فیلم بچه مردم گرچه اولین فیلم بلند سینمایی من است، ولی حاصل 25 سال تجربه در حوزههای مختلف فیلم سازی است. به عبارت دیگر من فیلم اولی هستم ولی کار اولی نیستم.
محمود کریمی، مستندساز شناختهشدهای که پیش از این در عرصه تلویزیون با تولید پشت صحنه برنامههای محبوبی همچون خندوانه شهرت یافت، حالا نخستین فیلم سینمایی خود را در جشنواره چهل و سوم فجر به نمایش گذاشته است. فیلم بچه مردم که به طور کامل در سکوت خبری تولید شده، به یکی از آثار مورد انتظار این جشنواره تبدیل شده است. این فیلم اجتماعی با حضور جمعی از بازیگران مطرح سینما و تلویزیون ایران، به داستانی تکاندهنده درباره کودکی رها شده پرداخته است که در مسیری پرچالش و عجیب به سوی هویت خود حرکت میکند. گفتگوی ماهنامه صبا با محمود کریمی کارگردان بچه مردم را در ادامه میخوانید.
فیلم بچه مردم در جشنواره فیلم فجر بسیار مورد استقبال منتقدان قرار گرفت و سیمرغ بهترین فیلم اول را دریافت کرد. بچه مردم به دور از تکنیکزدگی است و همه چیز در اعتدال قرار دارد. با توجه به اینکه این فیلم اولین تجربه سینمایی شماست چطور به این اعتدال رسیدید؟
فیلم بچه مردم گرچه اولین فیلم بلند سینمایی من است، ولی حاصل ۲۵ سال تجربه در حوزههای مختلف فیلم سازی است. به عبارت دیگر من فیلم اولی هستم ولی کار اولی نیستم. به این معنا که در حوزههای دیگر فیلمسازی به مدت ۲۵ سال فعالیت کردهام. یکی از آثار من سریالی سی و چهار قسمتی در شبکه نسیم بود که در زمان خود پروژه مهم و قابل توجهی محسوب میشد با بیش از سی بازیگر در یک لوکیشن محدود و ریتم تند و پر از اتفاق و ماجرا، و اتفاقا در این سریال هم کلی شوخی و شیطنت داشتیم. یا کلیپ و تیزرهایی که ساختم و برنامه خندوانه که برای همه همکاران فرصتی پر از تجربه بود و گمان نمیکردیم هشت فصل ادامه پیدا کند و این ده سال برای همه ما مثل یک کارگاه آموزشی بود. ما در این برنامه میتوانستیم طبق سلیقه خود عمل کنیم و این فرصتی بود که رامبد جوان برای ما فراهم کرد. به همین دلیل معتقدم فیلم سینمایی «بچه مردم» نتیجه همهی این تجربهها بود.
با این همه تجربه که تنها به بخشی از آنها اشاره کردید، چرا فیلمسازی در عرصه سینما را اینقدر دیر شروع کردید و زودتر وارد نشدید؟
من از نوجوانی فیلم کوتاه ساخته بودم و قرارم این بود که در نوزده سالگی فیلم سینمایی اولم را بسازم و تلاشهایی نیز همان سالها و سالهای بعد انجام دادم و نشد که نشد. زمانهایی هم ناامید شدم ولی هیچگاه این هدف از ذهنم بیرون نرفت. برای مثال از سال ۹۵ فیلمنامهای دارم که چندین بار برای ساخت آن تلاش کرده بودم و تا پای پیش تولید هم پیش رفتم ولی به دلایل مختلف امکان پذیر نشد و در شرایط کنونی به گمانم در این نشدنها خیر و صلاحی وجود داشت. در کل وقتی شرایط اقتصادی سینما و چرخه اکران مناسب نباشد، نمیتوان به راحتی تهیهکنندهای را برای ساخت فیلمنامهای متقاعد کرد، من هم آدمی نبودم که بخواهم به هر قیمتی فیلم بسازم و سرمایه گذار فیلم برایم اهمیت داشت، چون برادرم یکی از تهیه کنندگان باسابقه سینماست به همین دلیل با شرایط تهیه کنندگان آشنا بودم و انگار تمام این ماجراها باید به سال ۱۴۰۲ و فیلم سینمایی «بچه مردم» میرسید.
