سامان صفاری در گفتگو با ماهنامه صبا:

مرجع بازخورد برای من اینستاگرام است/ علاقه‌ای ندارم در کار کمدی حاضر شوم

با سامان صفاری بازیگر سریال «سرجوخه»درباره ایفای نقش کیان در این سریال به گفتگو نشسته‌ایم که در ادامه آن را می‌خوانید.

سامان صفاری بازیگری است که در تمام سال‌هایی که به این حرفه وارد شده، فعالیتی آرام، آهسته و رو به رشد داشته‌است. صفاری با «شیار ۱۴۳» به دنیای حرفه‌ای بازیگری وارد شد و با بازی در سریال «دلدادگان» شهرت یافت. او همچنین در فیلم‌های کمدی مثل «سامورایی در برلین» و «پارادایس» هم به ایفای نقش پرداخته و کاراکترهای متفاوتی را در کارنامه‌ی هنری‌اش دارد. آخرین کار تلویزیونی او بازی در سریال «سرجوخه» است که در شب‌های پاییز توانست مخاطبانی را با خود همراه کند. او در این سریال در نقش یک رئیس مافیایی ظاهر شد و شاید به همین خاطر است که به گفته‌ی کارگردان این متفاوت‌ترین نقشی است که او در این سال‌ها داشته‌است. به گفته‌ی خودش تمام تلاشش را می‌کند تا در خدمت اثر باشد و همیشه به دنبال این بوده تا نقش‌هایی را بازی کند که چالش بزرگی برایش باشد، از این نظر می‌توان آینده‌ای درخشان را برای او متصور بود.

در رابطه با این سریال وچالش‌های بازیگری با او به گفتگو نشسته‌ایم که در ادامه آن را می‌خوانید.

آقای صفاری! از ابتدا همین نقش برای شما در نظر گرفته شده بود یا حق انتخاب داشتید؟ و کدام شاخصه‌ی پررنگ این نقش باعث شد تا با خودتان فکر کنید که این کاراکتر همانی است که باید بازی کنید؟

در یک لوکیشن دیگری فیلمبرداری داشتم که احمد معظمی با من تماس گرفت. او به من گفت که به سر صحنه بیا با تو کار دارم. به آنجا رفتم و صحبت کردیم و او گفت که خودت را برای کاراکتر کیان آماده کن. معظمی گفت که کاراکتر کیان، کاراکتر اصلی داستان است و یادم است که فیلمنامه را حدود دو، سه هفته بعد برای من فرستادند و از همان روز اول قرار بود که من کاراکتر کیان یعنی کاراکتر اصلی داستانرا بازی کنم. زمانی که داشتم فیلمنامه را می‌خواندم کارگردان گفت که این متفاوت‌ترین نقشی است که تا به حال به تو پیشنهاد شده و کار خیلی سختی است. باید خیلی متفاوت، خاص و با قدرت، نقش یک رئیس مافیایی را بازی کنی. درواقع من از همان ثانیه‌ی اول برای کاراکتر کیان انتخاب شدم.

همزمانی پخش «دلدادگان» و «سرجوخه» باعث شد تا این فکر را کنیم که سامان صفاری بسیار علاقه‌مند است که نقش متفاوت بازی کند و قالب شکنی کند. این همیشه برای شما هدف بوده که نقش‌های متفاوت را تجربه کنید؟ چرا که خیلی از بازیگران ما که اتفاقا بازیگران خوبی هم هستند، ممکن است که مدت‌ها در یک قالب باشند و خیلی آن را تغییر نمی‌دهند؛ چه دلیلی در فکر و ذهن شما است که باعث می‌شود تا به این نظر برسید که باید حتما نقش متفاوتی را بازی کنید؟ به لحاظ گریم، نقش، فیلمنامه و … .

