آثاری مثل سگبند نه تنها توهین به شعور مخاطب است و ساخت اینگونه فیلمهای كمدی تبدیل به فاجعهسازی شده است.
«سگبند» دومین فیلم مهران احمدی با همان مؤلفههای شبهکمدی مرسوم سینمای ایران ساخته شده است و استفاده از شوخیهای کلامی در آن غلبه دارد. اساساً سگبند مانند آیتمهای کوتاهی است که با روایتی بیمنطق و شلخته سرهم شده است.
آنچه سگبند باعث شده فیلم نسبتاً پرفروشی در نوروز باشد، استفاده از دو بازیگر کمدی است، یعنی امیر جعفری و بهرام افشاری با دیالوگگویی فیلم را جلو میبرند و مخاطب را به خنده وادار میکنند اما خندهای تصنعی و اجباری با بهرهگیری از دیالوگهای چندپهلو و ادا و اطوارهای مرسوم که بیشتر از آنکه کمدی باشد، ابتذال است. به نظر میرسد احمدی در کارگردانی کانسپت را گم کرده، به همین جهت سوژه بین کمدی و درام در تعلیق است، یعنی خلافی که فردین و فرزاد دست به آن میزنند، آنقدر شوخی باسمهای است که نمیشود باورش کرد، از سوی دیگر تکلیف فیلمساز با خودش مشخص نیست که آیا میخواهد فیلم کمدی بسازد یا اخلاقگرا البته ترکیب آن در این اثر جواب نداده است! سگبند متکی به شوخینویسیهایی است که به روایت فیلم ربطی ندارد. انگار فیلم تکهتکه شده است، یعنی فیلمساز هر جایی کم آورده از یک عنصر تکراری کمک گرفته اما جواب نداده است! یعنی با یک تناقضگویی روایی مواجهیم.
از اول فیلم فردین و فرزاد را آدمهایی میبینیم که میخواهند هر طور شده به پول برسند و چه جالب که آنها راه خلاف را انتخاب میکنند و در انتها سرشان به سنگ میخورد، این خط روایی فیک و توخالی چگونه میتواند تبدیل به اثر کمدی شود؟ توجه کنید که از اساس قصه و شکلگیری آن مشکل دارد، یعنی در سکانسهای آخر فرزاد به فردین میگوید من شیشه تولید میکنم که بقیه مصرف کنند نه برادرم! اضافه کنید که در پرده آخر(زمستان) یعنی زمانی که این دو برادر مواد مخدر تولید میکنند، فیلم از فاز کمدی خارج میشود و انگار کارگردان میخواهد با استفاده از کاراکتر فرزاد که از اول فیلم او را نادان و ابله دیدهایم، درس اخلاق بدهد و در آخر دو برادر متحول میشوند و دست از خلاف کردن میکشند. این سادهانگاری در ساخت فیلم کمدی تبدیل به فاجعهسازی شده است. اساساً این گونه از فیلمها مواد تهیه یکسانی دارند: حضور دو بازیگر کمدی با تیپهای فیلمهای قبلی، نداشتن فیلمنامه به شکل استاندارد، استفاده از بداهه در روایت و شوخینویسی کوچه و خیابانی، داشتن یک لوکیشن خارجی که اگر تایلند باشد، چه بهتر و نگاه جنسی و اروتیک به زن در فیلم میتواند ساختار یک شبهکمدی باشد که خیلی زود فراموش میشود.
آثاری مثل سگبند نه تنها توهین به شعور مخاطب است بلکه باعث تنزل سلیقه مخاطب میشود، از آنجا که با ۴۵هزار تومان پول بلیت سینما پرفروش بودن دیگر معنا ندارد و قطعاً چند هزار نفری که برای دیدن این فیلم به سینما رفتهاند، یک ساعت بعد از پایان آن نمیتوانند یک دیالوگ از آن را به یاد بیاورند. در اجرا نکته مثبت و حائز اهمیتی دیده نمیشود و در بازیها هم انگار کارگردان نقشی نداشته است و عدم هماهنگی حتی میان جعفری و افشاری دیده میشود. این فیلم برای احمدی گام رو به جلویی محسوب نمیشود. سگبند ضعفهای بیشتری نسبت به «مصادره» دارد و نمیتواند بیشتر از یک اثر بسازوبفروشی باشد.
منبع: سلام سینما
انتهای پیام/
There are no comments yet