گفتگو با حبیب خرایی‌فر؛ آهنگساز کار جدید محمدحسین مهدویان

ساخت موسیقی را بعد از خواندن رمان «زخم کاری» شروع کردم / به مهدویان اعتماد دارم

با حبیب خزایی‌فر درباره‌ی ساخت موسیقی سریال «زخم کاری» و همچنین همکاری با محمدحسین مهدویان با او به گفتگو نشسته‌ایم که در ادامه آمده است.

موسیقی قرار است نقش فضاسازی را در آثار داشته باشد و ایجاد حس و تاثیرگذاری روایت کند . گاه موسیقی خود در یک اثر صاحب شخصیت میشود و بدون آن نمیتوان آن کار را تصور کرد. حبیب خزایی‌فر آهنگسازی است که کارهایش معمولا این ویژگی را دارد. او که بیشتر در این سال‌ها همراه محمدحسین مهدویان بوده در فیلم‌هایی مثل «ایستاده در غبار»، «ماجرای نیمروز»، «ماجرای نیمروز: رد خون»، «لاتاری»، «درخت گردو» و «شیشلیک» برای آثار این کارگردان آهنگسازی کرده است . او همچنین تاکنون قطعات موسیقی زیادی را برای سریال‌ها و آثار سینمایی ساخته که «جایی برای فرشته‌ها نیست»، «مدیترانه» و سریال‌هایی مثل «شاهرگ» و «ممنوعه» از آن جمله‌اند. این آهنگساز شناخته‌ شده‌ی حوزه‌ی سینما هم اینک در سریال «زخم کاری» حضور دارد که درباره‌ی ساخت موسیقی این سریال و همچنین همکاری با محمدحسین مهدویان با او به گفتگو نشسته‌ایم که در ادامه آمده است.

 

باتوجه به اینکه آهنگسازی آثار محمدحسین مهدویان پیش از این هم با شما بوده‌است المان‌هایی که معمولا ایشان قبل از کار به شما می‌گوید برای هر کار مشابه است یا اینکه مختص به هر کاری شاخصه‌های متفاوتی را می‌گویند؟

کار به کار متفاوت است یعنی مختص به هر کاری راجع به آن با هم صحبت می‌کنیم. معمولا هم از شروع فیلمنامه یا از همان طرح داستان با هم گپ می‌زنیم تا ببینیم که باید چه کاری را انجام دهیم و چطور بهتر در می‌آید.

برای سریال «زخم کاری» مهم‌ترین المانی که مد نظر ایشان بود تاکید بر استفاده از ساز غربی بود؟ چرا که این کار را خیلی نمی‌توان بر پایه‌ی موزیک ایرانی تعریف کرد.

فضای این کار یک مقدار فضای جدیدی بود و به طور کلی این مدل فیلم در اینجا خیلی کمتر کار شده و از طرفی با کارهای قبلی ایشان هم خیلی متفاوت بود. من هم با توجه به این، تصمیم گرفتم تا کار متفاوتی ارائه دهم و این سبک داستان فیلم می‌طلبید که به سمت چنین موسیقی بروم تا موسیقی یک مقدار هم فضای غربی پیدا کند.

گیتار برقی و درامز که غالب بر این فضا است را به دلیل ابهامی که لازمه‌ی متن بود استفاده کردید یا از نظر شما تداعی خشونت و فضای سیاه دارد؟

بیشتر به دلیل فضای خشونت و فضای تاریکی که دارد از این ساز استفاده کردم. این‌ کار را با محمدحسین مهدویان و سجاد پهلوان‌زاده تدوینگر کار و با مشورت همدیگر انجام می‌دهیم، یعنی هر سه به این نتیجه می‌رسیم که اینجا موسیقی می‌خواهد یا نمی‌خواهد. در چند قسمت اول، من برای همه‌ی سکانس‌هایی که احساس می‌کردیم موسیقی می‌خواهد موسیقی ساختم و قسمت به قسمت که پیش می‌رفتیم برای بعضی‌ از سکانس‌ها از همان‌ ترک‌ها استفاده می‌شد و برای بعضی از سکانس‌ها هم که احساس می‌کردیم به موسیقی جدیدی نیاز دارد و قطعه‌ای جدید تولید می‌شد. این کار با هماهنگی مهدویان و سجاد پهلوان زاده انجام می‌شد، یعنی ما سه نفری با هم مشورت می‌کنیم. درواقع برای سکانسی که موسیقی می‌خواهد پیشنهادهای همدیگر را می‌شنویم و اگر هر سه روی آن اتفاق نظر داشتیم آن وقت بر روی آن سکانس موسیقی می‌گذاریم. بعضی از سکانس‌ها بدیهی است که موسیقی می‌خواهد اما بعضی سکانس‌ها پنجاه، پنجاه است که با مشورت همدیگر این کار را می‌کنیم درنتیجه نظر نهایی را محمدحسین مهدویان می‌دهد.

در ایران بیشتر اینجور روال است که موسیقی برای آثار باتوجه به گونه و ژانر ساخته می‌شود اما به نظر می‌آید که در کار محمدحسین مهدویان این رسم اینطور است که موسیقی خود باید تاثیر مجزایی داشته باشد و منفک شود؛ درواقع لزوما به کمک نیاید و خود هویت داشته باشد. که ما این را در «ماجرای نیمروز» و خاصه «زخم کاری» با قاطعیت می‌بینیم. شما که آهنگساز هستید تحلیلتان در این باره چیست؟

معمولا موسیقی برای محمدحسین مهدویان در آثارش کارکرد جدی دارد و دوست دارد تا موسیقی‌‌ شنیده شود اما نه اینکه ساز مخالف بزند، یعنی در همان جهت فیلم باشد. درواقع هم به فیلم کمک کند و هم خود موسیقی یک شخصیت داشته باشد. بیشتر دوست دارد که موسیقی‌ ملودیک باشد و در ذهن مخاطب بماند. او اهل موسیقی پر کننده‌ای که در فیلم خیلی شنیده نشود و برای مثال خیلی انتزاعی باشد نیست. دوست دارد تا موسیقی‌ شنیده شود و کارکرد داشته باشد اما همانطور که گفتم در جهت کمک به فیلم که اتفاقا در این زمینه خیلی هم وسواس دارند.

از نظر شما موسیقی می‌آید تا کاستی را بپوشاند یا اینکه می‌آید تا خودش روی قصه ردی بیندازد؟ چرا که عده‌ای اعتقاد دارند که برای پوشاندن کاستی‌ها بیشتر از موسیقی استفاده می‌شود.

معمولا اینطور است که موسیقی می‌آید تا یک سری از احساسات را تقویت کند و حداقل در کارهای محمدحسین مهدویان که ساخت موسیقی را من انجام داده‌ام اینطور نبوده که موسیقی بخواهد ضعفی را بپوشاند. خدا را شکر کارهای ایشان همیشه آنقدر درجه یک بوده که موسیقی باید تلاش کند تا از تصویر کم نیاورد و در هر صورت آن هم بتواند ظاهر شود و به احساس صحنه کمک کند.

همکاری مستمر با یک کارگردان در حیطه‌ی موسیقی، سبک آهنگسازی را به تکرار نمی‌رساند؟

محمدحسین مهدویان چون کارهای متفاوتی انجام داده‌، من این شانس را داشته‌ام که بتوانم تجربه‌های متفاوتی را داشته باشم. در فیلم «ایستاده در غبار» موسیقی ارکسترال با فضای دهه‌ی پنجاه داشتیم و در فیلم «ماجرای نیمروز» من یک مقدار موسیقی را مدرن‌تر کردم. در فیلم «درخت گردو» موسیقی فولک کُردی کار کردم که با کارهای دیگر خیلی متفاوت بود. در فیلم «لاتاری» فضا یک مقدار غربی بود و در سریال «زخم کاری» فضا به شدت متفاوت شده‌است. در فیلم «شیشلیک» موسیقی یک فضای نسبتا فانتزی دارد که آن هم با کارهای دیگر فرق دارد. بنابراین چون او هم در یک سبک کار نکرده‌، من این شانس را داشتم که بتوانم ژانرهای مختلف را در کنارش تجربه کنم.

موسیقی ارکسترال در آثار ایرانی کمتر استفاده می‌شود و در فیلم محسن قرایی اتفاقی به این سبک سیمرغ می‌گیرد و شما هم این ریسک را در «زخم کاری» داشتید. تاثیرگذاری استفاده از ارکستر در یک کار ضبطی چقدر بر مخاطب کمتر یا بیشتر است؟

من به شخصه به شدت طرفدار موسیقی ارکسترال هستم اما در هر صورت اگر فیلم به یک چنین چیزی نیاز نداشته باشد مجبور هستم تا این را کمرنگ کنم. در سریال «زخم کاری» هم من از ارکسترال استفاده کردم، یعنی در بعضی از قطعات و در تیتراژ من از ارکستر زهی استفاده کرده‌ام و آن را با موسیقی الکترونیک تلفیق کرده‌ام؛ درواقع به صورت محض موسیقی الکترونیک کار نکرده‌ام. این مساله به فراخور خود فیلم اتفاق می‌افتد و من در مورد سیمرغ نظری ندارم اما قطعا سبک موسیقی نمی‌تواند دلیل جایزه‌ی موسیقی باشد و قطعا سبک موسیقی دلیل بر خوب یا بد بودن موسیقی نیست. چون گاهی اوقات یک فیلم شاید نیاز دارد که با یک تک ساز کار شود و گاهی نیاز دارد که با یک ارکستر کامل کار شود، اگر تشخیص درست داده شود قطعا آن کار برای آن فیلم بهترین می‌شود ولی اگر فقط سلیقه باشد و به فیلم ارتباطی نداشته باشد شاید خیلی خوب از آب در نیاید. درباره‌ی تاثیرگذاری ارکسترال بر مخاطب باید بگویم که آن هم کاملا سلیقه‌ای است یعنی بستگی به سلیقه‌ی مخاطب دارد اما احساس من این است که اگر موسیقی جایگاه درستی را در فیلم داشته باشد مخاطب آن را دوست دارد، فارغ از اینکه موسیقی ارکسترال یا الکترونیک باشد. اگر جایگاه موسیقی درست نباشد فقط طرفداران آن سبک موسیقی از آن خوششان می‌آید.

 

حرکات بدن، راه رفتن، فکر کردن در ماشین و حتی نگاه کردن شخصیت مالک بیشتر اوقات با موسیقی شما ممزوج شده‌است. تیزرهای ابتدایی که با موسیقی همراه بود و شکل معرفی مالک در سکانس قراردادی که در قسمت اول امضا شد را چقدر در محبوبیت این شخصیت موثر می‌دانید؟ درواقع از نظر شما موسیقی در محبوبیتی که در قسمت‌های اول ایجاد شد چقدر مهم بوده‌است؟

همانطور که گفتم ما سر موسیقی با محمدحسین مهدیاون خیلی گپ و گفت داشتیم. من موسیقی را بعد از خواندن رمان ساختم، یعنی وقتی با مهدویان راجع به آن صحبت کردیم چون فیلمنامه هنوز آماده نبود من رمان را خواندم و بستر اصلی داستان دستم آمد و بر اساس آن و اینکه کارگردان قرار است چه کاری برای شخصیت مالک انجام دهد این موسیقی ساخته شد. چرا که او شخصیت اصلی قصه است، بنابراین باتوجه به این مساله و کارکردی که قرار بود داشته باشد موسیقی را ساختم.

به سبب دهه شصتی بودن خودتان، تسلط خوبی بر سلیقه شناسی جوان‌ها و خاصه دهه هفتادی‌ها دارید که مخاطب وسیعی هم هستند. آیا پیش آمده که با محمدحسین مهدویان اختلاف نظر داشته باشید و کاری را بر خلاف میلتان انجام دهید؟

معمولا هم نظر هستیم اما من به ایشان بسیار اعتماد دارم، یعنی اگر حرفی بزنند که خیلی با سلیقه‌ی من جور نباشد به او اعتماد می‌کنم و از اعتماد به او هم معمولا نتیجه‌ی مثبتی گرفته‌ام. در مورد دهه شصتی بودن هم باید بگویم که من دهه شصتی هستم اما خیلی موسیقی‌های تین ایج امروز را نمی‌پسندم و فضای روحی من متعلق به موسیقی دهه پنجاه است و خیلی اهل موسیقی‌های تین ایج امروز نیستم و گوش نمی‌دهم اما به فراخور کار اگر لازم باشد برای فیلمی یا جایی از موسیقی الکترونیک استفاده کنم این کار را می‌کنم؛ کمااینکه برای سریال «زخم کاری» این کار را انجام دادم.