اول باید بگویم که من هماهنگ نکرده بودم که سریال «دلدادگان» با کاراکتر امیر و «سرجوخه» با کاراکتر کیان بخواهد همزمان از شبکه‌ی آی فیلم و شبکه‌ی سه پخش شود! این لطف خدا است و یک تلنگر به دوستان می‌زنم که انرژی‌تان را برای خودتان و دیده شدن خودتان بگذارید و هر کسی برای بالا رفتن نیاز ندارد که از دیگران استفاده کند یا بخواهد کسی را تخریب کند. با انرژی گذاشتن روی خودت، نقشت و کاراکتری که قرار است به تو بدهند، بهترین اتفاق‌ها برایت می‌افتد. در این مسیر هر چه آدم حسابی‌تر و با شان بیشتری رفتار شود، اتفاقات بهتری برای فرد می‌افتد.

همزمانی پخش«دلدادگان» و «سرجوخه» باعث شدیک دفعه یک کاراکتر مثبت به یک کاراکتر با صد و هشتاد درجه تغییر در شبکه‌ی سهبرسدو جالب این است که در زمان پخش، هر دو پر بیننده‌ترین بودند و این برای من خیلی اتفاق خوبی محسوب می شد. من در این مسیر همیشه به دنبال این بودم که نقش‌هایی را بازی کنم که چالش بزرگی رو به رویم باشد. در این مسیری که دارم ادامه می‌دهم هیچ ادعایی هم ندارم و آرام و آهسته دارم نقش‌ها را تجربه می‌کنم و این اتفاق بزرگی برای من است که هر کاری که در هر مدیومی بازی کرده‌ام پر بیننده‌ترین شده است. در مدیوم تلویزیون که «دلدادگان»، «خانه امن» و حالا «سرجوخه»؛ در مدیوم سینما هم کاری مثل «شیار ۱۴۳» را داشتم و در کنارش کاری مثل «سامورایی در برلین» و «پارادایس» را داشتم که همه‌ی این‌ها فروش‌های میلیاردی و بالا در سینما بوده‌است.

درباره‌ی خیلی مثبت تا خیلی منفی بودن در «دلدادگان» و «سرجوخه» تمایل واقعی شما به کدام سمت است؟ یعنی به سمت قهرمان یا ضد قهرمان بودن؟ درواقع چه فرم تایپ شخصیتی بین این دو برای شما جذاب‌تر است؟

من برای خودم چارچوب درست نمی‌کنم. این نظر من است و یک بازیگر دیگر می‌تواند نظر من را نفی کند، به طور کلی چارچوب و قانون گذاشتن در هنر و در هر شاخه‌ایاز آن کار اشتباهی است. اصولا خیلی نباید قانون بگذاری، قانون برای حسابداری، مسائل مالی و برای یک کارمند است. برای بازیگر و در هنر قانون گذاشتن اشتباه است و اصلا چارچوبی وجود ندارد. شعر نو از کجا می‌آید؟ وقتی چارچوب‌های شعر کلاسیک به هم می‌خورد، یک دفعه یک نفر می‌آید و نیما یوشیج می‌شود. من در این قضیه به فیلمنامه‌ و کاراکتر کار نگاه می‌کنم و وقتی شما یک فیلمنامه‌ی خوب و یک کارگردان خوب داشته باشید، اگر در آن پازل چه در بخش فرعی یک نقش تک سکانس بازی کنید و چه نقش اصلی ، چون قالب درست است شما هم دیده می‌شوید. نظیر آن «خانه‌ امن»،«دلدادگان» و سریال «سرجوخه» است. حتی نگاه می‌کنیدو می‌بینید که یک دفعه ساعت‌ها درباره‌ی نقش‌های کوتاه صحبت می‌کنند؛ این مساله نشان می‌دهد که اگر اثر خوب باشد شما می‌توانید در آن اثر دیده شوید. حالا شما یک نقش اول منفی بازی کنید ولی فیلمنامه‌اش خوب نباشد، به طور کلی اگر یک جایی از اثر بلنگد شما هر کاری هم که کنید، نمی‌شود که نمی شود. همه‌ی اجزایی که آن کار را تشکیل می‌دهند باید درست باشند تا آن کار دیده شود. من به فیلمنامه نگاه می‌کنم و به این نگاه نمی‌کنم که الان اگر نقش منفی بازی کنم دیده می‌شوم؛ خیر، اینطور نیست. من در «دلدادگان» و در آن مسیر باید امیر را بازی می‌کردم که خدا را شکر بهترین بازخوردها را داشتم، الان در این مسیری که دارم می‌روم «کیانِ» سرجوخه را بازی می‌کنم که وقتی در یک سکانسی این شخصیت کشته می‌شود ولی در خواب است؛ بیننده بیست و چهار ساعت منتظر می‌ماند تا ببیند که کیان خواب بوده یا نبوده‌است این برای من یک موفقیت محسوب میشود و بابتش خدا را شاکر هستم. مرجع بازخورد برای من اینستاگرام است، وقتی کهبه یکباره ده هزار کامنت می‌گیرم که چرا کشته شد، یعنی این کاراکتر دیده شده‌است. برای من معیار فیلمنامه است و کارگردانی که قرار است با او کار کنم.

