«خاطرات یک حلزون»؛خلق شخصیتها بر اساس واقعیت
همه شخصیتها در انیمیشن خاطرات یک حلزون، و دیگر فیلمهای آدام الیوت بر اساس آدمهایی خلق شدهاند که او در زندگی واقعی با آنها دیدار کرده است.

انیمیشن خاطرات یک حلزون یک فیلم تراژیکمدی بزرگسالانه به سبک توقف-حرکت (استاپ-موشن) است که آدام الیوت نویسندگی، تهیهکنندگی و کارگردانیاش را بر عهده داشته است. الیوت – که پیرنگ این اثرش را تا حدودی بر اساس زندگی خودش سروشکل داده – پیش از این با انیمیشن تحسینشده مری و مکس (۲۰۰۹) شناخته میشد. انیمیشن خاطرات یک حلزون اولین نمایش جهانیاش را در جشنواره فیلم انیمیشن انسی ۲۰۲۴ تجربه کرد و در گام آخرش هم نامزد اسکار بهترین انیمیشن بلند در نود و هفتمین جوایز آکادمی شد تا به دومین انیمیشن با درجه نمایشی آر بدل شود که به چنین موفقیتی دست پیدا میکند.(انیمیشن اول هم به سبک توقف-حرکت بود و آنومالیسا اثر چارلی کافمن و دوک جانسن نام دارد).
داستان انیمیشن خاطرات یک حلزون Memoir of a Snail را اینطور میشود تعریف کرد؛ گریس پودِل دخترکی است که در ملبورن دهه ۱۹۷۰ با برادر دوقلویش گیلبرت و پدر فرانسویشان پِرسی – تردست و فیلمسازی که حالا یک معلول الکلی است – زندگی میکند. سرگرمی گریس جمعآوری حلزونهاست که از مادرش به ارث برده که در بدو تولدشان دار فانی را وداع گفته است. دوقلوها رابطه صمیمی و حمایتگرانهای دارند و گیلبرت از گریس در برابر زورگویی بچههای مدرسه هم دفاع میکند. پرسی در خواب میمیرد و دوقلوها چون کسی را ندارند از هم جدا میشوند و هر یک به خانوادهای سپرده میشوند. گریس به شهر کانبرا فرستاده میشود تا ایان و نارِل او را بزرگ کنند. آنها آدمهای خوبی هستند اما اغلب در خانه حضور ندارند چون خوشگذرانی میکنند. گیلبرت هم نزد یک خانواده کشاورز در شهر پرت فرستاده میشود که مبلغ مذهبی هم هستند. آنها با گیلبرت رفتاری بیرحمانه و سوءاستفادهگرانه دارند. با وجود این، گیلبرت برای گریس نامه مینویسد و به او قول میدهد که وقتی بزرگ شد به دنبال او میآید و دوباره در کنار هم زندگی خواهند کرد.
عوامل و گویندگان انیمیشن خاطرات یک حلزون
نویسنده و کارگردان: آدام الیوت، مدیر فیلمبرداری: جرالد تامپسن، تدوینگر: بیل مورفی، آهنگساز: النا کتس-چرنین
و بازیگران صداپیشه: سارا اسنوک (گریس پودل)، کودی اسمیت-مکفی (گیلبرت پودل)، جکی ویور (پینکی)، اریک بانا (جیمز)، مگدا زوبانسکی (روث اپلبی)، نیک کِیو (بیل کلارک) و…
- دلیل اینکه فیلمهای آدام الیوت فاقد صحنههای گفتوگوی معمول هستند به بودجه کم این فیلمها برمیگردد که در صورت داشتن چنین صحنههایی باید دیالوگها با حرکت دهان شخصیتها همخوان (سینک) شوند. از سوی دیگر، به همین خاطرست که راویان نقشی اساسی در فیلمهای الیوت دارند.
- برای خلق جلوه آب در این فیلم از ژل لوبرکِنت استفاده شد.
- شخصیت هاروی کرامپِت از فیلمهای قبلی آدام الیوت (فیلم کوتاه هاروی کرامپت محصول ۲۰۰۳) در صحنهای از این فیلم در جکوزی آب گرم دیده میشود.
- آدام الیوت دوست دارد در فیلمهایش از حلزونها استفاده کند. آنها در این فیلم از نظر مضمونی هم در کانون توجه هستند. در فیلم بلند قبلی او با عنوان مری و مکس (۲۰۰۹) شخصیت مکس حلزونهای خانگیای دارد که از روی فیزیکدانهای مشهور آنها را نامگذاری کرده است. شخصیت اصلی اولین فیلم کوتاه الیوت با نام عمو (۱۹۹۶) هم حلزونها را هر روز از صندوق پستیاش جمع میکرد و آنها را له میکرد!
- همه شخصیتهای خاطرات یک حلزون و دیگر فیلمهای آدام الیوت بر اساس آدمهایی خلق شدهاند که او در زندگی واقعی با آنها دیدار کرده است.

حرفهای آدام الیوت خالق انیمیشن Memoir of a Snail
- خاطرات یک حلزون به اندازه فیلم بلند قبلیام یعنی انیمیشن مری و مکس واقعی نیست که درباره دوست قلمیام در زندگی واقعی بود. شخصیتهای خاطرات یک حلزون را هم بر اساس آدمهای واقعی دور و برم خلق کردم اما اینجا رنگ و لعاب بیشتری در کار است؛ و از آنجایی که شخصیتهای متفاوتی را برای روایت این داستان لازم داشتم بهراحتی توانستم آدمهای متفاوت زندگیام را در این داستان جا بدهم. گریس، گیلبرت و پینکی شخصیتهای متفاوتی نسبت به هم هستند و این موضوع نهفقط از بابت سنوسال بلکه تجربههای زیست متفاوت است. این فیلم درباره قفسهاست و من با استفاده از این مضمون همه این شخصیتها را به هم پیوند دادم. البته که هر یک از این شخصیتها گرفتار قفسی متفاوت است اما همگی باید یاد بگیرند خودشان از پس شرایط و موقعیتشان برآیند. هر یک از آنها از درجه متفاوتی از تروما رنج میبرد و همگی دورههای خاصی از انزوا و تنهایی را سپری میکنند؛ و در پایان فیلم، آنها روی پای خود ایستادن را آموختهاند.
- هشت سال روی این فیلم کار کردم و فیلمنامه شانزده بار بازنویسی شد. عنوان نسخه اول، خاطرات یک کفشدوزک بود. گریس قرار بود طرفدار کفشدوزکها باشد. نسخهای هم بود که گیلبرت اصلا برنمیگشت. با وجود اینها فکر میکنم از نظر روایی، اختلاف بین نسخههای فیلمنامه چندان نبود. در واقع دیالوگها و گفتارمتنها را صیقل میدادم و روی وقایعنگاری اتفاقها کار میکردم. در اولین نسخه فیلمنامه، داستان خیلی خطی بود؛ اما بعدش تصمیم گرفتم با زمانها بازی کنم و همه چیز را زیر و رو کنم. همه فیلمهای من کمدی تراژدی هستند. از این رو، در هر نسخه از فیلمنامه میکوشیدم تا جای ممکن به توازن بهتری بین این دوگانه، روشنایی و تاریکی، برسم. به هر حال تلاشم این بود که فیلم نه بیش از حد غمانگیز بشود و نه بیش از اندازه توخالی و پر از شوخی. من همیشه میکوشم به این توازن دلنشین بین دو ژانر برسم.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است