فیلم رها ملودرامی اجتماعی از رنج و مشکلات خانوادهای متوسط است که به دلایلی دچار اُفت جایگاه و سقوط در طبقه اجتماعیاش شده است در نتیجه به جرم و جبرِ تنگدستی، سیر اتفاقها آنها را شکنندهتر و آسیبپذیرتر میکند.
«رها» نخستین فیلم بلند «حسام فرهمند» در جایگاه کارگردانی با مشاورههای «مرضیه برومند» است. فیلمی که توانست ۶ نامزدی دریافت جایزه و سیمرغ بهترین فیلم اول را از جشنواره در چهل و سومین دوره فیلم فجر دریافت کند. همین امر نشاندهنده توانمندی و موفقیت فیلمساز در گام نخست است. فیلمی که نامزد «طراحی صحنه، تدوین، کارگردانی، بهترین فیلم از نگاه تماشاگران، بازیگر اول مرد و بازیگر مکمل زن» میشود دورنمای خوبی را برای سازندهاش به ارمغان میآورد.
فیلم رها ملودرامی اجتماعی از رنج و مشکلات خانوادهای متوسط است که به دلایلی دچار اُفت جایگاه و سقوط در طبقه اجتماعیاش شده است در نتیجه به جرم و جبرِ تنگدستی، سیر اتفاقها آنها را شکنندهتر و آسیبپذیرتر میکند تا از هم متلاشی شوند. خانوادهای که دیگر جامعه رهایش کرده، او را نمیبیند و برایش هم احترامی قایل نیست.
فیلم نگاهی اعتراضی به فقر و عواقب آن دارد. فقری که فیلم عامل اصلی آن را پدر بیمسئولیت میداند. مرد خانواده به دلیل مشکلات روحی ناشی از یک تصادفی تلخ، دیگر حاضر نیست تن به کار قبلی بدهد. کاری که به نظر میرسد درآمد خوبی داشته؛ ولی اکنون این تصمیم او را به کام فقر سوق داده است. او که عامل فقر خانواده است مدام انگشت اتهامش را بهسوی دیگران میگیرد و دیگران را مسئول مشکلات و تنگدستی خود میداند. این رویکرد و بی عملی پدر، خانواده را تا سراشیبی نابودی سوق میدهد.
مخاطب با لحظات غمانگیز و غمبار پدر اندوهگین میشود، اما او را معلول یک جامعه افسرده و فقیر نمیداند؛ بلکه او را مردی میداند که به دلیل افسردگی، فقر را به خود و خانوادهاش تحمیل کرده است. فقری که فیلم «رها» را از یک ملودرام اجتماعی به یک تراژدی کامل تبدیل میکند.
شخصیت پدر بی شک با بازی خوب «شهاب حسینی» بسیار ملموستر و باورپذیرتر شده است. بازی او را پیشازاین در فیلم «جدایی نادر از سیمین» در قالب پدری که از در تنگنای مشکلات مالی زندگی بر سر همسرش فریاد میکشد دیدهایم. گونهای بازی برونگرا از شهاب حسینی که اگر چه این واکنش برونگرایانه از دل یک کنش حسی درونگرایانه شکل میگیرد؛ اما مخاطب آن شخصیت را با فریادها و رفتار تند و خشنش به یاد میآورد. ولی شخصیت پدر «توحید» در فیلم «رها» بیش از شخصیت پدر در فیلم «جدایی نادر از سیمین» رنج و درد پدرانهای را در خود تحمل میکند. بازی «شهاب حسینی» در این فیلم بیش آنکه برونگرایانه باشد درونگرایانه است. پدری که خود را مسئول رنج خانواده میداند و بخش عمده از این درد و غم را در تنهایی، سکوت، نگاه، بازی با چشمان، در روی برگرداندن از خانواده و در خود خمیده شدن میبینیم. بهاینترتیب فقط اندکی از این رنج را به شکل خشم، برونی میکند. آن هم در مواجهه با کسانی که غم و رنج او را تمسخر میکنند. این شخصیت اگر فریاد میزند بر سر خودش است چرا که خود را گناهکار در مصائب و مصیبت خانوادهاش میداند. با این احوال در اوج استیصال و غم ازدستدادن فرزند از انتقام دزد لب تاب فرزندش میگذرد و خشم خود را بر سر او خالی نمیکند.
