• کد خبر: 14055
  • گروه : اخبار , ویژه ها
  • تاریخ انتشار:11 خرداد 1404 ساعت: 11:18

«صددام»؛معجزه کشف شباهت عطاران و دیکتاتور عراق

درباره صددام که در جولان کمدی‌های شبه فیلمفارسی، به یک لیگ دیگر تعلق دارد.


 

همین اول مطلب بنویسم که اندک نقدهای منفی درباره صددام به گمانم یک منشا زمستانی داشت. خب ذاتا اگر چنین فیلمی در میان یک جین فیلم جنجالی و نسبتا خوب و البته جدی، روی پرده برج میلاد و سینماهای جشنواره به نمایش در‌نمی‌آمد خیلی راحت‌تر و واقعی‌تر با هم‌مسلکان خودش یعنی کمدی‌ها قیاس می‌شد و طبعا سیلی سختی به آنها می‌زد.

دوست داشتم بدانم کارگردان «جاندار» و «یادگار جنوب» فقط به سودای فروش سراغ کمدی رفته یا چیزهای دیگری هم در چنته داشته‌است. وقتی فیلم را دیدم مطمئن شدم که پدرام پورامیری بیش از من و ما وسواس داشته که درگیر هم‌پالکی  شدن با دینامیت‌ها و تگزاس‌ها نشود. اگر نمی‌پذیرید که این تمایز از همان صدام شدن آقا‌رضا هویداست بد نیست سکانس افتتاحیه فیلم را به خاطر بیاورید. آن بازسازی نمکین  کاخ ریاست‌جمهوری عراق و شیطنت‌های عدی و دیگر فرزندان دیکتاتور بیشتر از اینکه شما را یاد کمدی‌های مبتذل این سالهای سینما بیاندازد به یاد «دیکتاتور» و «بورات» می‌اندازد.

شخصا معتقدم فیلم‌فارسی‌های نیم‌قرن پیش سینمای ایران در مقابل آن چیزی که امروز به نام سینمای گیشه و کمدی به خورد مردم داده می‌شود بسیار با هویت و متین است. به قول مسعود‌خان کیمیایی این فیلم‌های کمدی، همان فیلمفارسی‌های قدیم هستند با این تفاوت که در این فیلم ها مردها بجای زنان می‌رقصند. این تعبیر درخشان و البته هولناک  مرا مجاب می‌کند که حواسم باشد به خاطر  بیاورم که کمدی خوب هم کم نداشته‌ایم و صددام لااقل تقلایی است آبرومند برای کشف خنده و پول از دل یک روایت تاریخی که به نحو مطلوبی، چاشنی سورئال و طبخ کمدی به وجودش نشانده شده‌است.

معجزه کشف شباهت عطاران و دیکتاتور عراق را که کنار بگذاریم می‌رسیم به یک حلیمه قابل اعتنا و البته تکرار این موضوع که وقتی مردم میلیون‌بار آن برش کوتاه از تبختر و دیکتاتوری آزاده صمدی در فیلمی را بدون اینکه حتی بدانند نام فیلم چیست دیده‌اند، چرا نباید آنرا به خدمت گرفت و از آن در نقش، بهره‌برد؟
برای ردیف ‌ردن ایراد به صددام می‌توان کلمات بسیاری یافت. مثلا سکانس میدان آزادی چندان که مهم بوده، پررنگ از آب درنیامده و ایزدیار به رغم معصومیت جاری در کاراکتر ثریا، دست‌آخر به اندازه همان یک پلان حضور پدرش در اردوگاه هم، خواستنی نمی‌شود. اما وقتی می‌شود مرور کرد شیطنت‌های بی‌وقفه عطاران در جان صدام تقلبی را، بهت زده شد از عقوبت صدام ریش و گیس بلند در زندان امریکایی‌ها و خلاصه حظ کرد از اینهمه خیال‌بافی با تاریخ و حقیقت، پس چرا نباید صددام را فیلم کمدی قابل تماشایی دانست؟ مگر ما برای «لیلی با من است» ذوق نکردیم؟

کلید واژه:
گروه بندی: اخبار , ویژه ها

اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها