این یادداشت را فرشته طائرپور در ۱۳ خرداد ۱۴۰۰ برای روزنامه اعتماد نوشته بود:
فرشته طائرپور (رییس انجمن کارفرمایی تهیه کنندگان فیلم (اکت) :
در تاریخ ۱۵ اردیبهشت بنابر وظیفه صنفی خود طی نامه ای به جناب وزیر بهداشت، شرایط پرخطر سینماگرانی که در حال حاضر به تولید فیلم یا سریالی در شبکه خانگی مشغول هستند و عملا امکان استفاده از ماسک و رعایت فاصله با همکاران خود ندارند را توضیح داده و از ایشان درخواست کردم تا با ایجاد شرایطی برای واکسیناسیون این تعداد اندک از فعالان عرصه فیلمسازی در رفع نگرانی از شرایط این همکاران با ما مساعدت کنند.
مطلع هستیم که مدتی پیش درخواست مشابهی از سوی «خانه سینما» پیرو تقاضای چند پروژه دیگر با مضمونی مشابه برای مسوولان ذی ربط در وزارت بهداشت ارسال شده که جمع افراد تحت خطر را به رقمی حدود ۴۰۰۰ نفر می رساند؛ رقمی به مراتب کمتر از تعداد همکارانی که در صداوسیما از شرایط ویژه واکسیناسیون به بهانه انتخابات بهره برده و فارغ از رده بندی های سنی واکسینه شده اند.
دو هفته بعد از تحویل نامه ما به دفتر وزیر، جناب دکتر علیرضا رییسی، معاونت بهداشت وزارتخانه مذکور در پاسخی خلاصه و سرد که در پیشانی آن شعار پشتیبانی ها و مانع زدایی ها حک شده بود(نسخه پیوست) با درخواست ما مخالفت و اعلام کردند که بازیگران و عوامل تولیدی سینما و نمایش خانگی باید تا اعلام رده سنی شان در نوبت بمانند.
شاید دکتر رییسی، معاون بهداشت وزارت بهداشت که در این روزها مدام در رسانه ملی شاهد تصویر و بیانات ایشان در مورد کرونا و واکسن و انتخابات هستیم و احتمالا در واکسیناسیون عوامل پروژه های تلویزیونی-با توجیه مصون سازی دوستان تلویزیونی در ایام انتخابات- نقش موثری داشته اند و لابد برای حفظ موقعیت خود در دولت آینده، تبعیض بین رسانه ملی و سینمای ملی را روا دانسته اند، تصورشان از فعالان عرصه سینما و نمایش خانگی، تعدادی به اصطلاح «سلبریتی نازپرورده» باشد که می توانند به دوبی، اروپا و امریکا بروند و بی دردسر واکسن بزنند و برگردند و به مشغولیت های مفرح و جذاب شان ادامه دهند؛ گروهی که مطمئن هستم جناب رییسی نمی توانند حتی ۲۰ نفر از آنها را فی البداهه نام ببرند.
در حال حاضر حدود ۴۰۰۰ نفر از سینماگران بخش خصوصی و غیردولتی برای ساخت فیلم ها، سریال ها و مستندهایی که قرار است خانواده های ایرانی در منزل تماشا کنند و کمتر از خانه بیرون بیایند، مشغول به کار هستند. حتی برخی از آنها دقیقا در ارتباط با موضوع کرونا و قربانیان آن در لوکیشن های بیمارستانی به تولید فیلم مشغولند؛ به عبارتی دیگر فیلمسازانی در شرایطی دقیقا مشابه همکاران تلویزیونی خود در حال کار هستند که تحت سیاستی دوگانه نه تنها سهمی از درک و اقدام مسوولان وزارت بهداشت نبرده اند بلکه در کمال حیرت شاهد این واقعیت هم شده اند که واکسن ها را تلویزیونی ها زدند و دشنامش نصیب سینمایی ها شد؛ آن هم در شرایطی که هنوز حتی بیماران خاص و زمینه ای سینمای ایران با تعدادی کمتر از ۱۰۰ نفر همچنان در نوبت اعلام موافقت وزارت بهداشت قرار دارند.
امیدوارم جناب وزیر بهداشت و معاونان ذی ربطشان -که البته منکر تلاش های شان در این روزهای سخت نیستیم- مطلع باشند که حافظه سینمای ایران هیچ قصه ای را فراموش نمی کند و سینماگران ایرانی حتی در صورت محرومیت از آنتن های رسانه ملی، تواناترین راوی قصه های این ایام، این بحران و این استانداردهای دوگانه در آینده خواهند بود.
از واکسیناسیون و مصونیت همکاران تلویزیونی مان خرسندیم اما وقتی با سینماگرانی مواجه می شویم که در نگاه شان چراها و نگرانی های زیادی موج می زند، نمی توانیم از امثال دکتر نمکی ها و دکتر رییسی ها گله مند نباشیم و از خاطرمان خطور نکند که:
هر سینماگری که در این ایام به خاطر ابتلا به کرونا فوت کند، آقای رییسی مسوول است.
می دانیم در قوه قضاییه مدیریتی برای رسیدگی به تخلفات انتخاباتی وجود دارد؛ آیا پسندیده نیست این مدیریت به تبعیضی که توسط وزارت بهداشت بین صداوسیمایی ها و سینمایی ها اتفاق افتاده و گروه اول به خاطر نقش ویژه شان در انتخابات بر گروه دوم به خاطر تلاش حرفه ای شان در تولید ارجح شمرده شده اند، رسیدگی کند؟
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است