ممکن است که بازی کردن در کار امنیتی برای بازیگرانی که صرفا در این چارچوب و قالب خیلی جا نیفتاده‌اند و کار نمی‌کنند، حاشیه‌هایی را به همراه داشته باشد و یا حتی ممکن است که بعضی از طرفدارانشان را از دست بدهند. برای مثال اتفاقی که برای وحید رهبانی در سریال «گاندو» افتاد، این بود که خصوصا در فصل جدیدش خیلی‌ها برای او گارد گرفتند. آیا برای شما این ریسک را نداشت که کار امنیتی کردن ممکن است که یک دردسرهایی را هم برای شما به همراه داشته باشد؟

من فکر نمی‌کنم که در هنر ما و کسانی که در این سینما و در این فضا دارند کار می‌کنند خیلی درگیر این اتفاقات باشند، چون وحید رهبانی استاد من است و بازیگر بسیار توانمندی است. یادم است که حتی در فیلمی که پارسال در جشنواره بازی کرد کاندیدای بازیگری شد. پس فکر نمیکنم که نگاه تا این حد صفر و صدی باشد و برای من هم این اتفاق نیفتاده‌است. به نظر من وقتی که دموکراسی، روشنفکری، فضای باز و اینکه به همه‌ی سلیقه‌ها احترام بگذاری، در هنر ما وجود داشته باشد آنوقت ما می‌توانیم از جامعه توقع کنیم که به همه‌ی نظرها احترام بگذارند. ما باید از خودمان شروع کنیم. من بازیگر هستم و در یک اثری بازی می‌کنم که ممکن است فضای امنیتی داشته باشد، در یک اثر طنز بازی می‌کنم، در یک ملودرام اجتماعی بازی می‌کنم، درواقع مهم این است که من به عنوان بازیگر تمام تلاشم را کنم و در خدمت آن اثر باشم.

چالشی که با نقش خودتان در سریال «سرجوخه» داشتید چه بود؟

صد و هشتاد درجه با خودم فرق می‌کرد و این سنگین‌ترین چالش ممکن است! نگاه، لحن، صدا، گام صحبت کردن و همه چیزش حتی از لحاظ فیزیک و راه رفتن، همه و همه با خودم فرق داشت و کاری که کردم این بود که با او زندگی کنم. یعنی کاراکتر کیان به نوعی زیست زندگی من شده بود و هنوز هم نوکرم چاکرم، فدا مدا، دوستت دارم اسیدی، تکیه کلام‌های من است. برای من خیلی چالش عجیب و دوست داشتنی بود.

