فیلم «صبح اعدام» اثری است با نیت تاریخی و دغدغه رسانهای؛ اما در اغلب جاها به فیلمی مستند و گزارشی شبیهتر است تا سینمایی.
هنوز هوا تاریک است. نفس زندان سنگینتر از همیشه، و دیوارها مثل شاهدهای خاموش، ایستادهاند. طیب حاجرضایی وضو میگیرد. حاج اسماعیل وصیتنامهاش را تا میکند. عقربهها بهسوی مرگ میدوند. و ما، در میان سکوتی سیاهوسفید، نظارهگر آخرین صبحی هستیم که به شب ختم میشود؛ صبحی که تاریخ، آن را در پچپچ دیوارهای اوین دفن کرده است.
فیلم «صبح اعدام» ساخته بهروز افخمی، نه با فریاد که با سکوت، نه با موسیقی که با نور، و نه با قهرمانسازی که با تماشای مرگ، وارد ذهن مخاطب میشود. اما آیا این سکوتها قدرت روایت دارند؟ آیا قابهای ساکت و گفتوگوهای کشدار، روحی در تصویر میدمند؟ یا صرفاً قرار است تاریخ را همانطور که هست، بیواسطه و بیجان، مقابل دوربین بچینند؟
فیلم با دوربین سیاهوسفید، فضایی سرد و مستندگونه میآفریند. بهرهگیری از نورپردازی خشن و پلانهای طولانی، تأویل مشابهی دارد با احساس گیجی و انتظار، درست همانطور که در ساعات پایانی انتظار مرگ. منتقدان نوشتهاند این «فیلمبرداری سیاهوسفید و ساختار مستندگونه» سعی دارد بار تاریخی و جدیت موضوع را تقویت کند اما گاه به تجربهای خشک و صرفاً گزارشی بدل شده است.اما در لحظاتی، همین فضا تأثیری درخور دارد؛ بهویژه در سکانس دو همصحبتی طیب و حاج اسماعیل، که سکوت و نور، روح بزرگ و صادق آنان را به تصویر میکشند.
طراح لباس، علی شیرمحمدی، تلاش کرده تا پوشش دو مرد را ساده و بدون جلوه نگه دارد. نوشتن وصیتنامه توسط حاج اسماعیل در مدلی ساده و بدون تزئین بصری، نشان از تمرکز بر شخصیت دارد تا تجمل. گریم نیز دقیق بوده تا نشانهای از لوطیمنشی و ریتم زندگی شهری میانسال آن دو نمایان شود .
مسعود شریف در نقش طیب، تلاش کرده نسخهای خوشقلب از فردی متحولشده به نمایش بگذارد. بااینحال منتقدان بر این باورند که شخصیت طیب بدون فلاشبک یا پردازش درونی، خام سرد میماند و نمیتواند همدلی لازم را ایجاد کند
ارسطو خوشرزم در نقش حاج اسماعیل، در صحنه نوشتن وصیتنامه حضور قابلاحترامی دارد، ولی طولانی شدن صحنه حوصلهسربر شدن آن را بههمراه داشته
داوود فتحعلیبیگی و دیگر بازیگران مکمل، عملکرد قابل قبول اما بدون برق خاصی ارائه دادهاند.
سکانسهای طولانی با تمرکز بر جزئیات لحظه آخر، گاه باعث ایجاد سکوتی پرمعنا میشوند. ولی در سوی دیگر، انباشت اطلاعات تاریخی، واکنشهای گزارشگونه و استفاده از نریشن، باعث شده تا اثر از ظرفیت سینماییاش فاصله بگیرد.
فیلم «صبح اعدام» اثری است با نیت تاریخی و دغدغه رسانهای؛ اما در اغلب جاها به فیلمی مستند و گزارشی شبیهتر است تا سینمایی. طراحی صحنه و لباس ساده اما تأثیرگذار، بازیهایی قابل احترام و فضاسازی درخشان، از نقاط قوت آناند. اما ضعف در شخصیتپردازی، روایت هیجانی و نویسندگی سینمایی، اثر را از عمق سینمایی دور کرده است.
اگر مخاطبی هستید که به فیلمهای کمریتم و تأمّلبرانگیز درباره تاریخ علاقه دارد، «صبح اعدام» ممکن است تجربهای قابل تأمل باشد. اما اگر انتظار قصهپردازی قوی، کنش عاطفی و درام روایی دارید، احتمالاً به حسابتلای آن دست نخواهید یافت.
زهرا طاهریان