• کد خبر: 13893
  • گروه : اخبار , ویژه ها
  • تاریخ انتشار:22 اردیبهشت 1404 ساعت: 12:39

«نقی» در کدام فصل‌ها «معمولی» نبود

در این گزارش ماهنامه صبا مروری بر 7 فصل گذشته سریال پایتخت و خانواده معمولی داشته‌ایم.


تلویزیون ایران در دهه اخیر، سریال‌های متعددی را در ژانرهای مختلف تولید کرده، اما معدود مجموعه‌هایی توانسته‌اند جایگاهی فراتر از یک سرگرمی ساده پیدا کنند و تبدیل به پدیده‌ای اجتماعی شوند. یکی از این مجموعه‌ها، «پایتخت» است که از سال ۱۳۹۰ با پخش اولین فصل خود، راهی تازه در تولید سریال‌های خانوادگی و کمدی تلویزیون ایران باز کرد.

«پایتخت» نه‌تنها به یکی از پرمخاطب‌ترین سریال‌های تلویزیونی تبدیل شد، بلکه توانست ساختاری جدید در روایت زندگی طبقه متوسط و فرهنگ بومی ایران ارائه دهد. این مجموعه، داستانی درباره یک خانواده مازندرانی را روایت می‌کند که با چالش‌های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مواجه می‌شوند. استفاده از لهجه شمالی، پرداختن به روابط خانوادگی و موقعیت‌های طنز برگرفته از زندگی روزمره، از عواملی بودند که باعث شد «پایتخت» از همان ابتدا مورد استقبال مردم قرار بگیرد.

اما فراتر از جنبه سرگرم‌کننده، این سریال همواره بستری برای تحلیل‌های اجتماعی و فرهنگی بوده است. پایتخت توانست واقعیت‌های زندگی مردم عادی را در قالب طنز نمایش دهد و به موضوعاتی همچون مهاجرت، مشکلات اقتصادی، شکاف‌های فرهنگی، تغییرات سبک زندگی و حتی مسائل سیاسی بپردازد. همین امر موجب شد که سریال علاوه بر داشتن مخاطب عام، نظر منتقدان را نیز به خود جلب کند.

در این مطلب، سیر تکاملی سریال، نقاط قوت و ضعف آن، تغییرات بازیگران، حواشی، و جایگاه آن در مقایسه با دیگر سریال‌های تلویزیونی ایران بررسی خواهد شد. همچنین، تأثیرات فرهنگی این مجموعه بر جامعه و چالش‌هایی که در طول مسیر با آن مواجه بوده است، مورد تحلیل قرار خواهد گرفت. این گزارش تلاش دارد تا علاوه بر مرور اتفاقات هر فصل، به این پرسش پاسخ دهد که چرا «پایتخت» به چنین جایگاهی دست یافته و چه عواملی ممکن است سرنوشت آن را در آینده تغییر دهد.

  • مروری بر شش فصل گذشته و تغییرات داستانی
  • فصل اول (۱۳۹۰): آغاز یک روایت مردمی

سریال «پایتخت» در نوروز ۱۳۹۰ برای اولین بار از شبکه یک سیما پخش شد و از همان ابتدا توانست توجه مخاطبان را به خود جلب کند. داستان این فصل حول محور مهاجرت یک خانواده مازندرانی به تهران شکل می‌گیرد؛ خانواده‌ای که با رویاهای بزرگ اما بدون شناخت کافی از چالش‌های زندگی شهری، راهی سفری پرماجرا می‌شوند. نقی معمولی، شخصیت اصلی سریال، مردی زحمتکش و بااصالت است که به امید یافتن آینده‌ای بهتر برای خود و خانواده‌اش، تصمیم می‌گیرد خانه و کاشانه‌اش را ترک کند. اما این سفر که در ابتدا برایشان نقطه شروعی تازه محسوب می‌شود، خیلی زود تبدیل به مجموعه‌ای از ماجراهای پیش‌بینی‌نشده، طنزآلود و در عین حال تأمل‌برانگیز می‌شود.

