منیژه حکمت با اشاره به وضعیت این روزهای سینما گفت که، افرادی بدون تخصص و با نگاه کاسبکارانه پولهای عجیبی وارد میکنند که به خاطر اینکه جهانبینی و نگاه درستی پشت آن نیست ورشکستگی کامل در پی دارد.
با توجه به اینکه تخصصیترین بخش سینمای ایران تهیهکنندگی است و همچنین دغدغه و مسأله این روزهای برخی از سینماگران، تهیهکنندگی و شناسنامهدار بودن پولی است که به سینما وارد میشود، بر آن شدیم تا درباره اینکه سینما در چنین شرایطی چطور باید دوباره سر پا شود با منیژه حکمت عضو شورای صنفی تهیهکنندگان که این روزها فیلم “بندر بند” را هم روی پرده دارد به گفتگو بنشینیم که در ادامه آن را میخوانید.
در حال حاضر مسأله تهیه در سینمای ایران چقدر جدی است و چقدر به شکل دلالی و غیرتخصصی در سینما دنبال میشود؟
من فکر میکنم تخصصیترین بخش سینمای ایران، تهیهکنندگی است که در حال حاضر دارند این ساختار را مخدوش میکنند و افرادی را باری به هر جهت به آن اضافه میکنند، نتیجهاش این میشود که ساختار زیر سؤال میرود. افرادی بدون تخصص و با نگاه کاسبکارانه پولهای عجیبوغریبی وارد میکنند که به خاطر اینکه جهانبینی و نگاه درستی پشت آن نیست ورشکستگی کامل در پی دارد. بخش تهیهکنندگی از نظر من با وجود پولهای ناخلف در این عرصه– چه در حوزه پخش و اکران و چه در تولید- تأثیر بسیار بدی روی سینما خواهد گذاشت؛ تأثیری که مردم را از سینما فراری میکند. قطعا دلیل این فراریشدن هم این است که افراد بیتخصص به کیفیت فیلم توجه چندانی ندارند و خروجی آثارشان افتضاح است. در همین راستا به این هم توجه کنید که سرمایهگذارهایی که میخواهند به این کار وارد شوند وقتی عدم تخصص در تهیه را میبینند منصرف میشوند. در کل ساختار آنقدر معیوب شده که دیگر نمیشود گفت تهیهکنندگی در سینمای ایران یک تخصص است. ما میبینیم که فیلمها با بودجههای دوازده، سیزده میلیاردی ساخته میشود در حالی که پولشان با اکران برنگشته و اصلا فیلم اصطلاحاً زمین خورده، اما باز تصمیم میگیرند تولید بعدی را آغاز کنند. باید نشست و این ساختار معیوب را کارشناسی کرد و به عنوان یک سینماگر اولین وظیفه همه ما این است که بتوانیم تبارشناسی پول در سینما را انجام دهیم و تا وقتی که این اتفاق نیفتد تهیهکنندگی هم معنی و مفهوم خودش را ندارد. مدیران اجرایی پروژهها که بیشتر اوپراتور هستند مثلا تهیهکننده نام میگیرند و همین سراشیبی را که میبینید کل سینمای ما طی میکند.
در خارج از کشور و نه فقط در هالیوود تهیهکنندگی برعهده یک تیم است که هر کسی در آن وظیفه مشخصی دارد، اما در ایران انگار هیچ تخصصی برای این موضوع درنظر گرفته نمیشود. بهتر نیست که این موضوع با سختگیری بیشتری از جانب خانه سینما و وزارت فرهنگوارشاد ادامه پیدا کند؟
ما در دورهای هستیم که هر کسی میتواند راحت فیلم بسازد، با یک دوربین تلفنهمراه و حتی نمایش در اینستاگرام جوانان و افراد دوستدار سینما دارند فیلم میسازند حالا سختگیری چه شکلی صورت بگیرد؟ راهحلش چیست به نظر من که سالهاست دارم در این سینما کار میکنم باید آگاهی اتفاق بیفتد. کسانی که پول میآورند باید آگاه شوند که قرار است چطور و چقدر پولشان خرج شود که راه برای کاسبی و دلالی کم شود و از طرفی هم این افرادی که پول وارد میکنند باید شناخته شوند و همان تبارشناسی پولی اتفاق بیفتد. پس اصل را بر طرح سؤال بگذاریم چرا که سؤال، موجب روشنتر شدن فضا میشود. سؤالات این است؛ چه کسانی پول میآورند؟ به چه منظور پول میآورند و چرا به سینما وارد شدهاند؟ چه برداشتی میخواهند از این سرمایهگذاری داشته باشند؟ و چه تأثیری میخواهند بگذارند؟ اینها باید شناخته، آسیبشناسی و بررسی شوند. من فکر میکنم جامعهشناسان و روانشناسان حتما باید بیایند و در این زمینه نظر بدهند. وقتی نقاط تاریک و کور تهیهکنندگی و سرمایهگذاری در سینما روشن شود آن زمان مشخص میشود که ما در کجا ایستادهایم، چه جریانی حاکم است و سینما را دارد به کدام سمت میبرد. نظر من را بپرسید میگویم که من فکر میکنم که چرخه کاملا معیوب و بیبرنامه و یکجور سوداگری است.