جزئیات، نشانهها و المانهای فیلم «رها» آن هم در ژانر ملودرامی اجتماعی بسیار زیاد است. مهمترین المان سازی فیلم در طراحی لوگو فیلم دیده میشود. لوگوی فیلم «رها» بر موهای رهای شخصیت اول زن فیلم تأکید دارد، گرچه «رها» نام شخصیت اصلی داستان نیز هست. بهاینترتیب نگاهی دوپهلو در نام فیلم و لوگوی آن به موهای شخصیت اصلی داستان شده است.
در سکانس اول فیلم «رها» پدری را میبینیم که نشسته بر روی کاناپهای در حال صحبتکردن با دخترش، میخواهد موهای بلند او را ببافد. اما در ادامه با اعتراض از اینکه موهای دختر همه خانه حتی دهان او را پرکرده از این کار امتناع میکند؛ در سکانس انتهایی پدر باز هم بر روی همان کاناپه نشسته وبا حسرت و غم، بدون حضور دخترش «رها» دستهایش را در لابهلای موهای بریده شده دختر میبرد.
فیلم امکان پیشبینیپذیری اتفاقات قصه را در قالب نشانها و مشابهسازی آنها در اشلی کوچکتر به مخاطب میدهد تا به آن چیزی که در خلال داستان از طریق برخی شخصیتها مانند «پدر» و پسر (سهیل) روایت میشود شک کند. زمانی که مخاطب میبیند شخصیت پدر (توحید) دستگاه قهوهساز خراب و غیرقابلتعمیری را میخرد. مطمئن میشود که او نخواهد توانست با بودجه محدودش لب تاب اپلی که فقط باطری آن خراب بوده است را برای فرزندش بخرد. پس مانند دیگر شخصیتهای قصه و پلیس به او شک میکند. این شک را مسیر طبیعی روایت قصه و نشانهها به ذهن مخاطب میرساند و نه زندگی فقیرانه شخصیتهای قصه. فیلم «رها» هر اندازه در این نشانهسازیها خوب عمل کرده؛ اما در نگاه به قشر فقیر جامعه دچار کجفهمی و بیانصافی است. آیا آدمهای فقیر جامعه از فقرِ تعقل و تصمیمگیری نیز در رنج هستند؟ بی شک این دیدگاه نادرست است. درست است فقر معضلی اجتماعی است و باز هم درست است که وقتی فقر میآیند به دلیل آن مصائب مختلف میتوانند زنجیروار بنیان یک خانواده را متزلزل کنند. اما القای این مطلب که فقر به دلیل کُندذهنی افراد در استفاده بهموقع از موقعیتهایی زندگی و یا ناتوانی در مدیریت داشتههای مالی و خرج و برجهای بیهوده و خرید لوازم بلااستفاده دیگران و اضمحلال تعقل فردی که در فقر غوطهور است نیست. یا اینگونه نیست که فرد فقیر از سر بی عاری و تن به کار ندادن فقیر شده باشد. هیچکس خودخواسته فقر را بهعنوان سبک زندگی برنمیگزیند. کسی هم که فقیر شده میکوشد تا برای پول اندکش مدیرت مالی داشته باشد. اما سازنده فیلم «رها» برای آبوتاب دادن به داستان خود همه این موارد را یکجا در شخصیت پدر (توحید) ایجاد میکند و برای تلخ و گزنده کردن موضوع، رنجآورترین اتفاقات را برای زندگی شخصیت اصلی قصهاش خلق میکند تا بهاینترتیب از یک ملودرام اجتماعی به یک تراژدی سهمگین برسد و اشک و آهی بیرحمانه را از مخاطب در سالن سینما بگیرد.
مهدی قنبر، نویسنده و منتقد سینما