حضور برادرتان در بدنه سینما چقدر در ورود شما به این عرصه نقش داشت؟
اصلا همین مشغولیت برادر من در سینما موجب علاقه من شده بود و از بچگی رویای کارگردانی داشتم و آرزوی جوانی من در ۴۲ سالگی محقق شد. مهم آن است که وقتی به گذشته مینگریم بگوییم این تلاشها ارزشش را داشت. اگر در این سن فیلمی ساختم که مورد رضایت اغلب مخاطبین و منتقدین بوده میتوانم بگویم این وقفه در ساخت فیلم سینمایی اولم میارزید. شاید اگر در جوانی فیلمی میساختم که نتیجه مورد نظرم را نداشت از فیلمسازی سرخورده و منصرف میشدم، ولی خدا هوایم را داشت.
سبک شما در بچه مردم، ویژگیهای منحصر به فردی دارد که مختص خودتان است. در فیلمهای آینده هم این گونه از فیمسازی را ادامه می دهید؟
فیلمسازی در این سبک از علاقه مندیهای من بوده و دوست دارم با توجه به تجربهای که کسب کردم آن را ادامه دهم و تا زمانی که برایم جذاب باشد و بتوانم در آن خلاقیت داشته باشم آن را ادامه خواهم داد، ولی روزی که انگیزه و خلاقیتی نداشته باشم و صرفا تبدیل به یک مدل فیلمسازی برایم شود آن را ادامه نخواهم داد.
چه چیزی را در فیلمسازی بیش از همه دنبال میکنید؟ به بیان دیگه دغدغه اصلی شما در تولید یک اثر سینمایی چیست؟
قصه گویی؛ اینکه فیلمی ببینم که مرا با تجربه و دنیای جدید آشنا کند، لذت میبرم و دوست دارم با فیلمسازی این فرصت را برای دیگران فراهم کنم. من کاری به غیر از این حرفه نکرده و بلد نیستم، بنابراین سعی میکنم از حرفهای که زمان و عمرم را صرف آن کردهام، برای ساخت فیلمهایی به درد بخور استفاده کنم. قصهها با خود هزاران فایده دارند که اولین آن سرگرمی است.
آیا فیلمسازی در ژانر اجتماعی را ادامه میدهید یا همین قصه گویی شما را وارد ژانرهای دیگر میکند؟
بیش از ژانر برای من جذابیت اثر اهمیت دارد که مردم با دیدن آن از وقتی که صرف تماشا کردهاند پشیمان نشوند و اوقات خوبی را سپری کنند و اینکه چه اتفاقاتی به چه نحوی در قصه رخ می دهد، دستاورد بعدی است. در واقع قصه مشخص میکند که ژانر فیلم چه باشد.
با توجه به اشاره خودتان به حضور در برنامه خندوانه و اینکه بیشتر کارهای شما با چاشنی طنز همراه بوده به نظر شما چطور باید به یک طنز درست رسید؟
خنداندن مردم کاری سخت، لذت بخش و دوست داشتنی است. زمانی که مردم میخندند حسی را از خود بروز میدهند که خیلی نیاز به امنیت و اطمینان دارد. یکی از دلایلی که موجب ماندگاری من در خندوانه شد، همین شادی و راضی بودن مردم بود که آن را از غریبه و آشنا میشنیدم. این خنداندن آنقدر محاسبه و بلدی میخواهد که از دست هر کسی بر نمیآید. من هم مدعی ساخت کمدی نیستم و بچه مردم را کمدی نمیدانم، از زمان نگارش فیلمنامه در توضیح لحن فیلم تنها از واژه شوخ طبع استفاده میکردم.
