• کد خبر: 3160
  • گروه : اخبار , ویژه ها
  • تاریخ انتشار:11 اردیبهشت 1401 ساعت: 09:42

دقت در ترسیم جزئیات «موقعیت مهدی» را متفاوت کرد

«موقعیت مهدی» فراتر از یک فیلم جنگی است و رنگ و بو و عطر همان سال‌های خاطره‌ساز را در خود دارد.


دهه ۶۰ برای بســیاری از هم‌نسلان من تصویر ذهنی روشــن و تثبیت‌شــده‌ای دارد. مدت‌هاســت که فیلم‌سازان و سریال‌ســازان تلاش می‌کنند تصویــری منطبق با ویژگی‌های خاص آن دهه در آثارشــان ارائــه دهند. با وجود تلاش قابل احترامشان من یکی را اقناع نکرده، سال‌هاست که اصالت آن روزها را در هر قاب مصوری جست‌وجو می‌کنم. «موقعیت مهدی» شــاید برای بســیاری یک فیلم جنگی تأثیرگذار باشد، اما از دیدگاه من نزدیک‌ترین تصویر به زیست آن دوران است.

«موقعیت مهدی» فراتر از یک فیلم جنگی، وقایع‌نگاری دورانی است که تفاوت فرهنگی غریبی با دهه‌های پیش و پس از خود دارد. سرنوشــت نســلی که زندگی‌شان با انقلاب و جنگ گره خورد و مســیر متفاوتی را پیمود و امروز آن روزهای متلاطم و بحرانی بخشــی از بهترین خاطرات همان نســل شــده‌اند.

«موقعیت مهدی» رنگ و بو و عطر همان سال‌های خاطره‌ساز را در خود دارد؛ می‌شود جنس اورکت‌های سبزی را که خاک جنگ بــه خود گرفته لمس کرد یــا آن کاغذدیواری‌هایی که زیبایی‌شــان با جای لوله بخاری پرس شــده در دیوار به فنا می‌رفت! آن بخاری‌های نفتی چندکاره‌ای کــه هم گرمی خانــه و غذا را فراهم می‌کــرد و هم خشــک‌کن لباس‌ها بود. آن کتری‌هایی که روی این بخاری‌ها تا ته می‌جوشــید اما هیچ وقت نمی‌سوخت. آن ســفره‌های روی زمین که آرام آرام با دســتمال پاک می‌شــد و تا می‌خورد و جمع می‌شــد. آن تراس‌های بزرگ خانه‌های دهه ۵۰ که شیشه‌هایشــان با ضربدرهای کاغذی، هشــدار می‌داد که موقعیت جنگی است. آن موزاییک‌های کف حیاط که کفش‌های پلاستیکی بارها به برآمدگی‌هایش گیــر می‌کرد. آن کوچه‌های باریک که از میانشــان جوی آبی حکمرانی می‌کرد تــا پیکان‌های چغر برای عبور و مرور به دردسر بیفتند.

دقت در ترسیم همین جزئیات به ظاهر بی‌اهمیت، فیلم را از همتایان دیگرش متمایز می‌کند. به روشــنی قاب‌های مشــهوری از صحنه‌هــای به‌یادماندنی جنــگ با همان پرتره‌های آشنا در پلان‌های جنگی بازسازی شده‌اند. جزئی‌نگــری نــه تنها در طراحی صحنه و لباس که در طراحی روابط شخصیت‌های فیلم هم شاخص‌اند. دیالوگ‌های ساده و کوتاه میان مهدی و همسرش که سکوت جذاب میانشان را می‌شکند، شادی فشردن پوست پرتقالی در خلوت دونفره ماشین، چیدن موزائیک‌ها توسط دو برادر در حیاط، بازگشت ناامیدانه مهدی از میدان جنگ و شست‌وشوی سرش با آب جوش کتری در کاسه دستشویی، از نمونه‌های موفق این نگرش هستند.

این نگاه ظریف و هوشمندانه راه را برای روایتی ساده، گرم و عاشقانه هموار کرده است و اتفاقاً هرجایی که همین جزئیــات بدون ظرافت از پس‌زمینه بیرون می‌زننــد و رنگ شــعاری به خود می‌گیرند، فیلم افت می‌کند. مثل سکانســی که مهدی پشت فرمان ماشین از میان کوچه‌های پر از بنر و از مقابل پارچه‌نوشته‌های آویخته بر دیوارها عبور می‌کند. می‌شود به سایر ویژگی‌های ممتاز فیلم نظیر بازی‌های یکدست و روان و دور از اغراق، خلق لحظات عاشقانه و انسانی توأم با موقعیت‌های طنزآلود، قاب‌بندی ها و میزانســن‌های قابل قبول اشاره کرد؛ اما اثرگذاری فیلم بیش از هر چیزی مدیون نگاه فیلم‌ســاز و انتخاب ســاختاری اســت که کلیت فیلــم را از طریق چیدمان تدریجی جزئیات خلق می‌کند. «موقعیت مهدی» ترسیمی دست‌یافتنی و محتمل از زندگی انسانی آرمانی در دهه ۶۰ با ویژگی‌های منحصر به فردش است؛ «زندگی در یک موقعیت جنگی.»

منبع: روزنامه شرق/ آیدا رمضانی

انتهای پیام/

کلید واژه:
گروه بندی: اخبار , ویژه ها

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است

× برای درج دیدگاه باید وارد شوید