آنچه که باعث شد این فصل از همان ابتدا مورد استقبال قرار بگیرد، داستان ساده اما ملموس و نزدیک به واقعیت آن بود. ایده مهاجرت به تهران، موضوعی است که بسیاری از خانواده‌های ایرانی، به‌ویژه در شهرستان‌ها، با آن مواجه شده‌اند. نقی و خانواده‌اش با تصور داشتن زندگی بهتر در پایتخت، قدم در راهی می‌گذارند که برایشان مشکلاتی جدید به همراه دارد. تصویرسازی صادقانه و بدون اغراق از این سفر، یکی از نقاط قوت اصلی سریال محسوب می‌شود.

یکی از مهم‌ترین عواملی که به موفقیت این سریال کمک کرد، شخصیت‌پردازی دقیق و باورپذیر کاراکترها بود. نقی معمولی (محسن تنابنده) به عنوان مردی ساده‌دل، خانواده‌دوست اما گاه لجباز و خودرأی، در مرکز ماجرا قرار داشت. همسرش، هما سعادت (ریما رامین‌فر)، زنی صبور و منطقی است که با وجود تمام مشکلات، تلاش می‌کند تا تعادل خانواده را حفظ کند. در کنار این دو، شخصیت ارسطو عامل (احمد مهران‌فر)، پسرعموی خوش‌مشرب و شوخ‌طبع نقی، به عنوان عنصر کمدی و پرانرژی داستان عمل می‌کرد. اما بابا پنجعلی (علیرضا خمسه)، با جملات ساده و گاهی تکراری اما بامزه‌اش، توانست به یکی از ماندگارترین شخصیت‌های سریال تبدیل شود. این شخصیت‌ها چنان با دقت و جزئیات پرداخت شده بودند که مخاطبان خیلی زود با آن‌ها ارتباط برقرار کردند و همین باعث شد «پایتخت» از همان ابتدا در دل مردم جا باز کند.

یکی دیگر از ویژگی‌های برجسته این فصل، طنز خاص آن بود. برخلاف بسیاری از سریال‌های کمدی که به شوخی‌های سطحی متوسل می‌شوند، «پایتخت» از طنزی برگرفته از موقعیت‌های واقعی و روزمره زندگی استفاده کرد. تضاد میان فرهنگ سنتی نقی و خانواده‌اش با فضای مدرن تهران، لحظات طنزآمیز متعددی را خلق کرد که برای بینندگان بسیار جذاب و آشنا بود. در این میان، استفاده از لهجه مازندرانی نه‌تنها به واقعی‌تر شدن داستان کمک کرد، بلکه نوعی هویت فرهنگی به سریال بخشید و باعث شد بسیاری از مردم احساس نزدیکی بیشتری با شخصیت‌ها داشته باشند.

اما در کنار نقاط قوت، فصل اول «پایتخت» با برخی نقدها نیز مواجه شد؛ یکی از نقدهای مطرح‌شده، کلیشه‌ای بودن موضوع مهاجرت به تهران بود. برخی منتقدان معتقد بودند که پرداختن به چالش‌های زندگی در تهران و مشکلات مهاجران شهرستانی، ایده‌ای تکراری است که در بسیاری از آثار سینمایی و تلویزیونی دیده شده است. با این حال، آنچه باعث تفاوت «پایتخت» با سایر آثار مشابه شد، نحوه روایت داستان و پرداخت تازه و متفاوت آن به این موضوع بود. در واقع، سریال توانست بدون افتادن در دام اغراق و کلیشه‌های رایج، تصویری واقعی و البته طنزآمیز از چالش‌های مهاجرت ارائه دهد.

یکی دیگر از نقدهایی که به فصل اول وارد شد، کم‌رنگ بودن برخی شخصیت‌های فرعی بود. با وجود اینکه داستان بیشتر روی شخصیت‌های اصلی تمرکز داشت، اما برخی شخصیت‌های دیگر که می‌توانستند نقش پررنگ‌تری داشته باشند، فرصت چندانی برای پردازش پیدا نکردند. البته این موضوع در فصل‌های بعدی تا حد زیادی اصلاح شد و بسیاری از شخصیت‌های مکمل داستان به شکل جدی‌تری وارد ماجرا شدند.