تهیهکنندههای همسبقۀ شما معمولا در یک رابطه برخورد جدی و درست با بازیگر قرار میگرفتند، اما در حال حاضر به نظر میآید که بازیگر امپراطوری پیدا کرده و خیلی از تهیهکنندهها هم مرعوب این شرایط میشوند. درست است؟
بله، متأسفانه این قضیه هست و وجود دارد. برای این است که بتوانند آن پولهای سرگردان را به دست بیاورند و کسانی که قصدهای عجیبوغریب دارند با پرداختهای عجیبوغریب به سلبریتیها به دنبال آن پولها هستند. به هر حال دارند سینما را به سمت نابودی میکشانند و من فکر میکنم که این مسأله هم آگاهانه هست و ناآگاهانه نیست.
آیا شما در صنف و اندازه خودتان قدمی در جهت بهبودی این قضایا برداشتهاید و تمهیدی در نظر گرفتهاید؟
برای من بیشتر از هر چیزی جریانسازی مهم است دوست ندارم شخصی منفعل در این فضا باشم و میخواهم کاری کنم که اندازه خودم بتوانم کاستیهای یک فضای معیوب را کم کنم. در همین راستا از سه سال قبل با توجه به شناخت حوزه تهیه و تولید، ساخت فیلمهای لوباجت (کمبودجه و محدود) را شروع کردم تا بتوانم خودم پیشدرآمد حضوری بشوم که به جوانها بگویم الان حتی با یک گوشی موبایل میتوانید فیلمتان را بسازید پس داخل این فضای مسموم نشوید که پولهای عجیبوغریب در آن رد و بدل میشود و هنر برای هنر را از قالب شعار بیرون بیاورید و عملی کنید. اینها در بخشهای دیگر هم هستند و من احساس میکنم که در این جریانی که دارد به وجود میآید سینمای ایران باید پوست بیندازد، سینما تعریف خودش را داشته باشد و بتوانیم به صورت لوباجت فیلمهای خودمان را بسازیم، تأثیر خودمان را بگذاریم و ساختارها را – چه در پخش و چه در ساخت – نشان دهیم.
شکل دستمزد و اینکه با بیتکوین و اهدای زمین و ملک به برخی بازیگران دستمزد داده میشود چقدر برای شخص منیژه حکمت اشتباه یا درست است؟ این را از این جهت میپرسیم که شما خودتان تهیهکنندهای هستید که اتفاقا یک دختر بازیگر دارید.
من، چون هیچوقت وارد یک چنین سینمای فاسدی نمیشوم اطلاعی از این رفتارها ندارم. این سینما نیست و فقط فساد است؛ فساد نهادینه شده در عرصههای مختلف کشور که از جمله سینما میتواند شاملش شود.
به نظر شما در حال حاضر صنف تهیهکنندهها چقدر از مشکلات اکران را میتواند با پیشنهادات درست حل کند؟ اصلیترین پیشنهاد شما چیست؟
ما در صنوف، کاری نمیتوانیم بکنیم فقط باید هماندیشی کنیم و راه چاره برای این پیدا کنیم که سینما را به جریان مبتذل تبدیل نکنیم و سطح سلیقه تماشاگر را پایین نیاوریم. ما قانون نمیتوانیم تصویب کنیم ما فقط میتوانبم راه حل ارائه بدهیم و اندازه قدرتی که داریم باید بدانیم که ورودهای عجیبوغریب پول خیانت به سینما، هنر، اندیشه و تفکر است و کسانی که دارند این کارها را میکنند آگاه باشند که دارند خیانت میکنند. ببینید وقتی این ورود بیمقدار و بیحساب پول اتفاق میافتد و ستاره را به قیمتهای هنگفت وارد یک پروژه میکند از او انسانی وابسته میسازد و هنرمند وابسته دیگر نمیتواند هویت فردی داشته باشد. هرجا پول و دستمزد خوب باشد میرود. لباس خیلیخوب و برند میپوشد و جلوی دوربینهای عکاسی میایستد، اما سر بزنگاه و در یک اتحاد صنفی نمیتواند حاضر باشد، چون خیلی قبلتر خود را وابسته همان افراد کرده است. این افراد شاید حساب بانکیشان پر شود، ولی دارند خیانت میکنند و امیدوارم مردم آنقدر آگاه شوند که سینمای سالم را از سینمای غیرسالم تمیز بدهند.
آیا بهتر نیست که بین چرخه صنفی و سینماداران یک تعامل بهتر به وجود بیاید تا فیلمها ناعادلانه گزینش نشوند؟
به هر حال عرضه و تقاضا است و نمیتواند، فقط همین که باندبازی نشود؛ اگر نه عرضه و تقاضا است و گروههایی که فیلمهایشان میآید باید حتما برای تبلیغات اتاقفکر داشته باشند و باید جریانسازی کنند. به خصوص فیلمهایی که از سینمای مستقل است باید اتاقفکر داشته باشند و ننشینند و ببینند که برای مثال فیلم یک هفته روی پرده رفت و پایین آمد. من فکر میکنم آن چیزی که مهم است این است که در پخش و در ارائه باید پای فیلم ایستاد. این وظیفه تهیهکننده یک کار و عوامل یک فیلم است. تهیهکننده اگر به فیلم خود یقین داشته باشد باید پای اثرش بایستد و خودش موضع خود را اعلام کند و عقب نکشد. برای فیلم “بندر بند” به من ممیزی دادند، اما من اعمال نکردم و فیلمم را اکران کردم چرا؟ چون آن سانسور را بیاهمیت میدیدم و دلیل قانعکنندهای برای اجرای آن نداشتم.
فیلم جدیدتان “بندر بند” حال و هوای خاصی دارد و موضوع ملتهب و نو. به نظر میرسد این حرف که گفتید را عملی کردید و پای فیلم خودتان ایستادید.
ببینید من هم گزینهها و پیشنهادات مالی وسوسهکنندهای دارم به من هم از پلتفرمها پیشنهادات خیلی خوبی داده میشود، اما نپذیرفتم، چون من خودساختهام و نمیتوانم به یکباره بروم تمام حرفهایم را زیر پا بگذارم و وابسته یک جریان دیگر مالی بشوم. من قصه خودم را دارم، تیم خودم را دارم، فضای ذهنی خودم را دارم و تعلقاتم را با تعلقات مبهم پیوند نمیزنم. اگر من میتوانستم با همین جریان لوباجت در آن فضا کار کنم میکنم اگر نه ترجیح میدهم با همین سختی فیلمهای کوچک خودم را بسازم و اکران کنم. این جریانسازی برای سینمای سالم باید اتفاق بیفتد نمیتوانیم فقط حرفش را بزنیم و به محض اینکه کسی چکی با عدد بالا روی میز ما گذاشت بگوییم بسمالله و برویم. من حتی برای افتتاحیه فیلمم هم نخواستم بریز و بپاشهای مرسوم را داشته باشم و ترجیح دادم به جای ستارهها اندیشمندان را دعوت کنم. ببینید ما در کشورمان در نقطه حساسی هستیم که دیگر فقط باید عمل کنیم و از تئوری و حرف بگذریم. در همه شئونات نیاز به آگاهی و بعد عمل داریم. وقتی مشخص شود آقای ایکس پول فیلم و سریالش را از کجا آورده دیگر هرکسی به او اعتماد نمیکند و مردم هم نشان دادند که پای اینجور آثار نمیایستند. این آگاهی یک عمل را ایجاد میکند و آن هم مهجورشدن جریان سرمایهداری و پولهای نامعلوم است. چه اتفاقی مبارکتر از این؟! عمل یعنی رجعت از بیگ پروداکشن به سمت لوباجت یا حداقل بودجههای مشخص و روشن و به اندازه. جهان هم به همین سمت پیش میرود و چرا که نه؟ به هر حال یار و یاور ما در اکران این فیلم که با همان جریانسازی سینمای سالم است، مردم خواهند بود و ما از آنها کمک میگیریم و امیدوارم که مردم هم به ما پاسخ بدهند چرا که یاور ما خود مردم هستند و به این جریانسازی کمک کنند.
انتهای پیام/
There are no comments yet