بازتولید شادی را میتوان از مهمترین مولفههای برنامهسازی رسانهای در حوزه سرگرمی دانست که در برنامه «مهمونی» در نهایت دقت و ظرافت به کار گرفته شده است.
بازتولید شادی از مهمترین مولفههای برنامهسازی رسانهای در حوزه سرگرمی است که در مباحث روزآمد جامعهشناسی و روان کاوی اجتماعی بهتر است به آن توجه بیشتری شود. به واقع میتوان بازتولید شادی را به عنوان شاخصی برای ارتقای نشاط عمومی و به عنوان یک راهبرد برای برنامهسازی رسانهای پیشنهاد داد. در این میان فاکتورهایی چون استفاده از موسیقی، بهره بردن از رنگهای شاد در طراحی صحنه و لباس و بیان نظریههای تربیتی به دور از قالبهای کلیشهای سه پیششرط در بازتولید شادی و آگاهی در جامعه است که در برنامه «مهمونی» هم در نهایت دقت و ظرافت به کار گرفته شده است.
البته ایرج طهماسب پیش از این هم نشان داده بود که در بازتولید شادی موفق است و از اینرو همیشه مانند یک شطرنج باز قهار عمل میکند که حتی با استفاده از پیاده نظامهای خود نیز بسیاری از مخاطبان را مات جذابیت عروسکها و خلاقیت نگرشهای جاری در برنامهها و فیلمهایش کرده است. او در برنامه «مهمونی» هم آس دیگری را از نگاه هوشمند و بهروز خود در قالب کاراکترهای پشه و بچه رو میکند.
به واقع پیوند ناگسستنی ایرج طهماسب از برند آقای مجری در وهله اول و شکوفایی و بالندگی او در کنار کلاه قرمزی و پسرخاله از سوی دیگر سبب شد تا طهماسب به مرور و براساس زمانشناسی و مخاطبشناسی عروسکهای دیگری را رونمایی کند که هر یک نماینده یک سلوک فکری و زیستی بودند.
مُزد ریسک
به واقع طهماسب برای رسیدن به قلهای از احترام و محبوبیت از گردنههایی خطرناک رد شد و مزد ریسکهای خود را به دفعات از مخاطبان گرفت. برای نمونه ریسک ساخت فیلمی سینمایی از روی قصه کلاه قرمزی، عروسک مشهور برنامه صندوق پست موضوع کوچکی نیست که بتوان به سادگی از آن گذشت. ایرج طهماسب با شجاعت کامل یک روایت ساده از آمدن کودکی بازیگوش به خیابان جام جم برای اجرای برنامه کنار آقای مجری را چنان به ترانه معروف آقای راننده و نیز لطافت درونی کلاه قرمزی پیوند زد و در کمال سادگی انسانیترین موضوعات را در آن فیلم مطرح کرد که صفهای بلندِ مردم مشتاق را جلوی در سینماها به عنوان پاداش دریافت کرد.
این برند چنان جایگاهی در میان مردم یافت که حتی فاصله چندین ساله تا ساخت کلاه قرمزی و سروناز و در ادامه کلاه قرمزی و بچه ننه هم از شور مخاطبان برای تماشای آنها نکاست. البته آنچه مجدد آقای مجری را به یک نقطه روشن در تفکر عمومی بدل کرد سری برنامههای نوروزی کلاه قرمزی از سال ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۷ بود؛ علت این اتفاق را باید در رونمایی از عروسکهای جذاب پسرعمهزا، ببعی، فامیل دور، بچه فامیل، دیبی، عزیزم ببخشید، آقوی همساده و جیگر دانست که هر یک شاهکاری در ارجاعهای تربیتی در دو ساحت سلوکزیستی و سبک اندیشهورزی هستند.
با توجه به آن موفقیت ویژه در تلویزیون، تصور اینکه طهماسب با تیمی جدید و عروسکهایی خاصتر و به دور از تلویزیون به قلعه محبوبیت کلاه قرمزی پا بگذارد بسیار سخت بود، اما همان شهامت و ریسکپذیری سبب شد تا برنامه «مهمونی» هم با دو عروسک ویژه به نام پشه و بچه، گفتمان تربیتی روزآمد برای همه رده بندیهای سنی را تبیین کند و در کنار این مولفه به استفاده از رنگهای شاد رو بیاورد.
به واقع از همان تیتراژ ابتدایی و تمپوی ضربی بسیار شاد با ترانه خوانی ایرج طهماسب، مخاطبان با نشاط و انرژی وارد برنامه میشوند و در ادامه اجرای ترانههایی از سوی شا باش و دی جی برای خیرمقدم به مهمانان برنامه اتمسفر شادی را دوچندان میکند.
گفتوگوی ایرج طهماسب با هر عروسک واجد پیامی مشخص برای مخاطبان است و باری تربیتی دارد. برای مثال ایرج طهماسب در هنگام گفتوگو با بچه تلاش دارد تا آداب رفتاری و گفتاری در هر موقعیت و مکان را متناسب با همان شرایط به او آموزش دهد یا جلوی زیاده خواهیها و فرهنگ خاص بزن دررویی در پشه را میگیرد.
در یک جمعبندی از نکات مطرح شده می توان استفاده از موقعیت همسایگی طهماسب با تالار عروسی را در راستای همان توسعه اتمسفر شاد ارزیابی کرد و گام مهم طهماسب در ایجاد سرگرمی و شادی ولو برای مدتی کوتاه را ستود.
منبع: نماوا مگ/ نیما بهدادی مهر
انتهای پیام/
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است