گریم شما در این سریال خیلی شبیه به ابوالفضل صفری تهیه کننده‌ی این کار است. این مساله برای شما چقدر محل سوال شده بود و این شباهت چقدر برای شما جالب بود؟

ابوالفضل صفری اولین کاری که کرد این بود که عکس را برای جلال موسوی طراح گریم خوبمان فرستاد و کاراکتر کیان خیلی نزدیک به خودشان بود. ما چون حدود یکی، دو ماه برای این کاراکترها دورخوانی داشتیم، یادم است که احمد معظمی به من گفت که ریشت را نزن و کارگردان هم خیلی نزدیک به همین گریم بود ولی خاطره‌ی قشنگش این بود که ابوالفضل صفری عکس را فرستاد و گفت که گریمش اینطور باشد و خدا را شکر گریم خیلی به کاراکتر من کمک کرد و خیلی گریم متفاوتی شد. جا دارد که در اینجا از بچه‌های گریم، جلال موسوی طراح گریم و حسین محمد نژاد مجری گریم تشکر کنم.

خود شما که ورود پیدا کردید به هر حال چهره‌ی جدیدی بودید؛ چقدر با ورود چهره‌های جدید فعلی هم‌سو هستید؟ از این لحاظ که شاید خیلی از آن‌ها کار بازی نکرده‌اند و یا مثل اتفاقی که در سریال‌های «جزیره» و «حرفه‌ای» افتاده‌است، یک سری خواننده هستند که دارند وارد می‌شوند و عقبه‌ی بازیگری ندارند. آیا برای شما به عنوان یک بیننده و اهل فن، این مساله اتفاق جالب و جذابی است یا اینکه در بلند مدت ممکن است به پیکره‌ی بازیگری آسیب برساند؟

کسانی که در این کار جایگاه خوبی داشته‌اند؛یعنی کارگردان، تهیه کننده و سرمایه گذارهایی که با این فضا آشنایی داشتند، از ورود دادن تمام بازیگرانی که عقبه‌ی هنری داشتند یعنی تئاتری بودند و در کار کوتاه موفق بودند به سینما، تلویزیون و پلتفرم‌ها نتیجه گرفته‌اند. چندین و چند نمونه‌اش را داریم که در حال حاضر سوپر استار هستند و وقتی که الان نگاه می‌کنید می‌بینید که برای مثال در دهه‌ی هشتاد در تلویزیون هم کار کرده‌اند، تئاترهای بسیاری را کار کرده‌اند و حالا هم در سینما سوپر استار شده‌اند و هم اینکه در پلتفرم‌ها هر کاری که بازی کرده‌اند نتیجه گرفته‌اند. جواد عزتی را می‌توانیم مثال بزنیم که سال‌های سال تلاش کرده و الان به مرحله‌ای رسیده که سوپر استار این مملکت است. من سوال شما را با سوال جواب می‌دهم که خدای ناکرده بی احترامی نشود، چون خواننده‌ها برای من خیلی قابل احترام هستند و دوستان خوب خواننده هم دارم. آیا با ورود خواننده‌ها به این پلتفرم‌ها اتفاق مثبتی برای این پلتفرم‌ها افتاده و آیا به نظر شما این سریال‌ها گرفته‌است؟ بالاخره هر خواننده‌ای طرفداران خودش را دارد و ما جامعه‌ی آماری را در نظر می‌گیریم. ممکن است که یک خواننده یک یا دو میلیون دنبال کننده داشته باشد اما من سریال «زخم کاری» را مثال می‌زنم، حتی حالا که چند ماه از کار گذشته من هنوز هم موسیقی آن را گوش می‌دهم. این مساله نشان دهنده‌ی این است که این کار برای عموم مردم گرفته‌است. ما از هشتاد میلیون صحبت می‌کنیم، نه از یک یا دو میلیون دنبال کننده. من احساس می‌کنم که اتفاق مثبتی نبوده‌است، یعنی ما شاهد بودیم که یک خواننده‌ای-برای مثال در دنیا و در هالیوود هم این اتفاق دارد می‌افتد- به یک اثر اضافه می‌شود. من لیدی گاگا را مثال می‌زنم، می‌آید و اسکار هم می‌گیرد ولی عقبه‌ی آن خواننده را که نگاه می‌کنید می‌بینید که در هنر چیزی نیست که او به آن دست نیافته باشد؛ به همه چیز رسیده و حالا به بازیگری ورود کرده‌است. در فضای ما وقتی که شما خواننده را به پلتفرم ورود می‌دهید، باید ببینیدکه چه کسانی پشت این سیاست هستند؟ باید ببینید آن‌هایی که دارند این سیاست را اجرا می‌کنند آیا آدم‌های موفقی در این عرصه بوده‌اند یا آدم‌هایی بوده‌اند که سالیان سال است که دارند همینطور شکست می‌خورند و این شکست را ادامه می‌دهند؟ من خیلی مخالف این اتفاق نیستم، هر کسی در هر فضایی می‌تواند به این حرفه ورود پیدا کند. خواننده، فوتبالیست و هر کسی؛ چه بسا که ما نمونه‌هایی را داشته‌ایم که خیلی هم موفق هستند. برای مثال فوتبالیست بوده، به این عرصه آمده و الان استار این مملکت است. یا برای مثال خواننده بوده و به این عرصه وارد شده و موفق بوده ولی اصولا نمونه‌ی آماری نشان می‌دهد که هر بازیگری هم که وارد خوانندگی شده خیلی موفق نبوده‌است. خواننده هم وارد بازیگری شده و اتفاق مثبتی نیفتاده‌است.

