارد با کمتوجهی منتقدان مواجه شدهاند؛ بعضی وقتها به الگوهای سینمای عامهپسند نزدیک شدهاند و گاه بیشترین فاصله ممکن را با آن الگوها گرفتهاند. اما مهمتر از تمام این بالا و پایینها، همین تنوع است که خودنمایی میکند. هر چند ساخت مداوم فیلمهایی با شباهتهای ظاهری به یکدیگر لزوماً نباید یک نکته منفی در کار یک فیلمساز تلقی شود – بهشرطی که پیشرفت فیلمساز در این مسیر ملموس باشد – اما تلاش برای تداوم تجربهگرایی و سرککشیدن به حوزههای گوناگون، همان اقدامی است که میتواند مرزهای سینمای ایران را – ولو اندک – جابهجا کند. از این جنبه، اغراق نیست اگر داودنژاد را یکی از مهمترین فیلمسازان سینمای ایران بدانیم.
داودنژاد هیچگاه خود را محدود به یک شکل از فیلمسازی نکرده است. به همین دلیل است که هر بار مواجهه با آثار جدید او میتواند غافلگیرکننده باشد. نمونههای این غافلگیری در کارهای او کم نیستند. بهعنوان مثال در سال ۱۳۷۰ فیلم «عروس» (بهروز افخمی) که داودنژاد در نگارش فیلمنامهاش با افخمی مشارکت کرده بود به پرفروشترین فیلم سال و حتی میتوان گفت به آغازگر جریان جدیدی در سینمای عامهپسند ایران تبدیل شد. در انتهای همان سال، فیلم «نیاز» به کارگردانی داودنژاد در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد؛ فیلمی جمعوجور و بدون هیچ ارتباطی با الگوهای سینمای عامهپسند و تجاری. از سوی دیگر، داودنژاد همان فیلمسازی است که پس از فیلم تلخ «مرهم»، فیلم سرحال «کلاس هنرپیشگی» را ساخت که در آن، زندگی در یک لحظه میتوانست شیرین شود. فیلم بعدی او («روغن مار») هم که اصلاً ارتباط چندانی به هیچکدام از این دو فیلم نداشت. نمونههای این تغییرات غافلگیرکننده را بهوفور میتوان در مسیر حرکت داودنژاد پیدا کرد و به همین خاطر است که او به فیلمساز ویژهای در سینمای ایران تبدیل میشود. چه آثار او را دوست داشته باشیم و چه نه، نباید انکار کنیم که حضور چنین کارگردانهایی در سینمای ایران غنیمت است.
سید آریا قریشی
انتهای پیام/
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است