با تمام این نکات، فصل اول «پایتخت» موفق شد پایه‌گذار یکی از محبوب‌ترین سریال‌های تلویزیون ایران شود. این فصل، نه‌تنها استاندارد جدیدی برای سریال‌های طنز خانوادگی ایجاد کرد، بلکه راه را برای ادامه ماجراهای نقی معمولی و خانواده‌اش در فصل‌های بعدی باز گشود.

  • فصل دوم (۱۳۹۲): بازگشت به شمال و چالش‌های تازه

فصل دوم «پایتخت» به نوعی ادامه‌دهنده روند داستانی فصل اول بود، اما با تغییراتی مهم و دگرگونی‌های جدید در روایت و شخصیت‌ها. پس از ناکامی مهاجرت خانواده معمولی به تهران، این بار داستان به بازگشت آن‌ها به شمال کشور می‌پردازد. این بازگشت به زادگاه، برای اعضای خانواده معمولی نه تنها پایان یک سفر، بلکه آغاز چالش‌های جدید است.

نقی، شخصیت اصلی داستان که هنوز رؤیای پیشرفت و دستیابی به یک زندگی بهتر را در سر دارد، این بار با مشکلات اقتصادی و اجتماعی جدیدی روبه‌رو می‌شود. پس از آنکه به تهران نرفته و تجربه شکست خورده‌ای از این مهاجرت به دست آورده، او به دنبال راهی برای ساختن یک زندگی جدید در شمال است. این شرایط نه تنها به مشکلات اقتصادی و دشواری‌های زندگی در یک منطقه کم‌برخوردار باز می‌گردد، بلکه به چالش‌های بازگشت به خانه و تطبیق دوباره با محیط قدیمی نیز اشاره دارد.

یکی از ویژگی‌های برجسته این فصل، پردازش به موضوع بازگشت مهاجران به زادگاهشان است. در جامعه ایران، بازگشت به زادگاه بعد از زندگی در کلان‌شهرها موضوعی رایج است که چالش‌های خاص خود را دارد. برای نقی و خانواده‌اش، این بازگشت به معنای بازسازی روابط اجتماعی، دست و پنجه نرم کردن با تغییرات اقتصادی در یک جامعه کوچک‌تر و مواجهه با کسانی است که به نوعی به خود تغییر کرده‌اند، همچنان که خود خانواده معمولی نیز تغییراتی در باورها و آرزوهایشان یافته‌اند. این وضعیت بازتابی از دغدغه‌های افرادی است که پس از تجربه زندگی در تهران یا دیگر کلان‌شهرها، به زادگاه خود بازمی‌گردند و در تلاشند تا خود را با شرایط جدید وفق دهند.

از نظر طنز و موقعیت‌های کمیک، این فصل همچنان سبک فصل اول را حفظ کرده و بر ویژگی‌های طنزآمیز و موقعیت‌های روزمره تمرکز دارد. اما تفاوت عمده این فصل در تمرکز بیشتر بر روابط خانوادگی و چالش‌های اقتصادی است. این فضا به طور خاص، پیام‌های اجتماعی و انتقادی زیادی در زمینه مشکلات اقتصادی و اجتماعی خانواده‌ها در ایران می‌دهد، در حالی که هنوز همان سبک آشنای طنز و شوخی‌های سبک‌تر، پایه‌گذار داستان باقی مانده است. در واقع، فصل دوم «پایتخت» توانست ترکیبی از درام اجتماعی و طنز خانوادگی ایجاد کند که به‌خوبی توانست توجه مخاطبان را به خود جلب کند و در عین حال مسائل جامعه ایران را در قالبی ساده و قابل فهم به نمایش بگذارد.

در این فصل، چالش‌های شخصیت‌ها به وضوح عینی‌تر و ملموس‌تر از فصل اول به نمایش درآمده است. نقی با تلاش‌های مستمر خود برای ساختن یک زندگی جدید و بهتر و مواجهه با سختی‌های اقتصادی، تصویری از زندگی روزمره در روستاها و حاشیه‌های شهرها را در ذهن مخاطب خلق می‌کند. این فصل به خوبی توانست نشان دهد که علی‌رغم تلاش‌ها، برای ایجاد تغییرات بزرگ در زندگی، باید با موانع و مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم کرد.

