اکران فیلم «پیرپسر» به کارگردانی اکتای براهنی در جشنواره فیلم فجر تجربهای جدید و منحصر به فرد برای مخاطبان ایجاد کرد.
اکران فیلم «پیرپسر» به کارگردانی اکتای براهنی در جشنواره فیلم فجر تجربهای جدید و منحصر به فرد برای مخاطبان ایجاد کرد.
فیلم «پیرپسر» با تمرکز بر نمایش دقیق و عمیق شخصیتهای دو برادر، توانسته است به خوبی تنشها، ناامیدیها، و آرزوهای درونی آنها را به تصویر بکشد. تعاملات برادران با یکدیگر و همچنین تنش و چالش با پدرشان، به عنوان محوری برای نمایش بحران خانوادگی و پیچیدگیهای روابط انسانی عمل میکند. این نمایش دقیق از جزئیات روانشناختی شخصیتها، به مخاطب امکان میدهد تا با آنها همدلی کند و درک عمیقتری از چالشهایی که خانواده با آن مواجه است، پیدا کند. به نظر میرسد این ویژگی از نقاط قوت اصلی فیلم است که میتواند تأثیرگذاری آن را بر مخاطب افزایش دهد.
ورود یک زن مطلقه جذاب به طبقه بالا، زندگی این دو برادر را به طرز غیرمنتظرهای تغییر میدهد. این زن نماد تغییر و تحول در زندگی آنهاست و به آنها انگیزهای میدهد تا با مشکلات و احساسات سرکوبشده خود مواجه شوند. نقش او در داستان نه تنها به عنوان یک شخصیت افزایشی بلکه به عنوان عاملی کلیدی در تغییر دینامیک روابط خانوادگی کاراکترها عمل میکند.
فیلم با بررسی شدید اختلافات خانوادگی میان برادران و پدر، تنشهای موجود در ساختارهای سنتی و مدرن خانواده را به تصویر میکشد. این تضادها بین سنتگرایی و تمایل به آزادی و خودمختاری، دولت اصلی داستان را شکل میدهد.
تقابل این دو جریان فکری در نهایت به نتیجهای غیرمنتظره میرسد که میتواند همهی تماشاگران را غافلگیر کند. این نتیجهگیری نهتنها بر اساس فشارهای اجتماعی یا انتقامگیری نیست، بلکه به تغییرات عمیق در تفکر و شناخت بین شخصیتها اشاره دارد. این تغییرات میتوانند نشاندهندهی این حقیقت باشند که هر نسلی میتواند از یکدیگر بیاموزد و بر این اساس، انسانها قادرند که با وجود تنشها و موانع، به سمت درک و همدلی حرکت کنند.
بازیگران، به ویژه حسن پورشیرازی، با اجرای حرفهای و احساسی خود، داستان را به سطحی بالاتر میبرند. توانایی آنها در انتقال احساسات عمیق و تنشهای داخلی شخصیتها بر جذابیت فیلم میافزاید.
استبداد غلام، جوّی از ترس و اطاعت را در خانه حاکم کرده است. این امر، آزادی و استقلال عمل را از فرزندان سلب کرده و باعث میشود آنها در برابر خواستهها و رفتارهای پدر، منفعل و تسلیم شوند و در ادامه داستان شخصیتهای دارک غلام زبانه میکشد و به تصویر میافتد:
خانهای قدیمی و مخروبه جایی است که نمادی از تفکر مرد پوسیده و سنتی دارد. این فضای چرک و کثیف نشاندهندهی عدم کنترل بر محیط زندگی است و در عین حال نمادی از نابرابری و بیتوجهی او به همسران گذشته است. این خانه همچنین نمادی از عدم توانایی در مدیریت زندگی است.
حضور زن در این خانه هیچ لطفی ندارد، و این نشاندهندهی عدم ارزش گذاشتن او به زن است. این موضوع همچنین نشان میدهد که زن در زندگی او فقط به عنوان یک شیء به حساب میآید، نه یک شخصیت زنده و انسانی.
فیلم به زیبایی و با جسارتی قابل توجه، تصویر تاریکی از جامعه معاصر ایران را به نمایش میگذارد؛ جامعهای که در آن فقر، اعتیاد و سرخوردگی، به عنوان معضلاتی فراگیر، بر ساختارهای خانوادگی و اجتماعی سایه افکندهاند، و نشان میدهد که چگونه دشواریهای معیشتی، تحقیرهای اجتماعی و فقدان آیندهای روشن، افراد را به ورطهی خشونت و تعلیق میکشانند. این عوامل، ریشههای بحران خانواده و در نهایت، بحران اجتماعی را نشان میدهند.
نویسنده: بهنام مزینانی
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است