هفتاد سی به عنوان نخستین تجربه کارگردانی بهرام افشاری، کمدی متوسط خوشریتمی است که با بهرهگیری از کلیشههای امتحان پسداده ساخته شده و مخاطب هدفاش نیز کاملا مشخص است.
سینمای ایران در سالهای اخیر با رکوردشکنیهای ریالی متوالی روبرو شده که همگی آنها هم در ژانر کمدی بودهاند. دلیل آن هم، استقبال همیشگی تماشاگران از آثار کمدی است که البته گران شدن بلیط سینما نیز تاثیر زیادی روی میزان فروش آثار ذکر شده داشته است. آخرین رکوردشکن ریالی سینمای ایران، (هفتاد سی) به کارگردانی بهرام افشاری و تهیه کنندگی ابراهیم عامریان است که آذرماه سال گذشته روی پرده رفته و انتهای فروردین ماه سال جدید با فروشی معادل سیصد و شصت میلیارد تومان از اکران برداشته شده است.
استفاده از کلیشههای امتحان پس داده، یکی از ستونهای سینمای کمدی را تشکیل داده و فیلمنامه نویسها از آن برای روایت قصه خود بهره میگیرند. حال آن چیزی که این فیلمها را یکدیگر متمایز ساخته و روی گیشهاش نیز تاثیر مستقیم دارد، شکل و میزان استفاده از کلیشههای یاد شده است. حمزه صالحی که نامش روی تعداد زیادی از کمدیهای پرفروش سالهای اخیر به چشم میخورد، عموما از این فرمولها و کلیشهها در شکل دادن پایه فیلمنامه خود بهره گرفته و براساس آنها قصه خود را روایت میکند. کاری که در هفتاد سی نیز انجام داده و حاصل کارش نیز مورد توجه مخاطبان زیادی قرار گرفته است.
وجه تمایز این فیلم با کمدیهای دیگری که بسیار کمتر فروختهاند، وجود برخی ظرافتها در بافت قصه و فرم روایت آن است. هفتاد سی، داستان آدمهای حاشیه شهرنشینی است که حتی سقفی هم بالای سر خود ندارند و آنچه که دارند نیز استیجاری و در شرف تخلیه و نابودی است. قصه هم از همین تخریب شروع شده و بدون زیاده روی وضعیت آنها را به رخ تماشاگر میکشد.
شخصیتهای اصلی همچون: برات، پرویز، کوکب، خاتون و یعقوب به تماشاگر معرفی شده و سروکله نقطه عطف اول پیدا میشود؛ برنده جایزه سی میلیارد تومانی شدن یعقوب در قرعهکشی! هر چند که این رقم برای شرکت در یک قرعهکشی مجهول، دور از ذهن به نظر رسیده و تناسبی با واقعیت ندارد. به هم خوردن وضع جسمی یعقوب و تومور مغزیای که او را به مرگ نزدیک کرده، عطف بعدی را رقم زده و قصه را به سمت و سوی تازهای میبرد. زمان دو هفتهای که شرکت برای پرداخت جایزه در نظر گرفته، مانع دیگری سر راه برات و بقیه برای رسیدن به پول قرار داده و قصه را وارد پرده میانی میکند.
تلاش برات و برادر همسرش از یک سو و پرویز از سوی دیگر برای آن که ورثه قانونی یعقوب شوند، داستانکهایی را خلق کرده که همگی حول محور ازدواج یعقوب میچرخند. صالحی از علاقه میان یعقوب و خاتون، به خوبی بهره گرفته و شوخیهای زیادی را خلق کرده که بعضا خوب از آب درآمدهاند. مثل سکانس عروسی خاتون و یعقوب و سکانس بیمارستان که برات اسپانسر هزینههای این زوج میشود!
تلاش برای زنده نگه داشتن یعقوب زمانی که با افشاگری زن برات همراه میشود، شوکی به قصه وارد کرده، عطف پرده دوم شکل گرفته و پرده پایانی آغاز میشود. چیزی که تماشاگر را در بیم و امید پیرامون مرگ و زندگی یعقوب و جایزه هنگفتی که در حال از دست رفتن است، قرار میدهد. صالحی و افشاری برای عرض بخشیدن به قصه، داستانکهایی را در این بخش قرار دادهاند؛ از چالش کبابخوری بیست میلیونی برات تا بدهی سنگین برادرزن او و ماجرای مربوط به نفر دوم ثروتمندی که در انتظار مرگ یعقوب برای گرفتن جایزه نشسته است.
هفتاد سی به عنوان نخستین تجربه کارگردانی بهرام افشاری، کمدی متوسط خوشریتمی است که با بهرهگیری از کلیشههای امتحان پسداده ساخته شده و مخاطب هدفاش نیز کاملا مشخص است. افشاری که این روزها به بازیگر پرکار سینمای کمدی تبدیل شده و تقریبا همه فیلمهایش نیز خوب فروخته، در هفتاد سی تلاش کرده یک کمدی عامهپسند را روانه پرده کند.
کاری که تا حدود زیادی موفق به انجامش شده و هفتاد سی رده نخست پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای ایران را به خود اختصاص داده است. سابقه بازیگری بهرام افشاری نیز در اینجا به کمکش آمده و بخش مهمی از نقاط ضعف فیلم را پوشانده است. به ویژه زوجی که با هوتن شکیبا ساخته و چند شوخی بامزه را خلق کردهاند. همین طور حضور بازیگرانی همچون: سیاوش تهمورث و ناهید مسلمی که به کیفیت کار بازیگران فیلم کمک کرده و به آن وزن بیشتری بخشیدهاند.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است