اگر بهجای قرار گرفتن در جایگاه قاضی دادگاه و تصمیمگیری در مورد فیلمسازی یا عدم فیلمسازی فلان کارگردان، به خود آثار پرداخته شود فضای سالمتری برای برقراری دیالوگ خواهیم داشت.
نگاهی به نظرات مردم در مورد «لامینور» نشان میدهد که ظاهراً بخش زیادی از مخاطبان فیلم از آن ناراضیاند. اما آیا کیفیت فیلم این مجوز را به هر کدام از ما میدهد که در مورد فیلم ساختن یا نساختن مهرجویی تصمیم بگیریم؟ هرگز!
اینکه فیلمی را نپسندیم و ایرادات آن را – حتی با لحنی تند – برشماریم یک بحث است و اینکه به فیلمساز – فرقی نمیکند با کارگردان کهنهکاری همچون داریوش مهرجویی یا مسعود کیمیایی سر و کار داشته باشیم یا یک فیلمساز تازهکار – توصیه کنیم دیگر فیلم نسازد بحثی دیگر. هر مخاطبی در سینما میتواند منشأ هزینههای یک فیلم را دنبال و پرسشهایی را در مورد آن مطرح کند؛ همانطور که میتواند این بحث را پیش بکشد که – مثلاً – چگونه فیلمسازی که آثارش هرگز به سود نرسیدهاند دارد هر سال فیلم میسازد. اما حتی به آن فیلمساز هم نمیتوان دستور ترک حرفه فیلمسازی را داد.
بخشی از این «توصیه»ها با لحنی خصمانه مطرح میشوند و بخشی دیگر توسط افرادی که احتمالاً از طرفداران آن فیلمسازان محسوب شده و نگران تخریب جایگاه فیلمسازان بزرگی مثل مهرجویی و کیمیایی هستند. در مورد دسته اول تکلیف روشن است. اما یک بار برای همیشه باید به دسته دوم پرداخت. تجربه نشان داده که تاریخ سینما با هنرمندان مهربان است.
فیلمسازان بزرگ پرتعدادی بودهاند که با یک یا دو فیلم جایگاه خود را در تاریخ سینما تثبیت کردهاند و حتی انبوهی از شکستهای متوالی هم آن جایگاه را خدشهدار نکرده است. «شکارچی گوزن» برای ماندگاری مایکل چیمینو در تاریخ سینما کفایت میکند؛ همانطور که «ارتباط فرانسوی» و «جنگیر» چنین نقشی را برای ویلیام فریدکین ایفا کردهاند. در گذر زمان، کمتر کسی آثار ضعیفتر این فیلمسازان را به یاد میآورد. میتوان این فهرست را با دهها فیلمساز دیگر ادامه داد. اگر قرار باشد درسی از این فهرست بگیریم، این است که در سینمای ما هم جایگاه فیلمسازان شاخصی چون مهرجویی و کیمیایی از بین نخواهد رفت. حتی یک فیلم شاخص هم برای ماندگاری یک فیلمساز کفایت خواهد کرد. تعداد آثار شاخص امثال کیمیایی و مهرجویی که بیش از اینها است. اگر فکر میکنیم دوره فلان فیلمساز تمام شده، میتوانیم دیگر به تماشای آثار او ننشینیم. به همین راحتی! اگر بهجای قرار گرفتن در جایگاه قاضی دادگاه و تصمیمگیری در مورد فیلمسازی یا عدم فیلمسازی فلان کارگردان، به خود آثار پرداخته و نقاط قوت و ضعفشان را مرور کنیم، فضای سالمتری برای برقراری دیالوگ خواهیم داشت.
سید آریا قریشی
انتهای پیام/
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است