شما کار کمدی در کارنامه دارید که می‌توان به «پارادایس» و «سامورایی در برلین» اشاره کرد. آیا باز هم به شما پیشنهاد شده و خودتان نپذیرفتید؟ به طور کلی بازی در کدام ژانر بیشتر دلخواه شما است؟

دیگر کار کمدی نداشتم و دیگر علاقه‌ای هم ندارم که در کار کمدی حاضر شوم. من هنوز در پلتفرم‌ها بازی نکرده‌ام و پیشنهاد یکی از کاراکترهای اصلی طنز در پلتفرم بوده ولی قبول نکردم. یک تجربه‌ای بود که من دوست داشتم بعد از «دلدادگان»، یک کاراکتر متفاوت نسبت به امیر بازی کنم که فرهادِ«سامورایی در برلین» را بازی کردم و در «پارادایس» هم کار من کاری بود که ملودرام داشت و یک کار اجتماعی بود. درست است که فضا کمیک بود ولی داستان کاراکتر من خیلی تلخ و دوست‌داشتنی بود. یکی از کاراکترهایی که من خیلی آن را دوست دارم، کاراکتر سامان در «پارادایس» است که خیلی هم سانسور شد. یعنی اگر کسی آن نسخه‌ای که برای فستیوال‌ها رفته را ببیند نظرش این است که کاراکتر بسیار دوست‌داشتنی است و دل خیلی‌ها برای او می‌سوزد. ما به ازایش را هم در جامعه خیلی زیاد داشته‌ایم که این بلاها سرشان آمده‌است.

مهم‌ترین المانی که در انتخاب نقش برای شما مهم است چیست؟

فیلمنامه‌ی اثر خیلی برای من مهم است. بعد از آن، کارگردان و اینکه با کارگردان خیلی تفاهم داشته باشیم و انرژی‌هایمان به هم دیگر بخورد و در زمان کار حالمان با هم خوب باشد. این چند المان خیلی برای مهم است.

چقدر سریال‌های شبکه نمایش خانگی را دنبال می‌کنید و نگاه شما به عنوان یک بازیگر به مدیومی مثل وی او دی و شبکه نمایش خانگی چیست؟ و آیا از نظر شما تلویزیون همچنان این قابلیت را دارد که با این عرصه رقابت کند؟