در نهایت، فصل دوم «پایتخت» با تمرکز بیشتر بر موضوعات اجتماعی و خانوادگی و کمتر بر اساس موقعیت‌های اکشن یا ماجراجویانه، اثری ماندگار از خود به جا گذاشت. این فصل نه‌تنها همانند فصل اول خنده‌های بی‌پایانی را به ارمغان آورد، بلکه توانست با بررسی چالش‌های بازگشت مهاجران و مشکلات اقتصادی موجود در جامعه ایرانی، برای بینندگان نیز تفکری عمیق‌تر از زندگی واقعی فراهم آورد.

  • فصل سوم (۱۳۹۴): ماجرای دزدان دریایی و ورود به فضایی جدید

فصل سوم سریال «پایتخت» با ورود به فضای کاملاً جدیدی، داستان خانواده معمولی را وارد مرحله‌ای هیجان‌انگیز و ماجراجویانه می‌کند. این فصل که در آن خانواده معمولی به جنوب کشور سفر می‌کنند، به دلیل ورود به فضایی کاملاً متفاوت، به طور چشمگیری با فصول قبلی تفاوت دارد. یکی از مهم‌ترین و جالب‌ترین قسمت‌های این فصل، مواجهه خانواده معمولی با دزدان دریایی سومالیایی است. این تحول در داستان نه تنها یک حرکت جسورانه در ساختار سریال بود، بلکه باعث شد که مخاطبان با داستانی پر از چالش‌های غیرمنتظره و هیجان‌انگیز روبه‌رو شوند.

در این فصل، علاوه بر حفظ جنبه‌های طنز خانوادگی که از فصل‌های قبلی به ارث برده شده بود، سریال وارد فضای ماجراجویانه‌تری شد. ورود به داستان دزدان دریایی، که از نظر بسیاری از بینندگان و منتقدان یک تغییر جسورانه در قالب داستانی به حساب می‌آمد، باعث شد که این فصل با توجه به استفاده از المان‌های اکشن، به یکی از فصول پرهیجان و غیرمنتظره تبدیل شود. این فضا باعث شد که سریال وارد یک خط داستانی متفاوت از روندهای معمول سریال‌های کمدی خانوادگی شود.

نکته قابل توجه در این فصل، نمایش جنبه‌هایی از واقعیت‌های دریایی ایران است. در این بخش از داستان، مخاطب با چالش‌هایی که دریانوردان ایرانی در مواجهه با دزدان دریایی و خطرات دریا دارند، آشنا می‌شود. این پردازش به مشکلات واقعی دریا و امنیت دریانوردان ایران، باعث شد که این فصل علاوه بر اینکه سرگرم‌کننده بود، آگاهی اجتماعی نیز به همراه داشته باشد. به عنوان مثال، خطرات مربوط به دزدان دریایی سومالیایی و شرایط کاری سخت دریانوردان، به یک مسئله جدی تبدیل شده و در دل داستانی طنزآمیز به تصویر کشیده می‌شود.

اما این تغییرات در سبک روایت، با انتقاداتی از سوی برخی منتقدان نیز مواجه شد. برخی از منتقدان معتقد بودند که ورود به چنین فضایی، که بیشتر به ژانر اکشن و ماجراجویی نزدیک است، ممکن است سریال را از ریشه‌های کمدی خانوادگی خود دور کند. به نظر آن‌ها، سریال بیشتر باید بر روی روابط خانوادگی و موقعیت‌های طنزآمیز تمرکز می‌کرد تا این که داستان را به سوی ماجراجویی‌های اکشن ببرد.

با این حال، استقبال عمومی از این فصل همچنان بالا بود و نشان داد که مخاطبان، علیرغم تغییرات در ساختار سریال، ماجراجویی‌های تازه خانواده معمولی را دوست دارند. این استقبال نشان می‌دهد که توانایی سریال در ترکیب طنز و ماجراجویی به خوبی توانسته خواسته‌های متنوع مخاطبان را پاسخ دهد. در واقع، این فصل موفق شد به رغم تغییرات اساسی در ساختار داستانی، همچنان به جذابیت و محبوبیت خود ادامه دهد و در دل داستان‌های اکشن، لحظات طنزآمیز و انسانی خود را حفظ کند.

