علیرضا ثانی‌فر؛ بازیگر «حرفه‌ای» در گفتگو با ماهنامه صبا:

گاردی نسبت به ورود آدم‌های غیرسینمایی به حوزه‌ بازیگری ندارم

علیرضا ثانی‌فر بازیگری است که به همان اندازه که می‌تواند در نقش‌های مثبت موفق عمل کند تاکید کرد که؛ هیچ‌وقت گاردی نسبت به ورود آدم‌های غیر‌سینمایی یا غیر‌تئاتری به حوزه بازیگری ندارم.

علیرضا ثانی‌فر بازیگری است که به همان اندازه که می‌تواند در نقش‌های مثبت موفق عمل کند، در نقش‌های منفی نیز می‌تواند قابلیت‌ها و توانایی بازی‌اش را به رخ مخاطب می‌کشد. بازیگری که نقش‌های متفاوتی را در کارنامه‌اش دارد و تلاش می‌کند تا کاراکتر را از آنِ خود کند. برای او مهم است که نقش‌هایی را بازی کند که شبیه به هم نیستند و به دنبال موقعیت‌های تازه‌تری برای بازی است. او در سریال «حرفه‌ای» که این روز‌ها از شبکه نمایش خانگی در حال انتشار است حضور دارد و همین بهانه‌ای شد تا درباره این سریال، بازیگری و مسائل دیگر با او به گفتگو بنشینیم که در ادامه آن را می‌خوانید.

شما نشان داده‌اید که در انتخاب‌هایتان به جای بازی نقش خیلی دقت می‌کنید، به این معنی که معمولا نقش‌های پیچیده را انتخاب می‌کنید که حدس و بازی در آن سخت باشد. چرا آن‌قدر برای شما مهم است که نقش‌ها حتما با هم متفاوت باشند؟

فکر می‌کنم که برای هر بازیگری این مسأله مهم باشد که نقش‌های متفاوتی را بازی کند. یعنی بعید می‌دانم که کار بازیگری انجام بدی و دوست داشته باشی که فقط در یک سری نقش یکسان و تیپ‌های مشخص بازی کنی. در بازیگری این یک رویا است که نقش‌های متفاوتی برای بازی به تو پیشنهاد شود و این چالش برای بازیگر همیشه جذاب خواهد بود که بتواند از پس این نقش‌ها برآید. این تهیه‌کننده‌ها و کارگردان‌ها هستند که وقتی یک بازیگری در یک نقشی به چشم می‌آید مدام او را به کار‌های مشابه دعوت می‌کنند. یعنی من بعید می‌دانم که یک بازیگر خودش بخواهد خودش را به آن سمت سوق بدهد، ولی فکر می‌کنم که اگر کمی بی‌توجهی کنم برای من هم ممکن است که همین اتفاق بیفتد. گاهی تو به عنوان یک بازیگر باید به یک سری از کار‌ها نه بگویی که وارد بازی آن تیپ نشوی و خودت مدام به دنبال موقعیت‌های تازه‌تری برای بازی باشی. ممکن است که در این مسیر یک مقدار کم‌کار شوی یا خیلی روی غلتک نباشی، اما فکر می‌کنم که به عنوان یک هنرمند این تجربه برای تو حتما جذاب‌تر است که بتوانی به یک سری از کار‌ها خیر بگویی تا به کار‌های بهتری بله بگویی.

این وسواس برای انتخاب همان چیزی است که همیشه در ابتدا مدنظر شما قرار می‌گیرد یا به خاطر آشنایی شما با عوامل و قبول نقش است که در بازی فضای خوبی برای شما ایجاد می‌شود؟

بعضی از دوستان هستند که من قبل از اینکه با آن‌ها کار کنم با آن‌ها دوست بوده‌ام و بعضی از دوستان هم هستند که بعد از اینکه با آن‌ها کار می‌کنم دوستی تازه بین ما شکل می‌گیرد، اما خود همین دوستی‌ها و روابطی که بین تو و بعضی از آدم‌های سینما وجود دارد به نوعی تعیین‌کننده خط فکری تو است. وقتی که من با فیلمسازان مستقل زیادی کار می‌کنم یا با آن‌ها دوست هستم، این نشانه علاقه‌مندی من به این نوع از سینما هم هست، اما این وسواس یک چیز شخصی است. ممکن است که من در یک فیلم جریان اصلی یا یک فیلم بدنه بازی کنم که از فیلمنامه یا خط فکری آن دفاع کنم و برعکس آن چیزی که شاید خیلی‌ها فکر کنند ممکن است که در یک فیلم مستقلی که از خط فکری آن دفاع نمی‌کنم بازی نکنم. درواقع مهم این است که من با آن نقش، با آن فیلمنامه و با گروه پشت دوربین یعنی کارگردان و عوامل دیگر ارتباط و تعامل خوبی برقرار کنم و این اصولا دلیلی است برای اینکه من یک نقش را برای بازی کردن انتخاب کنم؛ در این راستا نقش چه کوتاه باشد و چه بلند برایم فرقی ندارد.