به طور کلی این تقابلی که می‌گویید تقابل درستی نیست. چون ما باید این را قبول کنیم که مخاطب تلویزیون مخاطب خیلی زیادی است و غیر قابل مقایسه است. درباره‌ی پلتفرم‌ها ما در دنیا اپل و نتفلیکس را داریم و برای مثال شبکه‌ی اچ بی او هیچوقت نمی‌آید خودش را با پلتفرم‌ها مقایسه کند، چون اچ بی او آنقدر بیننده دارد کهغیر قابل مقایسه است. این اتفاق برای تلویزیون ما هم می‌افتد چون تلویزیون میلیون‌ها مخاطب دارد و اصلا غیر قابل مقایسه است. درباره‌ی پلتفرم‌ها چیزی که می‌خواهم بگویم این است که آخرین کاری که من دیدم و خیلی هم مجذوب آن شدم سریال «زخم کاری» بود که من چند مساله را در آن خیلی دوست داشتم. یکی بازی جواد عزتی بود، دیگری بازی بازیگران جوانش بود، دیگری تدوین و موسیقی کار بود. همانطور که گفتم اگر یک کاری خوب می‌شود، می‌بینیم که همه‌ی اجزا درست در کنار هم چیده شده‌اند. بعد از این سریال و کارهایی که الان می‌آید را یکی، دو قسمت دیده‌ام و ادامه‌اش را دیگر نگاه نکرده‌ام. درواقع خیلی من را جذب نکرده‌اند که آن‌ها را ببینم. توقع خیلی بیشتری داشتم، چون پلتفرم‌ها نسبت به تلویزیون به لحاظ مالی و همه چیز خیلی دستشان باز است. از لحاظ انتخاب بازیگر، پشت صحنه و… همه جوره و به اندازه‌ی سینما این قدرت را دارند. درواقع برای این اتفاق هم در کست هم در عوامل و هم در امکاناتدستشان باز است، بنابراین توقع داشتم یک اثری را ببینم که هر قسمتش یک کار سینمایی باشد ولی حقیقتش این است که بعد از «زخم کاری» سریالی ندیدم. از سریال «خاتون» هم خیلی تعریف می‌کنند ولی متاسفانه هنوز آن را ندیده‌ام ولی این چند کاری که شما هم به نوعی از آن‌ها صحبت کردید را تا قسمت دو و سه نگاه کردم و بعد دیگر نگاه نکردم. به طور کلی در حال حاضر و در شرایط کرونا قدرت پلتفرم‌ها و وی او دی‌ها در دنیا نسبت به سینما خیلی بیشتر شده‌است. هر چند که من این اتفاق را دوست ندارم. من دوست دارم که به سینما بروم و فیلم را روی پرده‌ی سینما ببینم و امیدوارم که هر چه زودتر مردم واکسینه شوند و سینما مثل تمام دنیا دوباره در ایران راه بیفتد- که الان با فیلم اصغر فرهادی دوباره این اتفاق افتاده‌است- و ما به سینما برویم و فیلم ببینیم. به نظر من در پلتفرم‌ها خیلی باید در فیلمنامه‌ها سختگیری بیشتری شود. بالاخره مردم دارند پول می‌دهند، به همین خاطر می‌گویم که تلویزیون با پلتفرم‌ها قابل مقایسه نیست. تلویزیون را مردم مجانی نگاه می‌کنند ولی در پلتفرم دارند پول می‌دهند. به همین خاطر شما باید کاری در اختیار مردم بگذاری که هر قسمتش یک کار سینمایی باشد. حالا خدا را شکر ما با «سرجوخه» یک کاری کردیم که این اتفاق افتاد. یعنی بیننده‌های پلتفرم‌ها هم سریال را نگاه می‌کردند و این برای ما اتفاق خیلی خوبی است.

به نظر شما که زیاد کار تلویزیونی کرده‌اید، در حال حاضر تلویزیون چقدر باید انعطاف به خرج بدهد تا بتواند با وی او دی رقابت کند؟ درواقع در چه موضوعاتی باید انعطاف به خرج بدهد تا بتواند در این رقابت یک مقدار سر بلند کند؟ چه انتقاد و نقد سازنده‌ای در این زمینه دارید که می‌توانید بگویید؟