در نهایت، فصل سوم «پایتخت» توانست با ایجاد یک فضای پرماجرا و هیجان‌انگیز، تجربه‌ای متفاوت و تازه برای مخاطبان رقم بزند و این موفقیت نشان داد که پایتخت در هر فصلی می‌تواند با خلق داستان‌های جدید، همچنان در جذب و نگه‌داشتن مخاطبان خود موفق باشد.

  • فصل چهارم (۱۳۹۶): رجوع به ریشه‌های خانوادگی و چالش‌های تازه

پس از فضای پرهیجان و ماجراجویانه فصل سوم، سریال پایتخت در فصل چهارم دوباره به ریشه‌های خانوادگی خود بازگشت و این بار بیشتر به تغییرات زندگی شخصیت‌های اصلی، دغدغه‌های روزمره و مشکلات شخصی آن‌ها پرداخت. برخلاف فصل قبل که بر ماجراهای غیرمنتظره و فضای اکشن تأکید داشت، این فصل داستانی آرام‌تر اما عمیق‌تر را روایت کرد که تأثیر بیشتری بر بینندگان گذاشت.

محور اصلی این فصل، چالش‌های زندگی نقی معمولی، هما سعادت، ارسطو و دیگر اعضای خانواده بود. از جمله مهم‌ترین خط‌های داستانی این فصل، ازدواج مجدد ارسطو پس از فوت همسرش بود. این اتفاق، با وجود فضای طنز، یکی از ابعاد احساسی مهم داستان را شکل داد و جنبه‌هایی از مشکلات ازدواج مجدد را در فرهنگ ایرانی به تصویر کشید. از سوی دیگر، نقی معمولی با بحران‌های شغلی و خانوادگی مواجه شد. تلاش او برای اثبات خودش در جامعه و خانواده، همواره یکی از درون‌مایه‌های اصلی سریال بوده و در این فصل، نمود بیشتری پیدا کرد. این چالش‌ها، تنش‌های جدیدی در رابطه او با هما ایجاد کرد و مخاطبان را بیش از پیش درگیر مشکلات روزمره این خانواده کرد.

یکی از ویژگی‌های برجسته فصل چهارم این بود که بیشترین بار احساسی و اجتماعی را در بین تمام فصل‌های سریال به دوش می‌کشید. مسائل مهمی مانند ازدواج مجدد، مشکلات اقتصادی، چالش‌های زندگی مشترک و دغدغه‌های خانوادگی در این فصل پررنگ‌تر از همیشه مطرح شدند. برخلاف فصول قبل که بیشتر بر ماجراهای بیرونی و هیجان‌انگیز تمرکز داشت، این بار داستان بر درگیری‌های درونی شخصیت‌ها و روابط بین اعضای خانواده تأکید داشت. این تغییر، باعث شد که بسیاری از مخاطبان با داستان همذات‌پنداری بیشتری داشته باشند، زیرا مشکلاتی که شخصیت‌های سریال با آن‌ها روبه‌رو بودند، بسیار به واقعیت زندگی روزمره مردم نزدیک بود.

از نظر کیفیت بازیگری و شخصیت‌پردازی، این فصل یکی از قوی‌ترین فصل‌های سریال به شمار می‌رود. محسن تنابنده در نقش نقی معمولی، بیش از پیش توانست عمق شخصیتش را به نمایش بگذارد و ریما رامین‌فر در نقش هما نیز بار دیگر به عنوان شخصیت متعادل و عاقل خانواده، توانست در مقابل نقی، نقش مکملی تأثیرگذار را ایفا کند. احمد مهران‌فر در نقش ارسطو نیز توانست بحران‌های جدید این شخصیت را به خوبی به تصویر بکشد و تغییرات احساسی او را به شکلی باورپذیر نمایش دهد.