درباره‌ی موسیقی در پلتفرم‌ها که گویا در کارهای جدی‌تر یک مقدار وارد فضای رقابتی هم شده‌است، می‌توان به موسیقی سریال «شهرزاد» اشاره کرد که بولد شد و کلان بود. خود شما چقدر بیشتر مایل بودید تا در تیتراژ ابتدایی و انتهایی سریال «زخم کاری» از موسیقی بی کلام استفاده شود؟ آیا در این موضوع نظر شما این است که خواننده می‌تواند تاثیرگذار باشد یا استفاده از موسیقی بی کلام که در این کار هم بود بهتر است؟

از نظر من بیشتر موسیقی‌هایی که با خواننده همراه می‌شود جنبه‌ی تبلیغاتی دارد؛ البته «شهرزاد» خیلی اینطور نبود اما در خیلی از فیلم‌ها می‌طلبد که ما صدای خواننده را بشنویم و بیننده با حس و حال خواننده حس بگیرد. در این کار من خیلی نیاز به این را احساس نمی‌کردم و باتوجه به خشونتی که در فضای فیلم بود فکر ‌کردم که با موسیقی بهتر می‌شود این را بیان کرد که کارگردان هم با من موافق بود و به این فکر نکردیم که حتما یک خواننده داشته باشیم. از طرفی کارهای ایشان معمولا مخاطب خودش را دارد و اینطور نبود که بخواهیم برای دیده شدن اثر چنین کاری کنیم، بنابراین به دنبال آن نرفتیم.

 

شما چقدر شنونده‌ی آثار دیگر مثل موسیقی سریال «قورباغه» بودید که که گل کرد؟

من متاسفانه این سریال را ندیدم اما از دیگران شنیده‌ام که موسیقی خوبی داشته‌است. فقط موسیقی تیتراژشان را شنیدم و متاسفانه سریال‌ها را خیلی دنبال نمی‌کنم.

برخی از شکل‌های موسیقی در خارج از کشور تا جایزه می‌گیرند در ایران هم ادامه‌ی آن گرفته و شبیه سازی می‌شود. مثل موسیقی فیلم «Tenet» از نولان یا موسیقی جوکر که خیلی‌ها عقیده داشتند «قورباغه» شبیه آن است. شما اگر صادقانه بخواهید بگویید توجهی به موسیقی ترند شده در آثار سینمایی جهان دارید؟

خیر. شاید خیلی خوب نباشد اما من خیلی کم موسیقی گوش می‌دهم و به همین خاطر سعی می‌کنم تا الگو نگیرم، اگر هم اتفاقی می‌افتد ناخودآگاه است و من خیلی موسیقی نمی‌شنوم که بخواهم از آن ایده بگیرم و شباهتی با آن کار ایجاد کنم.

از دیدگاه یک مخاطب جدی، «زخم کاری» را چطور می‌بینید و به نظر شما ضعف‌های این سریال در کجاست؟

من چون جزو عوامل این سریال هستم خیلی نمی‌توانم نظر بدهم چرا که بالاخره خودمان کار را دوست داریم و خدا را شکر بازتاب‌های خیلی خوبی گرفته‌ایم. من حداقل در زمینه‌ی کار خودم بازتاب‌های بسیار خوبی گرفتم. در مورد ضعف هم باید بگویم که ضعف به چشممان نمی‌آید، یعنی اگر به چشممان می‌آمد قطعا برطرفش می‌کردیم! فقط مساله‌ای که همه را یک مقدار اذیت می‌کند بحث سانسور است که واقعا به سریال ضربه می‌زند.

همانطور که گفتید در حال حاضر سانسور خیلی اتفاق مهمی شده و در مورد این سریال هم صورت گرفت. آیا موسیقی هم در ایران دچار سانسور می‌شود؟ منظور موسیقی بی کلام یعنی استفاده از سازها، تم موسیقی یا داوری خاصی است. برای مثال شما می‌توانید که متال هم کار کنید یا خیر؟

به موسیقی معمولا سانسوری نمی‌دهند. یعنی حداقل در موسیقی بی کلام، برای من تا به حال پیش نیامده که بخواهند سانسور دهند. البته در تلویزیون این اتفاق افتاد که به من اجازه ندادند تا اسم سازها را در تیتراژ بزنم. واقعا این مساله تاسف بار است که آدم اسم نوازنده‌ها را در تیتراژ بیاورد اما اسم سازهای آن‌ها را نتواند در تیتراژ بزند. البته این مساله برای تلویزیون بود و سانسور عجیب و غریبی بود که من آن را تجربه کردم اما درباره‌ی خود موسیقی من تا به حال به این مساله برخورد نکرده‌ام که به آن سانسور دهند.

 

کلید واژه:
گروه بندی: ویژه ها

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است