سینمای تجربی و تجربه‌های نو برای شما اهمیت دارد، دایره پیشنهادات به شما در این محدوده است یا میل شما به این است که بیشتر توجه مخاطب خاص و جامعه روشنفکری را در بازی و انتخاب با خود همراه کنید؟

این یک انتخاب شخصی است یعنی خود من هم به این نوع از سینما علاقه‌مندی دارم، چون من غیر از اینکه یک بازیگر هستم همیشه خودم را یک عاشق سینما می‌دانم؛ به همین دلیل فکر می‌کنم که، چون ما نمونه‌های بیشتری از سینمای درجه یک را در سینمای تجربی و سینمای مستقل می‌بینیم، من هم گرایش بیشتری به این نوع از سینما دارم و طبیعتا هم آن را دنبال می‌کنم و هم در آن حاضر می‌شوم.

در حال حاضر حضور خواننده‌ها به عنوان بازیگر چه در کار شما، چه در «جزیره» و… محل انتقاد زیادی شده‌است؛ شما چه تحلیلی دارید و آیا در طیف منتقد قرار دارید یا خیر؟

من هیچ‌وقت گاردی نسبت به ورود آدم‌های غیر‌سینمایی یا غیر‌تئاتری به حوزه بازیگری ندارم؛ چون ما نمونه‌های خوبی لااقل در این سال‌ها داشتیم که دیدیم شخصی که برای مثال یک ورزشکار بوده الان بازیگر بسیار درجه یکی است و همه بازی او را می‌پسندند و دوستش دارند.

من فکر می‌کنم که این به استعداد آدم‌ها برمی‌گردد. اگر نقدی یا مسأله‌ای وجود دارد احتمالا به دلیل این است که مخاطب به دنبال کیفیت است و وقتی یک خواننده یا یک ورزشکار به آن کیفیت نرسد ممکن است که مورد نقد قرار بگیرد، اما ماجرا این است که من هیچ‌وقت پیکان نقدم را به سمت آن‌ها نمی‌گیرم، یعنی به آن‌ها ارتباطی ندارد. در حقیقت این تهیه‌کننده‌ها و کارگردان‌ها هستند که این افراد را به کار دعوت می‌کنند. خود آن شخص که به زور خودش را به کار تحمیل نمی‌کند همان‌طور که ما بازیگر‌ها همیشه دعوت به کار می‌شویم. به همین خاطر اگر نقدی وجود دارد این را باید در بین دوستان تهیه‌کننده جستجو کرد؛ آن‌ها هستند که رغبت دارند تا این دوستان در کارشان بازی کنند.

علاوه بر این همچنان معتقد هستم که همان‌طور که در این صد و چند سال تاریخ سینما تجربه نشان داده که گاهی افرادی که از دیگر دنیا‌های هنری مثل موسیقی یا حتی گاهی اوقات ادبیات نمایشی وارد حوزه بازیگری می‌شوند کارشان خوب از آب در می‌آید پس صحیح نیست که گاردی نسبت به این قضیه وجود داشته باشد.

