به بهانهی اکران فیلم «دینامیت» بر آن شدیم تا دربارهی ساخت آثار کمدی با کارگردان این اثر به گفتوگو بنشینیم که در ادامه آن را میخوانید.
مسعود اطیابی از جمله کارگردانهایی است که در سالهای اخیر بیشتر به ساخت فیلمهای کمدی پرداخته و فرمول جذب مخاطب را بلد شدهاست؛ کارگردانی که آثار پرفروشی مثل «خروس جنگی»، «تگزاس» و «تگزاس۲» را در کارنامه دارد. آخرین اثر او با نام «دینامیت» فیلمی بود که بر پردهی سینما اکران شد و علیرغم شرایط کرونایی توانست مخاطبان زیادی را با خود همراه کند. فیلمی که رونق دوبارهای به اقتصاد سینما بخشید و بازتابی از تقابل دیدگاهها در جامعهی امروز است. اطیابی ساختار طنز را از فیلمنامهی آن جدا میداند و وظیفهی خود میداند تا نیاز مخاطب به خنده و شادابی را تامین کند. به بهانهی اکران فیلم «دینامیت» بر آن شدیم تا دربارهی ساخت آثار کمدی با این کارگردان به گفتوگو بنشینیم که در ادامه آن را میخوانید:
برای اکران فیلم دینامیت خیلی وعده و وعید داشته شد و تاریخ اکران بارها تغییر کرد؛ در نهایت شما ریسک بزرگی کردید که فیلمتان را اکران کردید. چه چیز به شما قوت قلب داد تا به عنوان یک کارگردان با تهیهکننده و تصمیم او برای اکران فیلم همراه شوید؟
بحث اصلی این است که تصمیم ما دیگر از مسائل مادی گذشته بود ضمن اینکه اطمینان داشتیم کار، فروش اولیه را خواهد داشت و به حمایت خواهد رسید اما اساساً خود حمایت هم آنقدر دندانگیر نبود که بگوییم برای اکران فیلم انگیزهی خیلی والایی ایجاد کند. به خصوص که فیلم قطعاً در شرایط عادی، چندین برابر این رقم میفروشد و مخاطب دارد. بنابراین در هر صورت ما ضرر کردیم. در واقع حتی آن دو و نیم میلیارد هم اگر اخذ شود برای جبران خسارت فیلم رقم قابلتوجهی نیست. اما به هر حال بحث، سینما و کارکنان سینما بودند، بحث امید دادن به مردم و شاداب کردن مردم بود که منجر شد تا ما فیلم را اکران کنیم و نتیجهاش هم خیلی بد نشد اما خیلی هم به لحاظ اقتصادی خوب نیست.
شما در این چند سال بیشتر در عرصهی کمدی فعالیت داشتهاید و آثارتان پرفروش هم بوده است. این رغبت شما به ساخت کار طنز به این خاطر است که پول سرمایهگذاری شده سریعتر بازمیگردد و آورد مالی دارد یا اینکه دغدغهی شخصی شما برای این نوع از سینما بیشتر است؟
خیر، شاید اگر من بخواهم دلخواهم را انجام دهم یک ژانر دیگر به خصوص ژانر حادثهای را خیلی بیشتر دوست داشته باشم اما چیزی که هست این است که مردم در حال حاضر به کمدی نیاز دارند. یعنی آن چیزی که برآیند ما از جامعه هست این است که مردم نیاز به شادی و شادابی دارند، نیاز به خنده دارند، نیاز به تغییر روحیه دارند و در حال حاضر کاری که میشود به عنوان یک فیلمساز برای آنها کرد این است که فیلم خوشساخت کمدی بسازیم و خندهی واقعی از مردم بگیریم. آثار کمدی توسط همکارهای ما زیاد ساخته میشود و بعضاً آن فرمولهای لازم را برای جذب مخاطب ندارند اما وقتی آدم میتواند یک کاری را برای مردم انجام دهد چرا نکند. فکر میکنم که چون مردم نیاز دارند ما هم موظف هستیم تا این نیاز را تأمین کنیم.
شما در کارنامهتان فیلم «خروس جنگی» را دارید که طنز موقعیت است و فیلمنامهی شیرینی هم دارد اما در این چند سال، دیگر با آن فرم پیش نرفتید و انگار بیش از اینکه به فیلمنامه توجه شود به این توجه شد که شوخیها نقش پررنگی داشته باشد و دیالوگهای طنز حرف اول را بزند. قصد داشتید تا در موقعیت زمانی فعلی، به صورت لحظهای از مخاطب خنده بگیرید یا اینکه معمولاً اینطور فیلمنامهها به دست شما میرسد؟
خیر، فیلمنامهی طنز یک بحث است و ساختار طنز یک بحث دیگر است و واقعاً از هم جدا هستند. در واقع من در ساختارم، فیلمنامه را یکبار میخوانم و دربارهی بقیهاش آن چیزی که حس میکنم مخاطب را میخنداند اجرا میکنم. دربارهی فیلم «خروس جنگی» باید بگویم که «خروس جنگی» فیلم کمدی صرف نیست و یک فیلم خانوادگی است. در برنامهریزی کاریام «خروس جنگی۲» را هم برای ساخت دارم و اگر کرونا نبود امسال آن را کار کرده بودیم اما کرونا باعث شد تا سینما متوقف شود و ما هم کارهایمان را متوقف کنیم که وقتی اثری میسازیم به اکران نزدیک و تازه باشد. در ادامه باید بگویم که «خروس جنگی» یک فیلم خانوادگی محور است و فیلمهای «تگزاس» و مواردی از این دست سرگرمی محور هستند. اینها از یکدیگر خیلی متفاوت هستند و هرکدام مؤلفهها و فرمولهای خودش را دارد که من آن را دنبال میکنم و سعی میکنم تا هر کاری را با فرمول خودش بسازم. دربارهی «خروس جنگی۲» این نکته را هم اضافه کنم که فقط فیلمنامهی آن را نوشتهایم و تمام شده و بازیگران هنوز مشخص نشدهاند.