یکی دیگر از نقاط قوت این فصل، پرداختن به مسائل اجتماعی و اقتصادی به شکلی طبیعی و بدون شعارزدگی بود. مشکلات اقتصادی، دغدغه‌های معیشتی، و فشارهایی که بر خانواده‌ها وارد می‌شود، در بستر طنز و درام روایت شدند، به‌گونه‌ای که برای مخاطبان ملموس و باورپذیر بودند. این موضوع، باعث شد که فصل چهارم نه‌تنها از نظر داستان‌پردازی قوی‌تر باشد، بلکه تأثیر اجتماعی بیشتری نیز داشته باشد.

در مجموع، فصل چهارم سریال پایتخت با تمرکز بر روابط خانوادگی، چالش‌های احساسی و اجتماعی، و واقعیت‌های روزمره زندگی مردم، توانست بار دیگر جایگاه خود را به عنوان یک سریال محبوب و مردمی تثبیت کند. این فصل، اگرچه مانند فصل سوم ماجراجویی‌های پرهیجان و صحنه‌های اکشن نداشت، اما به دلیل محتوای احساسی و اجتماعی قوی‌تر، مورد توجه مخاطبانی قرار گرفت که با این دغدغه‌ها در زندگی واقعی خود مواجه‌اند.

  • فصل پنجم (۱۳۹۷): ورود به مسئله داعش و ماجراهای نفس‌گیر

فصل پنجم «پایتخت» یکی از بحث‌برانگیزترین و متفاوت‌ترین فصل‌های این مجموعه بود که مرزهای یک سریال کمدی خانوادگی را جابه‌جا کرد و وارد فضایی ملی و امنیتی شد. برخلاف فصل‌های پیشین که بیشتر بر روابط خانوادگی، چالش‌های زندگی روزمره و مشکلات اقتصادی متمرکز بودند، این بار داستان به یکی از مهم‌ترین بحران‌های بین‌المللی دهه اخیر، یعنی داعش، پیوند خورد و شخصیت‌های دوست‌داشتنی سریال را در مسیری کاملاً جدید و پرتنش قرار داد.

داستان این فصل با یک سفر خانوادگی آغاز شد؛ سفر به خارج از کشور که ابتدا قرار بود تفریحی باشد، اما در روندی غافلگیرکننده، خانواده را به قلب منطقه‌ای تحت کنترل داعش کشاند. از همین ابتدا، مخاطبان متوجه شدند که قرار است با روایتی متفاوت از «پایتخت» مواجه شوند. لحظات آغازین فصل، همچنان حال‌وهوای طنز و سبک زندگی روزمره شخصیت‌ها را حفظ کرده بود، اما به‌تدریج، فضای داستان جدی‌تر و تنش‌آلودتر شد. ورود ناخواسته خانواده معمولی به منطقه جنگی، آن‌ها را در موقعیتی قرار داد که برای نجات جان خود باید از چالش‌هایی عبور می‌کردند که تاکنون در هیچ‌یک از فصل‌های پیشین تجربه نکرده بودند.

این تغییر مسیر در داستان، واکنش‌های متفاوتی را به همراه داشت. برخی از بینندگان و منتقدان، جسارت سریال در پرداختن به موضوع داعش را تحسین کردند و معتقد بودند که این فصل، یک حرکت نوآورانه در تاریخ تلویزیون ایران است. «پایتخت» تا پیش از این، همواره یک سریال کمدی خانوادگی بود که در بستر اتفاقات روزمره پیش می‌رفت، اما حالا، با ورود به چنین موضوعی، نشان داد که می‌تواند ابعاد گسترده‌تری از روایت را تجربه کند و از مرزهای همیشگی خود فراتر برود. به تصویر کشیدن خطرات داعش، وضعیت اسفناک مردم در مناطق تحت اشغال این گروه تروریستی و همچنین نمایش تلاش‌های نیروهای ایرانی برای مقابله با آن‌ها، وجهی ملی و حماسی به داستان بخشید که در کمتر سریال طنزی دیده شده بود.

در مقابل، برخی از منتقدان این تغییر لحن و مسیر را غیرضروری و ناهماهنگ با فضای کلی سریال دانستند. آن‌ها معتقد بودند که «پایتخت» همیشه به دلیل داستان‌های ساده اما تأثیرگذار خانوادگی‌اش محبوب بوده و ورود به چنین فضایی، آن را از هویت اصلی‌اش دور کرده است. برخی دیگر نیز بر این باور بودند که ترکیب کمدی و موقعیت‌های پرتنش جنگی، می‌تواند از جدیت ماجرا بکاهد و پیام آن را تحت‌الشعاع قرار دهد.

