کوکتل مولوتف کمدیای کاملا معمولی است که در روایت سرراست قصه خود موفق نبوده و شوخیهایش نیز به ندرت از تماشاگران خود خنده میگیرد.
فروش بالای یک فیلم طبیعتا در تولید نمونههای مشابه، تاثیر زیادی داشته و میتواند به یک جریان ولو موقت تبدیل شود. مهمترین دلیل آن نیز کلیشهها و فرمولهای امتحان پس دادهای است که گیشه داشته و تماشاگر نیز نسبت به آن واکنش مثبت نشان میدهد. موضوعی که صرفا مختص به سینمای ایران نبوده و به اشکال مختلف در سینمای جهان به ویژه هالیوود هم به چشم میخورد. اما وقتی پای این موضوع به سینمای ایران باز میشود، ماجرا کاملا متفاوت شده و به یک سینمای تک محصولی منتهی میشود.
فروش رکوردشکن فیلم هزارپا ساخته ابوالحسن داودی در اواخر دهه نود، موجی از کمدی را به راه انداخت که قصه آن در دهه ۵۰ و ۶۰ میگذرد. فروش ۳۵۰ میلیاردی (فسیل) ساخته کریم امینی، این موج را فراگیرتر کرده و به ساخت تعداد زیادی کمدی مشابه منتهی شد که از جمله آنها میتوان به زودپز به کارگردانی رامبد جوان اشاره کرد. در بین تولیدات ۱۴۰۳ سینمای ایران نیز فیلمهایی با فضاهای اینچنینی در صف اکران سال پیش رو حضور دارند که یکی از آنها کوکتل مولوتف به کارگردانی حسین امیری دوماری است.
کوکتل مولوتف برای آن که به فیلمی صد دقیقهای تبدیل شود، متوسل به داستانکهایی شده که گاه فیلمنامهنویس و کارگردان خود آن را فراموش میکنند. برای نمونه میتوان به ماموران ساواک اشاره کرد که پرویز را کتک زده و به بهانه خوردن نوشابههای فراوان و جمع کردن شیشه خالی آن برای تولید کوکتل مولوتف دستگیر میکنند
احمد رفیع زاده در کوکتل مولوتف سراغ ماههای پایانی حکومت پهلوی رفته و با تکیه بر قهرمان خود پرویز قصهاش را شکل میدهد. یک عشق بازیگری تمام عیار که سیاهی لشگر تئاتر بوده و کارهای برقی کاباره یک هتل هم به عهده او است. آشنایی ژاله با پرویز که در ادامه به ازدواج این دو منتهی میشود، در سالن تئاتر اتفاق افتاده و شوخیهای بعضا بامزهای نیز شکل میگیرد. همزمانی مراسم ازدواج پرویز با حکومت نظامی در پاییز ۵۷، شوخیهای دیگری را تدارک میبیند که بیش از هر چیز روی نفرت ماشالله پدر ژاله از پرویز میچرخد. فیلم هم تا نقطه عطف اول و البته به مدد نریشنی که اجرای آن را مهدی هاشمی به عهده دارد، نسبتا خوب پیش میرود. بلیط بخت آزمایی بردن پرویز، همان نقطه عطف اول است که پیچی به داستان داده و آن را وارد فضای متفاوتی میکند. جایی که کارمند اداره بختآزمایی از تحویل پیکان پر از اسکناس به پرویز و ژاله خودداری کرده و آن را منوط به بازگشت محمدرضا شاه میکند!
تلاش پرویز در کنار سیروس و فیروزه خواننده قدیمی کاباره برای گرفتن جایزه، موتور حرکت فیلم در نیمه میانی به حساب میآید. این دو که در جایزه شریک شدهاند، نقشههای مختلفی را برای منحرف کردن مسیر انقلاب و فراهم کردن شرایط برای بازگشت شاه میکشند. مشکل فیلم هم دقیقا از همین جا رقم میخورد که این سه نفر که صاحب هیچ قدرت و نفوذی هم نیستند، میخواهند جلوی اتفاقی در ابعاد یک کشور را بگیرند! اندک شوخیهای پراکندهای که با محوریت این موضوع خلق شده هم جز شوخی تکرارشونده آشنا و پارتی داشتن فیروزه در همه جا، ضعیف از کار درآمدهاند. عشق پرویز به ژاله که به واسطه اصرار پدرش در خانه مجلل او مانده، داستانکی را کلید میزند که بخش مهمی از نیمه میانی فیلم را به خود اختصاص میدهد. زن پوشی پرویز در قالب زنی شوهرمرده برای نزدیک ژاله ماندن و نفوذ به خانه ماشاالله که در ادامه به علاقه پدرزن به داماد مبدل تبدیل میشود! امیری دوماری برای آن که اراداتاش را به یکی از کمدیهای جذاب تاریخ سینما (بعضیها داغش را دوست دارند) ساخته بیلی وایلدر نشان دهد، سکانس ماقبل نهایی فیلمش را در فضایی شبیه به پایان فیلم وایلدر میسازد!
کوکتل مولوتف برای آن که به فیلمی صد دقیقهای تبدیل شود، متوسل به داستانکهایی شده که گاه فیلمنامهنویس و کارگردان خود آن را فراموش میکنند. برای نمونه میتوان به ماموران ساواک اشاره کرد که پرویز را کتک زده و به بهانه خوردن نوشابههای فراوان و جمع کردن شیشه خالی آن برای تولید کوکتل مولوتف دستگیر میکنند و پی به جایزه کذایی میبرند. اما این داستان فرعی در همین جا تمام شده و جز دیالوگ کوتاه سیروس پیش از خروج از ایران، دیگر به آن اشارهای نمیشود!
در سینمای کمدی، شخصیتپردازی تفاوتهای نسبتا زیادی با دیگر ژانرها داشته و تیپ سازی در آن برجستهتر است. اما در کمدیهای این روزها، بیش از آنچه که باید روی آن مانور میدهند. کوکتل مولوتف هم از این اتفاق دور نمانده و آسیب دیده که سیروس و پرویز و ماشالله از نمونههای شاخص آن به حساب میآیند. به خصوص این آخری که همان تیپ تکراری مرد متظاهر به حساب میآید. کارگردان در انتخاب بازیگران هم به کلیشههای امتحان پس داده قناعت کرده و زوج امین حیایی و احمد مهرانفر را برای پرویز و سیروس برگزیده که جز لحظاتی کوتاه، در جان بخشیدن به نقشهای خود موفق نبودهاند. اما یکتا ناصر در نقش فیروزه موفقتر ظاهر شده و وجوه تیپیک نقش را کاملا درک کرده است.
کوکتل مولوتف کمدیای کاملا معمولی است که در روایت سرراست قصه خود موفق نبوده و شوخیهایش نیز به ندرت از تماشاگران خود خنده میگیرد.