من در تلویزیون کلا سه کار بازی کرده‌ام یعنی در سینما بیشتر کار کرده‌ام! «دلدادگان»، «خانه‌ امن» و «سرجوخه» را داشتم؛ مابقی کارهایی بوده که اوایل بازیگری بوده‌است. هر چه واقعیت جامعه را نشان دهند و هر چه طرز لباس پوشیدن، دیالوگ گفتن، اتفاقات و روزمرگی‌ها به جامعه نزدیک باشد باعث می‌شود که مخاطب آن اثر بیشتر باشد. من از «سرجوخه»مثال می‌زنم که شما وقتی یک کاراکتر، بنگاه‌های شرط بندی، رابطه‌ها و اتفاقات را می‌آوری ولباس پوشیدن‌ها به نسل جوان نزدیک می‌شود، همین نسل جوان این کار را نگاه می‌کند. نسل جوانی که برای مثال در پلتفرم «زخم کاری» را می‌دیده، حالا کار قابل قبولی در پلتفرم نمی‌بیند و پای تلویزیون می‌نشیند و «سرجوخه» را نگاه می‌کند. هر چه حذف کردن‌ها و سانسور کردن‌ها کمتر شود اتفاق مثبتی برای تلویزیون است. هر چه واقعیت‌های جامعه نشان داده شود، مردم هم با تلویزیون ارتباط برقرار می‌کنند.

در بازیگران نسل‌های قبلی فضای مجازی برای پرزنت کردن و ویژه سازی کردن بازیگران وجود نداشت اما در حال حاضر به نظر می‌رسد که این فضا نقش زیادی دارد. چقدر نقش فضای مجازی را در پیشبرد یک بازیگر، چه محبوبیت و چه گرفتن کار موثر می‌دانید؟

قبلا که فضای مجازی نبود بیشتر رو در رو شدن با بازیگر بود. در این فضا بنگاه‌های اقتصادی هم خیلی به این دقت نمی‌کردند که طرف چقدر دنبال کننده دارد. چند سوپر استار داشتیم و مشخص بود و دنبال کننده‌ها هم به شکل دیگری بودند. حالا فضای مجازی هم به وجود آمده و در ایران اینستاگرام خیلی فعال است، بالاخره سرمایه گذار یا تهیه کننده‌ی کار اینستاگرام آن بازیگر را چک می‌کند که ببیند چقدر فالوور دارد. ما نمی‌توانیم این را کتمان کنیم و خیلی‌ها به این قضیه نگاه می‌کنند. اصولا تعداد فالوئر و مسائلی از این دست، مبنایی برای دیده شدن آن اثر نیست. چه بسا که ما بازیگرانی را داشته‌ایم که میلیون‌ها دنبال کننده داشتند اما فیلم‌هایشان در شرایط حال خوب سینما که چند سال قبل بودیک میلیارد هم نفروخته است ولی یک مجموعه‌ای بوده که خوب بوده و میلیاردها میلیارد فروخته‌است. یعنی ما کاری داشته‌ایم که شاید جمع بازیگرانشان بیست میلیون دنبال کننده داشته‌اند ولی فیلم صد میلیون هم نفروخته‌است. به طور کلی این مبنای درستی نیست ولی باید این را قبول کنیم که الان سرمایه گذار به این قضیه هم دقت می‌کند و جزئی از زندگی ما هم شده‌است. باید به فضای مجازی هم اهمیت بدهیم و در این هرمی که الان وجود دارد باید یک جایی هم برای فضای مجازی قرار بدهیم ولی اصولا حاشیه درست کردن برای خود آدم به نظر من اتفاق درستی نیست، ماندگاری ندارد و خیلی زود آن حاشیه به وجود می‌آید و خیلی زود هم فراموش می‌شود. تاثیرگذاری آن خیلی کم و لحظه‌ای است و بعدش بیشتر مشکلات و اتفاقات بد است تا اینکه یک اتفاق خوبی بخواهد برایت رخ بدهد.

انتهای پیام/

کلید واژه:
گروه بندی: ماهنامه ها , ویژه ها

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است

× برای درج دیدگاه باید وارد شوید