«صدام»؛یک ایده اولیه جذاب به هدر رفته!

صددام ایده اولیه خوبی داشته که می‌توانسته به یک کمدی هجو سرگرم‌کننده جذاب تبدیل شود اما این اتفاق نیفتاده و در ذهن تماشاگران خود ماندگار نخواهد شد.



دیکتاتورها، شخصیت‌های جذابی برای به تصویر کشیدن روی پرده سینما به حساب می‌آیند چرا که قابلیت قرار گرفتن به عنوان شخصیت محوری فیلم را دارند. آدم‌هایی با لایه‌های درونی پیچیده که متریال لازم را در اختیار فیلمنامه‌نویس قرار می‌دهند. به ویژه در ژانر کمدی که بیش از سایر ژانرها به شخصیت‌های اینچنینی پرداخته و تماشاگران نیز نمونه‌های گوناگونی از آن را به خاطر دارند. برای مثال هم می‌توان به فیلم دیکتاتور با بازی ساشا بارون کوهن اشاره کرد که با الهام از شخصیت معمر قذافی ساخته شده است. در سینمای ایران به ندرت به فیلم‌هایی از این دست برمی‌خوریم که تازه‌ترین نمونه آن صددام به کارگردانی پدرام پورامیری به حساب می‌آید. فیلمی که اردیبهشت ماه امسال روی پرده رفته و در صدر پرفروش‌ترین فیلم‌های روی اکران قرار گرفته است.

پورامیری که سال گذشته یادگار جنوب را ساخته و فیلمنامه‌های زیادی همچون: شنای پروانه و سریال یاغی را نوشته، در سومین ساخته سینمایی‌اش سراغ صدام حسین و بدل‌های مشهورش‌ رفته و قصه خود را در یک بازه زمانی بیست ساله روایت می‌کند. با محوریت مردی به نام صلاح که از بین بدل‌های صدام بیشترین شباهت را به او داشته و همین شباهت هم پایه فیلمنامه صددام به حساب می‌آید. فیلم با لحظه دستگیری صدام در مخفیگاه خود در سال ۲۰۰۳ آغاز شده و سپس به صلاحی می‌رسد که با ریش انبوه و بهم ریخته شباهت فوق العاده‌ای به صدام پیدا کرده است.

سپس فیلم به گذشته رفته، تماشاگر را با صلاح و زندگی‌اش آشنا کرده و سراغ حادثه محرک اول می‌رود؛ جایی که صلاح پس از بهم خوردن رابطه سه ساله‌اش با ثریا که در ایران زندگی می‌کند، خشمگین شده و در قصر صدام فرزندان او را به باد کتک می‌گیرد و روانه بازداشتگاه می‌شود! نقشه عملیات طرح شده توسط مشاوران صدام برای جلوه واقعی بخشیدن به کری سنگینی که او برای ایران خوانده، نقطه عطف پرده نخست فیلمنامه به حساب می‌آید که صلاح را همراه زنی به نام حلیمه که نیروی نظامی رده بالای حزب بعث به حساب می‌آید، به ایران می فرستد.

ایده‌ای فانتزی که قصه را وارد فاز تازه‌ای کرده و شوخی‌هایی متکی بر کمدی موقعیت را خلق می‌کند. از یک سو، صلاح باید برای نجات جان خود و پدرش که اسیر بعثی‌ها است اقدام کرده و فیلم کذایی حضور صدام حسین در میدان آزادی تهران را بسازد و از سوی دیگر هم ثریا را عقد کند! صلاح در راس مثلث شخصیت‌های اصلی کار، پی در پی با مشکلاتی مواجه می‌شود که از دل حل آن شوخی‌هایی بیرون می‌آید که بعضا بامزه از آب درآمده‌اند. هر چند که گاه به تکرار کشیده شده و تماشاگر را خسته می‌کنند. شخصیت‌ها هم یکسره تیپ بوده و چندان کمکی به کیفیت کار نمی‌کنند که نمونه آن را در ثریا می‌بینیم. ایده سین و شین زدن و تک زبانی حرف زدن‌اش هم به مرور عادی شده و تماشاگر را نمی‌خنداند.


شخصیت‌های مکمل صددام همچون: خشایار و دوست‌اش که ساقی تریاک بوده و می‌خواهد از آب گل‌آلود رابطه صلاح و ثریا ماهی بگیرد، بهتر از کاردرآمده و چند شوخی بانمک را خلق می‌کنند. به ویژه خشایار که از کلیشه‌ها در سروشکل دادنش به خوبی بهره گرفته شده و به خوبی به قصه چفت شده است. فیلم تا نیمه نسبتا خوب پیش رفته اما درست در پرده سوم با افت زیادی مواجه شده و فانتزی حاکم بر آن به کلیت فیلم نمی‌چسبد. درست از جایی که صلاح در هیبت صدام همراه ثریا در لباس عروسی به راحتی به میدان آزادی رفته و برای مردم حرف هم می‌زند! استحاله صلاح هم در یک چهارم پایانی فیلم همخوانی چندانی با لحن کلی کار نداشته و وارد فضای دیگری می‌ شود.
صددام به واسطه شخصیت محوری و نیز کمدی بودن‌اش، نیاز به بازیگری داشته که بتواند بخش مهمی از بار کمدی را به دوش بکشد و از این حیث رضا عطاران بهترین انتخاب ممکن بوده است. اندک شوخی‌های خوب از کاردرآمده فیلم نیز مدیون هوش و زمان‌بندی درست او در اجرای شوخی‌ها است. به ویژه در سکانس‌هایی که در هتل متعلق به ثریا می‌گذرد. عباس جمشیدی‌فر هم انتخاب مناسبی برای ایفای نقش خشایار است که به خوبی اگزجره و غلوشدگی شخصیت را به نمایش گذاشته است. پریناز ایزدیار هم در صددام دست به ساختارشکنی در کارنامه کاری خود زده و نشان می‌دهد که سینمای کمدی و ویژگی‌های آن را تا حدود زیادی می‌شناسد. صددام ایده اولیه خوبی داشته که می‌توانسته به یک کمدی هجو سرگرم‌کننده جذاب تبدیل شود اما این اتفاق نیفتاده و در ذهن تماشاگران خود ماندگار نخواهد شد. حتی اگر نام مناسبی هم برای آن انتخاب شده باشد.

کلید واژه:
گروه بندی: اخبار , ویژه ها

اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها