حوادث بعضا بیمنطق در یک سوم پایانی فیلم «شادروان» و پایانبندی که همه امیدها را به یأس مبدل میکند باعث میشود تا این فیلم در ردیف آثاری که صرفا برای یکبار دیدن مفید است، قرار گیرد.
نادر پسر بزرگ یک خانواده پس از فوت ناگهانی پدرش حسن که بر اثر افراط در خوردن شیرینی خامهایهایی که نادر برایش خریده کارش به بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان کشیده و پس از ۶۳ روز درگذشته، باید تمام مخارج آی سی یو و کفن و دفن او را پرداخت کند. خانواده او که در حاشیه شهر زندگی میکنند درآمدی جز فروش سبزی ندارند. اعضای فامیل هم از فیروزکوه رسیدهاند و در منزل آنها اتراق کردهاند. همه اینها در حالی اتفاق میافتد که خانواده، حتی پول ترخیص جنازه حسن از بیمارستان را هم ندارند، چه برسد به سایر موارد.
«شادروان» که فرصت اکران نوروزی را پیدا کرده و فروشش روی پرده هم نشان میده، تماشاگران نصفه و نیمه نوروز ۱۴۰۱ سینماها استقبال تقریبا مناسبی از این اثر سینمایی داشتهاند ایده خوبی دارد. ایدهای که میتوانست در پرداخت مناسب فیلمنامه و سمت و سوی کامل گرفتن به سوی کمدی یا ملودرام و حتی تراژدی به یکی از آثار تاملبرانگیز سینمای ایران بدل شود؛ اما متاسفانه معلق ماندن فیلمنامه بین کمدی و ملودرام سبب شده تا مخاطب قصه و فیلم تکلیفش با محصول مشخص نباشد. فیلم در کلیت خود نشانههایی از گروتسک را نیز به همراه دارد اما در این زمینه وقتی به تعاریف گروتسک رجوع میکنیم، درمییابیم که اساسا و برخلاف برخی نظرات، از سبک گروتسک هم پیروی نمیکند، چراکه سبک گروتسک، نابهنجار است و حقیقت را تحریف کرده و از شکل میاندازد تا محتوای آن را هیولاگونه ساخته، به آن برجستگی داده و به نمایش بگذارد؛ جوهرش، عجیب و غریب است چون به گونهای غافلگیرکننده از مرز آنچه که عادی است، میگذرد و در عین خندهدار بودن، وحشتآفرین است.
گروتسک میتواند طنزگونه، کنایهای یا حتی بیمعنا باشد. مفاهیمی چون زشتی، غولآسایی، ناخودآگاه، خیالگونه و نفرتانگیز را میتوان در گروتسک یافت. گروتسک، وارونهسازی و بیگانهسازی هم هست، چون به تحریف حقیقت دست میزند؛ چون میخواهد سلسله مراتب، قوانین و معیارها را از استحکام بیندازد و به این ترتیب دست به آفرینش هیولاهایی غریب و وحشتآور میزند که در عین حال مسخرهاند. از طریق گروتسک اغراق از یکسو و خندهدار بودن از سوی دیگر به نمایش گذاشته میشود. در این ژانر آنچه طبیعی است، غریب جلوه میکند. حال با این تعریف و مشخصه ارایه شده از گروتسک آیا میتوان شادروان را در سبک گروتسک قرار داد؟ طبیعتا خیر.
فیلم شروع خیلی خوبی دارد و اطلاعات خوبی را به صورت مختصر و مفید از شخصیتها و قصه به مخاطب ارایه میکند. این روند جذاب تا زمان دزدیدن جسد حسن و پس از آن نیز به خوبی پیش میرود اما به ناگاه همه پرداخت کمدی فیلم به فراموشی سپرده شده و اثر رویکردی آشکارا به سویه ملودرام دارد. رویکردی که تلاش میکند بار کمدی خود را همچنان از طریق کمدی کلامی حذف کند اما این مهم در مجموع به خوبی رخ نمیدهد و این روند تا پایان فیلم ادامه مییابد. حوادث حتی بعضا بیمنطق یکی پشت دیگری در یک سوم پایانی فیلم رخ میدهند و در انتها نیز با پایانبندی مواجه میشویم که همه امیدها را به یأس مبدل میکند و اتفاقا همین پایانبندی هم که معتقدم کاملا بیارتباط با کلیت قصه است، ضربه آخر را به فیلم وارد میکند و آن را در ردیف آثاری قرار میدهد که صرفا برای یکبار دیدن مفید باشد. چهرهپردازی متفاوت و بازی خوب تیم بازیگران فیلم به ویژه سینا مهراد و بهرنگ علوی در کنار لوکیشنهای متفاوت و فیلمبرداری تقریبا خوب در بخشهای مربوط به خانه از نقاط مثبت فیلم به شمار میرود که دیدنی است.
منبع: روزنامه اعتماد/ ندا الماسیان طهرانی
انتهای پیام/
There are no comments yet