شما به عنوان یک نویسنده در جامعه سینمایی و کارگردان‌ها، چه تعداد از کارگردان‌ها را دارای فهم متن و فیلمنامه می‌بینید؟ و از نظر شما چقدر کار فیلمنامه‌نویس‌ها در سینمای ایران سخت یا آسان است؟

بگذارید بگویم که من به آن معنی نویسنده نیستم. درواقع سابقه من این‌طور است که در سال‌های کمی دورتر من بر اساس علاقه‌مندی فیلمنامه می‌نوشتم و همین الان هم گاهی در فیلمنامه بعضی از دوستان مشورت می‌دهم، اما نویسنده یک تعریف بزرگی است که به من اطلاق نمی‌شود. در مورد اینکه کارگردان‌ها چقدر اشراف دارند باید بگویم که بعضی از کارگردان‌ها هستند که اشراف زیادی به متن دارند و بعضی‌ها هستند که اشراف کمی به متن دارند، اما این مسأله دلیل بر این نمی‌شود که آن‌ها کارگردان‌های بد یا خوبی باشند. چه بسا کارگردانی که اشرافی به متن هم ندارد فیلمی بسازد که فیلم خوبی از آب دربیاید و کارگردانی باشد که خیلی هم فهم درستی از متن دارد، اما ممکن است که فیلم بسازد و ما فیلم او را دوست نداشته باشیم. درباره اینکه کار فیلمنامه‌نویس‌ها چقدر سخت است می‌توانم بگویم که هر کاری می‌تواند برای یک آدم حرفه‌ای سخت یا آسان باشد. من فکر می‌کنم که فیلمنامه‌نویس همیشه برای من محترم است، چون اساسا من از نویسندگان خوشم می‌آید و به آن‌ها احترام می‌گذارم، اما فکر می‌کنم که در هر جای دنیا این تأیید شده است که نویسنده به عنوان مغز اصلی هسته داخلی فیلم است و کارگردان که به عنوان یک هنرمند به صحنه وارد می‌شود و این هسته را پرورش می‌دهد و کار را تبدیل به یک اثر هنری می‌کند.

عده‌ای معتقد هستند که دیگر دوره مقدمه‌چینی در سریال‌ها-خصوصا در آثار پلتفرم‌ها- گذشته و مخاطب در همان قسمت اول باید بداند که با چه اثر و چه شخصیت‌هایی روبه‌رو است تا اگر دوست داشت آن را در ادامه هم دنبال کند، این اتفاقی است که در «حرفه‌ای» هم افتاده‌است. از طرفی عده‌ای دیگر اعتقاد دارند که این مسأله و معرفی همه شخصیت‌ها در ابتدا باعث سردرگمی مخاطب می‌شود و لازم نیست که تمام کاراکتر‌ها در همان قسمت اول به مخاطب معرفی شوند. نظر شما که دستی هم در نوشتن دارید، در این مورد چیست؟

من اعتقاد دارم که انواع و اقسام ژانر‌ها و گونه‌های نوشتاری باید وجود داشته باشد. شاید ما با سریالی طرف باشیم که ترجیح دهد از اول همه شخصیت‌ها را معرفی کند و سر فرصت استراحت کند و بعد آرام‌آرام ماجرایی را ایجاد کند. ممکن است سریالی هم وجود داشته باشد که از اول با ماجرا پیش برود و ما در طول داستان کم‌کم شخصیت‌ها را بشناسیم که شاید علاقه‌مندی من به این نوع بیشتر باشد، اما ممکن است که از نوع اول هم فیلم یا سریالی را ببینم که خیلی از آن خوشم بیاید. همان‌طور که ما از این دست، نمونه‌های بسیار عالی و زیادی داریم که می‌تواند یک کاری را مقدمه‌چینی کند و بعد داستان را شروع کند. به همین خاطر در عالم نوشتن و به طور کلی در عالم هنر قانون محضی وجود ندارد، اما کسی که اهل سریال دیدن است و مخاطبی که اهل دیدن و تماشای فیلم و به اصطلاح عشق سینماست به نظر من آدم پرحوصله‌تری است. فکر می‌کنم کسانی که عشق سینما هستند اصولا یک مقدار حوصله بیشتری به خرج می‌دهند برای اینکه یک کاری جا بیفتد، پخته شود و راه بیفتد و ما این را حتی در سینما هم شاهد هستیم. مخاطب حرفه‌ای سینما کسی است که ممکن است به دیدن یک فیلم سه ساعته بنشیند که در ساعت اولش اتفاق خاصی نمی‌افتد و داستان آهسته‌آهسته شکل می‌گیرد. اگر شما عاشق سینما یا عاشق مدیوم تصویر باشید خود‌به‌خود این حوصله را دارید، اما اینکه من چطور یک کار را پس می‌زنم، بسته به این است که دیگر هر کسی سلیقه شخصی خودش را دارد. یک نفر از داستان بدش می‌آید و ارتباط نمی‌گیرد، یک نفر از دو بازیگر آن کار خوشش نمی‌آید، یک نفر هم از شیوه روایت و کارگردانی خوشش نمی‌آید و آن کار بعد از چند قسمت مخاطب خودش را از دست می‌دهد، اما همه می‌دانیم که ساختن یک سریال خوب منوط به کار جمعی درجه یک است. درواقع یک سری آدم حرفه‌ای که دور هم جمع شده‌اند و هسته درستی که به نام متن در این بین وجود دارد که آن‌ها هر چه را که بلد هستند را رو می‌کنند تا آن کار تبدیل به یک اثر درخشان شود. من امیدوار هستم که این اتفاق کم‌کم در پلتفرم‌ها و سریال‌های شبکه نمایش خانگی یا حتی هر جای دیگری بیفتد و ما شاهد سریال‌های خوب بیشتری باشیم.

