آخرین ساخته مجید توکلی، داستان متفاوت و در عین حال عجیبی دارد.در این اثر پتانسیل بالای آلزایمر در ایجاد اختلال در حواس و حافظه را نشان داده شده است.
خِرَدسودگی، این نام دهشناک، همان اختلال مزمن فرایندهای روانی و زوال عصبی بوده که مردم آن را به آلزایمر میشناسند. بیماری که اختلال حافظه، توجه و یادگیری را به همراه دارد و پیشبینی میشود شمار مبتلایانش تا بیست و پنج سال آینده، سه برابر شود. گستردگی و شیوع این بیماری در سالهای گذشته، توجه فیلمسازان سینمای جهان را به خود جلب کرده و این بیماری بارها به موضوع اصلی فیلمها و سریالها بدل شده است. (به طور مثال در طول تاریخ سینما، فیلمهای بسیاری در مورد بیماریهایی همچون اختلال خواب، مواد مخدر، اختلال دو قطبی، سرطان، بیماریهای مسری و … ساخته شده است که در این بین، اعتیاد در رتبه اول فیلمهایی بر مبنای بیمارها قرار دارد.) هنوز آلیس (ریچارد گلتزر و واش وستمورلند)، درخشش ابدی یک ذهن بیآلایش (میشل گوندری)، دفترچه خاطرات (نیک کاساوتیس)، یادگاری (کریستوفر نولان) و … نمونههای از فیلمهای مهم و موفق سینمای جهان و فیلمهایی همچون آلزایمر (احمدرضا معتمدی)، کفشهایم کو؟ (کیومرث پوراحمد)، جدایی نادر از سیمین (اصغر فرهادی) و … نیز جز تلاشهای سینماگران ایرانی در به تصویر کشیدن ابعاد این بیماری هستند.
اما در این بین، آخرین ساخته مجید توکلی، داستان متفاوت و در عین حال عجیبتری دارد. پتانسیل بالای آلزایمر در ایجاد اختلال در حواس و حافظه و همچنین از دست رفتن تدریجی توان انسان در شناسایی نزدیکان و خانواده در عزیز، با عبور از خط قرمزهای شرعی و عرفی همراه شده و از این رو داستان از حال و هوایی متفاوتتر نسبت برخی آثار نامبرده برخوردار است. در واقع کارگردان و نویسنده، با مطالعه و تحقیق درباره اثرات سو و مخرب بیماری زوال عقل در کهنسالی، رابطه مادر و فرزندی در یک خانواده را به چالش کشیده و تلاش کردهاند ضمن بازگو کردن یک روایت شاعرانه در دل یک رخداد هولناک، با برهم زدن مناسبات اخلاقی مرسوم، بیماری را ابزاری برای عبور از خط قرمزهای مرسوم قرار داده و جایگاه مادرانگی را در دل و ذهن مخاطب تثبیت و تقویت کنند.
از این رو عزیز، (با وجود برخی ایراداتی که در نیمه دوم پرده دوم فیلمنامه دارد) ضمن ملحوظ نمودن ایدهها و تئوریهای فرویدی و با نزدیک شدن به کامپلکسهای روانی یک خانواده در حال نابودی، بازیگوشانه نظریه عقده ادیپ را دستمایه ارتباطی غیرقابل انتظار اما محتمل قرار داده و مخاطب را در پیشگاه یک آزمون رعبآور و هراسانگیز میگذارد. آزمونی که مجید توکلی به دنبال کشف راه حل و ارائه میانبری برای عبور از سوالات دشوار و پرابهام آن نیست و صرفا در مقام ناظر و طراح، قصد بیان این مسئله و اتفاق دشوار را برای مخاطب خود دارد. درست در همین موقعیت عجیب و ترسناک عزیز، تماشاگر به یاد تصنیف نارایاما (شوهی ایمامورا) و آن آیین کهن ژاپنی افتاده و آرزوی بالا رفتن از همان کوه معروف و استقبال از مرگ بعد از هفتاد سالگی را در سر میپروراند.
از سویی دیگر کارگردان، با بررسی دقیق خطه شمال و با پرهیز از نمایش تصاویر کارت پستالی و بیارتباط با موضوع فیلم، ضمن بهرهگیری از توان بالای بازیگران بومی و استفاده از لوکیشنهای متعدد و مناسب برای فیلمبرداری، بنا بر اقتضائات داستانی، مسئله کنش و واکنشهای مردمان محلی و بومی در قبال رخداد پیشآمده را بنا بر اقلیم مورد اشاره مورد توجه قرار داده و موفق شده برای اولین بار فیلمی با زبان گیلکی در سینمای ایران کارگردانی کند.
بدون شک مجید توکلی با فاصله گرفتن از فضای دو فیلم قبلی خود (به ویژه عروسی مردم) گام مهم و قابل تحسینی در جهت اعتلای سطح هنری سینمای خود برداشته و توانسته در عزیز، ضمن پرداخت قابل قبول به ابعاد سوژه و هدایت صحیح بازیهای بازیگران، فیلمی تاثیرگذار را کارگردانی کند.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است