تمام اپیزودهای سریال با نمایش چگونگی رخداد یک مرگ اتفاق میافتد. مرگی که برگزاری مراسم سوگواریاش را در ادامه شاهد هستیم و بدین ترتیب پای شخصیتهای فرعی متعددی به سریال باز میشود. شخصیتهای فرعیای که به نوعی از خانواده یا دوستان فرد متوفی هستند و به بهانه اجرای مراسمشان توسط خانواده فیشر، به نحوی با شخصیتهای اصلی قصه مرتبط میشوند.
قصهی «شش فوت زیر زمین» در دل خانوادهای به نام فیشر روایت می شود. خانوادهای که به کسب و کار برنامهریزی، سازماندهی و اجرای مراسم کفن و دفن اشتغال دارند و شامل یک مادر، یک دختر و دو پسر هستند که پس از مرگ تراژیک پدر خانواده، دور هم جمع میشوند و اتفاقات جذاب سریال را رقم میزنند. با این که سریال در محیطی به ظاهر غمبار و تلخ روایت میشود، اما آشکارا درامی است که به کمدی سیاه پهلو میزند. طنزی ظریف که چه در شخصیتپردازی اثر و روابط میان شخصیتها و چه در دیالوگهای رد و بدل شده میان ایشان مشهود است و نه تنها از تلخی و گزندگی موضوع میکاهد، بلکه در لحظاتی با نزدیک شدن به حیطهی فانتزی، فضایی جالب توجه را برای بینندهاش تدارک میبیند.
سریال با نمایش مرگ پدر خانواده (ناتانیل) در حین رانندگی و بر اثر وقوع یک تصادف دلخراش آغاز میشود. اتفاقی دراماتیک که تاثیرش را در زندگی آتی اعضای خانواده میگذارد. هرچند که به نظر میرسد زندگی اعضای این خانواده همواره تحت تاثیر تصمیمات، رفتار و عادات پدر خانواده بوده است. پدری که به واسطه شغل خاص و منحصر به فردش، فرزندانش را به گونهای متفاوت با سایر بچهها پرورش داده و تاثیرش در اخلاق و روحیه فرزندان و حتی همسرش آشکار است. با این حال پدر در برخی سکانسها به بهانهی نمایش فکر و خیالات شخصیتها، در کنار افراد مختلف خانواده ظاهر میشود و همچنان آنها را از نقطه نظرات خاص، عجیب و بامزهی خود بهرهمند میکند. ناتانیل با شیوهی ناصحیح تربیتی خود، در بروز ضعفهای روحی و شخصیتی فرزندانش به شدت تاثیرگذار بوده است.
پرداخت دقیق و حساب شدهی شخصیتها، نقطه قوت سریال است. به لطف مهارت و درایت فیلمنامهنویسان اثر، هر یک از شخصیتهای اصلی، دارای شناسنامه، صاحب هویت و قصهی خاص خودشان هستند و روابط میان شخصیتها، سنگ بنای درام سریال را شکل میدهد. بدین ترتیب اپیزودهای مختلف سریال، از نظر قصهگویی و شخصیتپردازی، آن چنان غنی هستند که مخاطب عادت کرده به تماشای سریالهایی با ریتم کند و کشدار را به شدت شگفتزده کرده و مشتاق و پیگیر مشاهدهی قسمتهای بعدی میکنند.
بد نیست نگاهی به شخصیت های جالب توجه سریال «شش فوت زیر زمین» بیاندازیم. نیت فیشر (پیتر کراوزه) فرزند بزرگ خانواده فیشر است. پسری که پیش از مرگ پدر خانواده در سیاتل مشغول به کار بوده و با مرگ پدرش و با توجه به وصیتنامهی پدر، به لسآنجلس بازگشته و علیرغم میل باطنی، مسئولیت تجارت خانوادگی را بر عهده میگیرد. شخصیتی که به قول نامزدش برندا (ریچل گریفیتس) نه تنها دردهای خودش را با خود حمل میکند بلکه دردهای بقیه را هم به خودش انتقال داده و در نتیجه فشار زیادی را متحمل میشود.
دیوید فیشر (مایکل سی هال) فرزند میانی خانواده است که از ابتدا در کنار پدر در کار کسب و کار برگزاری مراسم کفن و دفن بوده و پس از بازگشت نیت، یکی از شرکای این تجارت خانوادگی محسوب میشود. دیوید به علت تمایلات خاص خود، روحیهای شکننده دارد و گویی مدام در ترس و هراس است. هراسی که بخصوص در هنگام برگزاری مراسم سوگواری خود را نشان میدهد و از درون آشفته و خاطر پریشان این شخصیت حکایت میکند. مایکل سی هال برای بازی درخشانش در فصل اول این سریال، نامزد جایزه گلدن گلوب شده است.
یکی از شخصیتهای جذاب و دوستداشتنی سریال، فدریکو (فردی رودریگز) است. شخصیتی که از مدتها پیش به عنوان دستیار پدر خانواده کار کرده و به تبحری عجیب در زمینهی بازسازی اجساد دست پیدا کرده است. او از سوی سایر شرکتهای رقیب، با پیشنهادهای وسوسه کنندهای رو به رو است ولی به دلیل ارتباط طولانی مدتش با فیشرها، ماندن و شراکت با این خانواده را به هر چیزی ترجیح میدهد.
اما شخصیتپردازی قابل قبول و روایت قصههای درگیر کننده، تنها حسن سریال نیست. از امتیازهای دیگر سریال بهره جستن از لوکیشنهای متفاوت و خارج کردن حال و هوای آن از شمایل سریالهای آپارتمانی و نیز فیلمبرداری قابل تحسین آن است. با این حال تماشای دوباره و چندبارهی «شش فوت زیر زمین» بار دیگر نشان میدهد که اصلیترین عامل موفقیت یک سریال، استفاده از متن و فیلمنامهای است که آن قدر فکورانه، دقیق و جامعنگر نوشته شده که تماشای برگردان تصویریاش، آن هم پس از دو دهه از زمان ساخت آن، همچنان باورپذیر و قابل تامل است. فیلمنامهای که برگ برندهی این سریال و همهی سریالهایی است که قرار است در حافظهی بلندمدت دوستداران سریالهای تلویزیونی ماندگار شوند.
منبع : نماوامگ
There are no comments yet