فکر می‌کنم که آرزوی همه‌ی ما «حرفه‌ای»‌ها همین است و آرزوی همه‌ی مخاطبان هم همین است که سریال‌های بهتری ساخته شود که مردم از دیدنش لذت بیشتری ببرند.

اگر صادقانه بخواهید بگویید یک نویسنده وقتی با فیلمنامه مواجه می‌شود کارش خیلی با وسواس پیش می‌رود یا راحت‌تر است از این جهت که خودتان می‌توانید آسان‌تر مشکلاتتان را ادیت کنید؟

من باز هم می‌خواهم تأکید کنم که نوشتن یک مسأله‌ای است که من در آن هیچ ادعایی ندارم؛ بنابراین می‌توانم بگویم که من با اندک تجربه‌ای که در نوشتن دارم در مرحله اول، کارم کمی سخت می‌شود، چون ممکن است که فیلمنامه‌ها و کار‌های زیادی را بخوانم و خوشایندم نباشد، اما وقتی وارد یک کاری شدم که در وهله اول متن آن از فیلتر من رد شده و آن را پذیرفته‌ام، زمانی که برای کار حاضر می‌شوم بسته به اینکه کارگردان چقدر به این ماجرا رویِ باز نشان دهد می‌توانم در دیالوگ‌هایم کمی دست‌کاری کنم و متن را کمی برای خودم کنم یا حتی برای دوستانی که با هم همفکرتر هستیم پیشنهاداتی در مورد متن داشته باشم و اصولا همیشه بازیگری بوده‌ام که در مورد متن خیلی حرف دارم و در مورد آن خیلی صحبت می‌کنم. فکر می‌کنم که این مسأله هم برای من در کار فایده دارد و هم برای خود کار ثمربخش است.

چقدر سریال‌های شبکه نمایش خانگی را دنبال می‌کنید و نگاه شما به عنوان یک بازیگر به مدیومی مثل وی او دی و شبکه نمایش خانگی چیست؟

من تقریبا کار همه همکاران را دنبال می‌کنم فقط برای اینکه بدانم چه اتفاقی دارد می‌افتد و چه کسی دارد چه کار می‌کند و اینکه به قول قدیمی‌ها از قافله عقب نمانم و در جریان باشم. فکر می‌کنم که همه دوستانی که مثل من هستند از این قضیه استقبال می‌کنند و هر چه تولید بالاتر برود کار برای همکاران ما و به خصوص همکاران جوان ما و همین‌طور افراد مستعدی که پشت در ایستاده‌اند بیشتر می‌شود، اما من فکر می‌کنم که عمر پلتفرم‌ها در ایران خیلی کوتاه بوده و این پلتفرم‌ها هنوز خیلی جوان هستند و اگر مردم اختلالاتی را می‌بینند به این دلیل است که هنوز داریم آزمون و خطا می‌کنیم. فکر می‌کنم که بعد از چند سال وضعیت طوری شود که کم‌کم همه پلتفرم‌ها مسیر اصلی خودشان را پیدا کنند و کار‌های بهتر و بیشتری را شاهد باشیم-کار‌هایی که مردم دوستشان دارند-چون این آزمون و خطا‌ها بالاخره منجر به این خواهد شد که یک سری جوان با استعداد بیایند و کم‌کم همه چیز را دست بگیرند و ما لذت ببریم.

پریساسادات خضرایی

انتهای پیام/

کلید واژه:
گروه بندی: ویژه ها

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است