«آرزوهای چپکی» اثری که همراه با طنز و فضای موزیکال ساخته شده و میتواند اثری جذاب برای مخاطبانی باشد که درباره آرزوها و برآورده شدن آنها کنجکاوند.
سینمای کودک و نوجوان بعد از یک دوره موفق در دهههای ۶۰ و ۷۰ از فراموششدهترین و نادیدهگرفتهترین گونههایی است که با وجود ظرفیت بالای تماشا، از سوی سازندگان مغفول واقع شده است و به ندرت میتوان کار ارزشمندی در دو دهه اخیر در سینما و نمایش خانگی که به تازگی انتخاب اول و آخر خانوادههاست، نام برد که کیفیت و کمیت قابل توجهی پیدا کرده باشد. کم کار شدن نسل طلایی و عاشق کودک و نوجوان از قبیل مرضیه برومند، ایرج طهماسب و … از مهمترین دلایل این افول و نزول بوده است.
مضافا اینکه از نسل جدید سینمایی نیز، سینماگران دغدغهمند یا فعال در این عرصه حضور چندانی نداشتند و همین شد که گونه کودک و نوجوان از مهجورترین ژانرهای سینمایی این سالهای تلویزیون و سینمای ایران لقب گرفته است. حال،فیلیمو در همین فضای فقدان و پرهیز، دو سریال یکی «لالایی» و دومی «آرزوهای چپکی» را تولید کرده که توانسته مخاطب خود را پیدا کنند و بخشی از فضای خالی محتوای کودک و نوجوان را جبران کنند.
حال و هوای «آرزوهای چپکی» تا حد زیادی تداعیکننده «لالایی» است به نحویکه برخی آن را فرزند معنوی آن نام نهادند به خصوص اینکه عوامل و بازیگران آن نیز تشابه و اشتراکات زیادی دارند تا مشخص شود، محصول کودک و نوجوان جدید فیلمیو در همان حال و هوای فانتزی، کودکانه، خوش آب و رنگ و ماجراجویانه سریال لالایی تولید و در حال پخش است. این مجموعه به طور ویژه با محوریت چیستی آرزوها و آرزوهای درست و غلط بنا نهاده شده است.
این اثر که با فضایی مناسب بالای ۹ سال همراه با طنز و فضای موزیکال ساخته شده میتواند اثری جذاب برای مخاطبانی باشد که درباره آرزوها و برآورده شدن آنها کنجکاوند. در واقع، «آرزوهای چپکی» روایتگر زندگی افرادی است که در یک محله خیالی با صلح و صفا زندگی میکنند. ماجرا از جایی شروع میشود که به افراد این محل یک فرصت ویژه داده میشود: برآورده شدن آرزوها. صبر کنید! این تازه آغاز ماجراست. داستان جایی جذاب میشود که آرزوهای افراد «چپکی» برآورده میشود و این، آغاز مشکلات برای همه است.
شخصیتهای اصلی این سریال یعنی پاداش و طوفان که تعمیرکار هستند ناخواسته با جسمی خاص آشنا شده و درگیر آرزوهایی میشوند که همیشه به شکل دلخواه برآورده نمیشوند، و این موضوع شروع کننده ماجراهای خندهدار و آموزندهای است که هر قسمت را شکل میدهد. پاداش، تعمیرکاری ساده در کارش مهارت زیادی ندارد و همراه شاگرد خود زندگی ساده اما پرماجرایی را میگذراند. طوفان، شاگرد پاداش که از ریاضی متنفر است و آرزو دارد یک روز فوتبالیست مشهوری شود.
ویژگیهای مهمی چون ماجراجویانه، خیالپردازانه و رویاگونه، موزیکال، شاد و طراحیهای لباس و صحنه خوش آب و رنگ از جمله خصیصههایی از سریال است که سبب شده از همان قسمت مخاطب هدف خود را درگیر کند و در قالب یک سریال هفتگی همراه نماید. پیوند میان نسل جدید و بیان دغدغههای این نسل در عین برقراری ارتباط و تعامل با نسلهای پیشین از جمله وجوه تماتیک مهمی است که سازندگان این مجموعه روی آن تاکید داشتند و توانستند نسبتی مناسب و قابل فهم بین آن برقرار کنند.
عمو پوررنگ برگ برنده «آرزوهای چپکی» است که به نوعی سوپر استار برنامههای کودک و نوجوان نیز محسوب میشود. داریوش فرضیایی که کار خود را در صدا و سیما آغاز کرد به همراه زوج خود یعنی امیرمحمد به شخصیت محبوب این نسل بدل شد که در سریال«لالایی» و همین مجموعه «آرزوهای چپکی» روی حضور و هنرآفرینیشان حسابویژهای شده است. بده بستانهای این دو کاراکتر در این ۴ قسمت پخش شده، از لحظات جذاب سریال است که با چاشنی موزیک و ترانه نیز همراه و جذابتر شده است. سازندگان سریال بر این باورند که داستان از علاقه سازندگانش به کودک شکل میگیرد. عشقی که از اواخر دهه ۷۰ و در تلویزیون شروع شد و با ساخت برنامههای مختلف ادامه پیدا کرد. «آرزوهای چپکی»، شبیه برنامههای قدیمی است. برنامههایی که به مخاطب نشان میداد دنیا جای خوب و گل بلبلی برای زندگی است.
محتوای سرگرمکننده و در عین حال فرهنگی از مهمترین دغدغههای والدین است که به نظر میرسد تا حدزیادی در این مجموعه محقق شده است به خصوص اینکه با هجوم شمار زیاد انیمشینهای خارجی بخش مهمی از فرهنگ غیر ایرانی و حتی نامرتبط با زیست کشور ما از طریق این آثار منتقل میشود که ضرورت تولید و پخش مجموعههایی همچون «آرزوهای چپکی» را دوچندان میسازد.