• کد خبر: 3189
  • گروه : اخبار , ویژه ها
  • تاریخ انتشار:13 اردیبهشت 1401 ساعت: 12:00

«شهر اسلحه»؛اثری قابل‌قبول و سرگرم کننده

شهر اسلحه نه به عنوان فیلمی تاثیرگذار و به یاد ماندنی، بلکه همچون اثری قابل قبول می‌تواند برای تماشاگر امروزی سرگرم‌کننده به نظر برسد. 


فیلم «شهر اسلحه» بیش از آنکه فیلمی پلیسی جنایی در رابطه با دزدیده شدن یک محموله بزرگ اسلحه و تلاش ماموران دولتی برای شناسایی سارقین باشد، فیلمی سیاسی- اجتماعی از شرایط ناآرام و آشفته اسپانیا در ابتدای دهه بیست میلادی را به نمایش می‌گذارد که مناسبات پیچیده ارکان قدرت، ارتباط سالم لایه‌های مختلف اجتماع را تحت تاثیر قرار داده و این منفعت‌طلبی، دروغ و بی‌اعتمادی است که در سرتاسر جامعه حکمفرمایی می‌کند. یادمان باشد وقتی پای دروغ، بی‌اعتمادی و فساد به میان می‌آید، سینما چنان تصاویری را پیش روی مخاطب می‌گشاید که بیش از هر چیز علاقمندانش را به یاد گونه جذاب «فیلم نوآر» می‌اندازد. «دنی دلاتوره» کارگردان اسپانیایی تبار فیلم هم با اتکا به همین قضیه، نوعی از روایت بصری را برای فیلم «شهر اسلحه» انتخاب کرده است که اغلب مولفه‌ها و نشانه‌های سینمای «نوآر» را هم با خود به همراه دارد. فضاهای پر از دود و مه گرفته و خیابان‌هایی که در نور زردرنگ چراغ‌های شبانه و میان باران تندی که زمین شهر را خیس کرده محاصره شده‌اند، همه و همه فضای فیلم «شهر اسلحه» را به مولفه‌های سینمای نوآر نزدیک کرده است.

نگاهی به همان صحنه افتتاحیه فیلم و زیبایی‌شناسی انتخابی فیلمساز تکلیف تماشاگر را با اثر پیش رو از همان ابتدا روشن می‌کند. دنی دلاتوره با اجتناب از صحنه‌های اکشن پر زد و خورد امروزی، فصل دزدی و متوقف کردن قطار حامل اسلحه را در یک سکانس شبانه و زیر انبوهی از دود غلیظ و فضای مه گرفته‌ای برگزار می‌کند که تنها این لوله اسلحه و نور زردرنگ فضای پر التهاب صحنه است که توجه تماشاگر را به خود جلب می‌کند. این صحنه کلیدی بدون اینکه انفجار مهیب و یا کشت و کشتار خون‌آلود و مشمئزکننده‌ای را دربرداشته باشد، تنها بر روی یک دزدی سریع، ساده و از پیش تعیین شده تاکید می‌کند که قرار است موتور محرک وقایع بعدی فیلم باشد.

اما «شهر اسلحه» علاوه بر زیبایی‌شناسی بصری، در متن فیلمنامه هم مولفه‌هایی دارد که در پیوند با «فیلم نوآر» روایت جذابی از وضعیت آشفته اسپانیای دهه بیست را پیش روی ما می‌گشاید. اولین مواجهه ما با پلیس‌های شهر بارسلون، خشونت بی‌حد و حصر جسمی و کلامی است که نثار راننده قطار می‌شود. گویی پلیس از آن نقش سنتی مدافع حق و حقوق مردم فاصله گرفته و از میان وقایع موجود تنها منافع خودش را می‌جوید. کارگردان چنان تصویری از پلیس‌های شهر بارسلون را به نمایش می‌گذارد که گویی با دسته‌ای از گنگسترهای باج‌گیر روبرو هستیم. پلیس‌هایی که همچون دسته‌های مافیایی، بارانی‌های بلند به تن دارند و با سیگار کشیدن‌های مداوم و نمایش اسلحه‌ای که به همراه دارند، مشغول زد و بند با ارکان ثروتمند جامعه و لایه‌های مختلف قدرت هستند.

در این میان ورود یک چهره مرموز و چند لایه به بدنه پلیس شهر بارسلون که در همان ابتدا همراهی‌اش را با رفتار خونسرد اما پر از خشونت خودش به نمایش می‌گذارد، مسیر فیلم را به وقایعی پر از رمز و راز وارد می‌کند که تماشاگر می‌داند برای درک شخصیت‌ها و وقایع پیش آمده باید تا انتها، اثر را دنبال کند.

شهر اسلحه، در کنار نمایش جنبش‌های فمینیستی زنان و اعتراضاتی که برای برابری دریافت دستمزد صورت گرفته است، به اعتراضات کارگری، جنبش‌های مدنی که به درگیری‌های مسلحانه نیز کشیده می‌شود پرداخته تا تصویری گذرا از آشوب، فساد و بازی‌های قدرت در ارکان سیاسی آن روزهای اسپانیا را بازگو کند. دنی دلاتوره هر چند از نظر بصری موفق می‌شود که روایتی یکدست از متن فیلمنامه را پیش روی تماشاگر بگشاید اما در صحنه‌های پر ازدحام و اکشن همانند یک کارگردان تازه‌کار و آماتور عمل می‌کند.

کافی است به میزانسن‌ها و نحوه تصویرپردازی سکانس دزدی از بانک و یا آن نبرد تن به تن پر ازدحام نگاهی بیندازید تا به میزان خام دستی و ناتوانی فیلمساز در این گونه صحنه‌ها پی ببرید. سکانس تیراندازی و تعقیب و گریز با ماشین هم که به راحتی می‌تواند با اکشن‌های هندی دهه هشتاد سینمای بالیوود برابری کند. شهر اسلحه نه به عنوان فیلمی تاثیرگذار و به یاد ماندنی، بلکه همچون اثری قابل قبول که می‌تواند داستان مورد نظرش را بدون لکنت‌های مرسوم در این گونه آثار روایت کند، برای تماشاگر امروزه سرگرم‌کننده به نظر می‌رسد. آن هم از جانب کارگردانی که با نشان دادن تواناییش در زیبایی‌شناسی بصری، ما را به ساخته‌های بعدی خود نیز امیدوار ساخته است.

منبع: فیلیموشات

انتهای پیام/

کلید واژه:
گروه بندی: اخبار , ویژه ها

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است

× برای درج دیدگاه باید وارد شوید