به نظر میرسد که مسعود اطیابی فرمول جذب مخاطب را خوب بلد شده و میداند که چطور مخاطب را به سمت فیلم جذب کند. به نظر میآید اولین مسألهای که برای شما مهم است انتخاب بازیگر است و با بازیگرانی پیش میروید که یا زوج خوبی هستند یا اینکه خودشان تک به تک طرفداران زیادی دارند. برای مثال اگر فیلم آخر شما با بازیگرانی غیر از این بازیگران ساخته میشد، به نظر شما فیلمنامه، موقعیتها یا شوخیها آنقدر بار خودشان را داشتند که فیلم را پر فروش کنند؟
اساساً اولین نیاز یک کار پرفروش بازیگر است اما اینکه بگویید حتماً بازیگر دلیل فروش بیشتر است خیر، اینطور نیست. در واقع بازیگر استارت کار را میزند، شروع خوب ایجاد میکند، ظرفیت شروع ایجاد میکند و در ادامه خود فیلم است که میتواند بفروشد. همین بازیگرها در فیلمهای مختلف هم بازی کردهاند که ممکن است حتی گیشهی آنچنانی نداشته باشند. دربارهی ترکیب بازیگران هم باید بگویم که خود من و کارهایم در شهرت و ترکیب این بازیگران نقش داشته و بیتأثیر نبودهایم اما اساساً اینطور است که انتخاب بازیگر مهم است. به خصوص اگر کار گیشه میکنید طبیعتاً باید از بازیگری استفاده کنید که چهرهی شناخته شده و توانمندی باشد که مردم از او خاطره و سابقهی خوب دارند. در واقع کسی که امتحانش را پس داده باشد. من هم سعی میکنم تا در انتخابم این کار را درست انجام دهم؛ یعنی این کار درستی است که باید در همهی آثار صورت بگیرد.
شما به عنوان کارگردان، پتانسیل پژمان جمشیدی و محسن کیایی که هر دو نقش جدی هم بازی کرده و در آن هم موفق بودهاند را بیشتر در چه حوزهای میبینید؟
آنها در هر حوزهای میتوانند موفق باشند چون هر دو بازیگرهای توانمندی هستند که هر نقشی را میتوانند بازی کنند. هم جدی آنها تجربه شده و هم کمدیشان تجربه شدهاست. به نظر من پژمان جمشیدی یکی از بازیگرانی است که میتواند کار جدی را خیلی خوب انجام دهد و در هر حوزهای وارد شود.
دربارهی بازی و نقش متفاوت نازنین بیاتی در «دینامیت»، میشود به این نکته اشاره کرد که در سینمای ما معمولاً اینطور است که اگر بازیگری در یک نقش دیده شود مدام شبیه همان نقش به او پیشنهاد میشود؛ اما شما در این فیلم آشناییزدایی کردهاید و این مسأله نظر خیلی از تماشاگران را به خود جلب کرد.
نازنین بیاتی بازیگر توانمندی است و وقتی که یک بازیگر توانمند باشد در هر عرصهای میتواند بازی کند. البته زمانی که او این نقش را پذیرفت و با هم صحبت کردیم گفت که این نقش برای من یک چالش بزرگ است و این چالش بزرگ را میپذیرم و سعی میکنم تا کار کنم و واقعاً هم خوب از پس آن برآمد. از همان روز اول معلوم بود که آماده شده و میداند که دارد چهکار میکند. او در این فیلم به اندازه و درست بازی کردهاست، یعنی نه زیاد در کمدی رفت و نه آنطور که کم باشد. در واقع من فکر میکنم که بهترین کار را نازنین بیاتی، خودش انجام داد.
در سینمای ایران بسیاری از کمدیهایی که موفق بودهاند به تم شوخی با دین پرداختند. مثل «کتاب قانون»، «مارمولک»، «لیلی با من است»، «چهار انگشت» و مواردی از این دست و همین فیلم «دینامیت» که آخرین فیلم شما است. تحلیل شما چیست و از نظر شما چه چیزی در این تم وجود دارد که مردم شوخی با آن را دوست دارند؟
خیر، اصلاً اینطور نیست و ما به هیچ وجه با دین شوخی نکردیم بلکه ما با آدمها شوخی کردیم. ما در واقع با یک رفتار اجتماعی و یک کنش و واکنش اجتماعی شوخی کردیم نه با دین. با دین شوخی آنچنانی نمیشود کرد و نباید هم کرد. همهی آدمها ممکن است که در ظاهر خودشان قشرهای مختلفی باشند؛ ما بسیار آدم داریم که ظاهر غیردینی دارند اما دینیتر از آدمهایی که ظاهر خیلی دینی دارند. در نتیجه این ظواهر نمونهی شاخص برای یک شخصیت دینی و غیردینی شدهاست، در حالی که اصلاً اینطور نیست و نباید هم باشد. مگر همهی دنیا آدمهای دینمدار و دیندار هستند؟ یا شبیه دینمدارهای ما هستند؟ یا لباسشان مثل هم است؟ خیر، اینطور نیست. من خیلی از آدمهای دینداری را میشناسم که تیپشان اصلاً یک چیز دیگری است و از خیلی از دیندارهای ما بهتر هستند. بنابراین به هیچ وجه با دین شوخی نشده بلکه با اقشار مختلف و کنار هم نشستن این آدمها شوخی شدهاست.
پریسا سادات خضرائی
انتهای پیام/
There are no comments yet