یکی از نکات مهم این فصل، نمایش شخصیت نقی در موقعیتی کاملاً جدید بود. او که همیشه در تلاش برای مدیریت زندگی خانوادگی‌اش بود، این بار در نقش یک رهبر ناخواسته در شرایط بحرانی قرار گرفت. تلاش‌هایش برای نجات خانواده، تعاملاتش با نیروهای مختلف و لحظاتی که مجبور بود تصمیمات سختی بگیرد، بُعدی تازه از شخصیت او را به نمایش گذاشت. همچنین، ارسطو که همیشه شخصیتی شوخ و کمی بی‌دقت به نظر می‌رسید، در این فصل چالش‌های احساسی و شخصی بیشتری را تجربه کرد و مخاطب، چهره‌ای جدی‌تر از او را نیز مشاهده کرد.

با وجود نقدهای بسیاری که بر این فصل وارد شد، اما همچنان مخاطبان بسیاری داشت؛  استقبال گسترده مردم از این فصل نشان داد که مخاطبان، نه‌تنها از کمدی‌های روزمره لذت می‌برند، بلکه آماده پذیرش داستان‌هایی با ابعاد اجتماعی، سیاسی و حتی حماسی نیز هستند.

  • فصل ششم (۱۳۹۹): کاهش جذابیت در دل کرونا

در فصل ششم سریال «پایتخت»، داستان به نحوی با چالش‌های اجتماعی و اقتصادی جامعه ایران گره خورده بود که برای بسیاری از بینندگان، بسیار ملموس و نزدیک به واقعیت زندگی روزمره‌شان بود. این فصل که در سال ۱۳۹۹ پخش شد، در حالی آغاز شد که کشور با بحران اقتصادی و اجتماعی روبه‌رو بود و همین مسائل باعث شد تا فصل ششم، برخلاف فصول پیشین که بیشتر به مسائل خانوادگی و کمدی پرداخته بود، به شکلی عمیق‌تر به دغدغه‌های اقتصادی، معیشتی، و مشکلات عمومی جامعه بپردازد.

بسیاری از منتقدان معتقد بودند که فصل ششم سریال پایتخت اگرچه در ظاهر همان پایتختی است که در ذهن ما ثبت شده بود اما حالا همان راهی را می‌رود که سینمای کمدی ایران طی کرده است؛ عقب‌گرد و انفصال از مخاطب.

با این حال بسیاری از منتقدان ضعف اصلی پایتخت و افول آن را در فیلمنامه جستجو می‌کردند: دلیل اصلی افت کیفی سریال پایتخت ۶ چیزی نیست جز فیلم‌نامه‌ی به شدت ضعیف. پس از واقعه‌ی دردناکی که برای خشایار الوند رخ داد، نگارش و پرورش فیلم‌نامه به فرد دیگری به اسم آرش عباسی واگذار شد؛ فردی که بیشتر در حوزه‌ی تئاتر دستی بر کار دارد و از وادی سینما و تلویزیون دور است. سریال پایتخت نیز در این چند سالی که روی پای خود ایستاده بود، قلب به نسبت سر زنده‌ای داشت؛ چرا که نویسنده‌های به‌ شدت دلسوزی در تیم پایتخت زحمت کشیدند. به قدری سوراخ و حفره در بطن قصه‌ی پایتخت ۶ می‌بینیم که گاهی اوقات شک می‌کنیم که آیا اصلا سیروس مقدم و حتی محسن تنابنده، یک بار هم که شده داستان کل این فصل را مطالعه کرده‌اند یا خیر!