این شوخ طبعی و صد البته نریشن چطور وارد فیلمنامه شد؟
در زمان طراحی و نگارش فیلمنامه به همراه خانم یارمحمدی، متوجه شدیم کاراکتر اصلی من درون گراست و از خصوصیت انسانهای درون گرا، واگویه و گفتوگو با خودشان است، یعنی بیش از اینکه با دیگران حرف بزنند با خودشان حرف میزنند و طبیعتا در سینما بهترین راه برای رسیدن به این لایهی شخصیت، استفاده از نریشن است. از طرف دیگر نمیخواستیم نریشن بار کارهای دیگرمان را برعهده بگیرد و تبدیل به راه فراری برای آنچه نمیتوانیم به تصویر بکشیم شود. برای همین نریشنها چندین بار با وسواس بازنویسی شد و آنقدر ورز دادیم تا از نظر خودمان به درستترین شکل در فیلم استفاده شود.
احتمالا آقای احمدی هم به واسطه حضور هر دو در خندوانه با شما همراه شده و تهیه فیلم را برعهده گرفت.
دقیقا. من و آقای احمدی از فصل سوم خنداونه با هم دوست و همکار هستیم و این دوستی هر روز بیشتر شد. مطمئنا هیچ فردی جز آقای احمدی حاضر نمیشد ریسک تولید این فیلم توسط من را بپذیرد و این به دلیل شناختی بود که ما در این مدت نسبت به هم پیدا کرده بودیم. ایشان متوجه قابلیتهای من در فیلمسازی شده بود و میدانست وقتی پروژهای را میپذیرم یعنی این توانایی را در خود دیدهام. این دوستی، اعتماد و اطمینان میان ما بود که به تولید فیلم سینمایی «بچه مردم» منجر شد و بدون این موارد شکل گیری چنین پروژهای بعید بود. او به اندازه کافی به کیفیت و خروجی کار اهمیت میداد و امیدوارم همکاریمان همچنان ادامهدار باشد.
از نظر شما عامل اصلی موفقیت فیلم سینمایی «بچه مردم» چیست؟
به نظر من بچههایی که سوژه فیلم شدند عامل اصلی موفقیت آن هستند. این بچهها خیلی گمنام بودند و یوسف اصلانی زودتر از همه به مظلومیت و گمنامیشان پی برده بود و سالهاست برای امثال این بچهها در بهشت امام رضا(ع) کار میکند.
گمان می کردید که «بچه مردم» در جشنواره فیلم فجر چنین موفقیتی را کسب کند؟
شاید نه تا این اندازه، ولی در زمان نوشتن و تولید فیلم آنقدر اتفاقات عجیب پیش آمد که صادقانه منتظر اتفاقات عجیب بعدی هم بودیم. برای همین خیلی زیاد غافلگیر نشدیم.
یکی از این موارد شگفت انگیز را نام میبرید؟
آنقدر تعدادشان زیاد است که ممکن است باور نکنید، در واقع ما روزانه سورپرایز میشدیم و این شگفتی درتولید، پس تولید، پیش تولید و… تا جشنواره ادامه داشت. از موانع سفت و سختی که سر راه تولید فیلم پیش آمد یا بازیگری که میخواستیم و نشد و بهتر از آن در نقش حاضر شد یا نگارش یک سکانس که به هیچ وجه پیش نمیرفت و ناگهان با متن یا مطلبی گرهاش باز میشد، و پیدا شدن نوجوانانی که ترکیب آنها با هم چنان جور شد که میخواستیم و…. موفقیت در سینما با این همه پیشرفت و کتاب و تجربه هنوز فرمول مشخص و واضحی ندارد یعنی اگر همه اصول فیلمسازی را رعایت کنید باز هم فیلمسازی چیزی فراتر از دانش است و نیاز به معجزه دارد. تازه بعد از تدوین و پس تولید میتوان فهمید چه ساختهایم. در تاریخ سینما کارگردانانی داریم که فیلم موفقی داشتهاند ولی فیلم بعدی آنها موفق نبوده و این یعنی فیلمسازی فرمول مشخصی ندارد و وابسته به عوامل زیادی است که خروجی نهایی را رقم میزند. ما همه موارد را رعایت کردیم و هر چه بلد بودیم انجام دادیم ولی نمیدانستیم در نهایت چه میشود و خدا رو شکر که این دو سال سختی و پیگیری نتیجه مطلوبی داشت.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است