در این فصل، شخصیت‌های اصلی سریال با چالش‌هایی رو‌به‌رو بودند که بسیاری از خانواده‌های ایرانی در زندگی واقعی خود تجربه می‌کنند. مهم‌ترین مسئله‌ای که در این فصل مورد توجه قرار گرفت، بحران بیکاری و مشکلات اقتصادی بود. نقی معمولی، به‌عنوان شخصیت اصلی سریال، که همیشه به دنبال پیشرفت و بهبود وضعیت زندگی خود و خانواده‌اش بود، در این فصل بیشتر از هر زمان دیگری با مسائل اقتصادی دست‌وپنجه نرم می‌کرد. از یک‌سو درگیر مشکلات مالی خود بود و از سوی دیگر، تلاش می‌کرد با راه‌اندازی کسب‌وکار جدید، مشکلات معیشتی خود را حل کند. این موضوع به شکلی هوشمندانه به تصویر کشیده شد و به‌گونه‌ای به‌سرعت به مسئله‌ای اجتماعی تبدیل شد که همه افراد جامعه با آن درگیر بودند.

از طرف دیگر، شخصیت ارسطو نیز در این فصل دچار تحولاتی شد. در فصل‌های قبلی، ارسطو بیشتر به‌عنوان یک شخصیت طنزپرداز و پرانرژی ظاهر می‌شد، اما در فصل ششم با بحران‌های شخصی و شغلی بیشتری مواجه بود. او که در فصول پیشین به دلیل مشکلات خانوادگی‌اش از داستان فاصله گرفته بود، در این فصل با نگرانی‌های جدیدی روبه‌رو شد. بحران‌هایی که گاهی به شوخی‌هایی تلخ و گاهی به لحظاتی از جدیت و تأمل در زندگی او تبدیل می‌شد.

یکی دیگر از نکات قابل توجه در این فصل، رابطه نقی و هما بود که وارد فازی جدید شد. این فصل، برخلاف فصول پیشین که بیشتر بر کشمکش‌ها و طنزهای موقعیتی این دو شخصیت تأکید داشت، نشان داد که حتی در درون یک خانواده پر از چالش‌های اقتصادی، روابط عاطفی و خانوادگی همچنان از اهمیت بالایی برخوردارند. هما که همواره پشتیبان نقی بوده، این بار بیشتر در مسائل اقتصادی و خانوادگی نقش خود را ایفا می‌کرد و تأثیرگذاری بیشتری در روند داستان داشت. به‌ویژه در فصل ششم که نقی به دلایل مختلف از جمله بحران‌های اقتصادی و چالش‌های شغلی‌اش در موقعیت‌های دشواری قرار می‌گرفت، هما نیز بیشتر به‌عنوان یک شخصیت فعال در مواجهه با مشکلات اقتصادی و اجتماعی ظاهر شد.

یکی از نقاط ضعف این فصل که برای بسیاری از بینندگان به معضل تبدیل شد، پایان‌بندی ناتمام این فصل بود. در زمان فیلم‌برداری این فصل، شیوع ویروس کرونا باعث شد که تولیدات تلویزیونی به‌طور گسترده‌ای متوقف شود و در نتیجه، برخی از قسمت‌های پایانی سریال نتواستند به‌درستی تکمیل شوند. این موضوع باعث شد که برخی از مسائل اصلی سریال، به‌ویژه مشکلات نقی و ارسطو در کسب‌وکار و روابط خانوادگی‌شان، بدون جمع‌بندی مناسب باقی بمانند. پایان نیمه‌کاره و عدم جمع‌بندی داستان برای بسیاری از مخاطبان باعث دلخوری شد، چراکه بسیاری از آنها به‌ویژه از شخصیت نقی و ارسطو انتظار داشتند که پایان‌های معنادار و منطقی درگیر ماجراهایشان بیابند.

با این حال، این فصل توانست بازخوردهای مثبت و منفی زیادی را از مخاطبان جلب کند. برخی از منتقدان معتقد بودند که این فصل با پرداختن به مسائل اقتصادی و اجتماعی به شدت از فضای کمدی فاصله گرفته و به سمت درام‌های سنگین‌تر رفته است. اما در عین حال، بخش‌های دیگری از مخاطبان معتقد بودند که این تغییر، فصل ششم را به تجربه‌ای تازه و جدی‌تر تبدیل کرده است که حاوی پیام‌های مهم اجتماعی و اقتصادی است.

دکتر سعیده کریمی

کلید واژه:
گروه بندی: اخبار , ویژه ها

اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها