• کد خبر: 13004
  • گروه : اخبار , ویژه ها
  • تاریخ انتشار:19 بهمن 1403 ساعت: 15:52
مروری بر فیلم «تاکسیدرمی»؛

وقتی سینما، محیط‌زیست را به حاشیه می‌برد

محیط‌زیست، تنها یک موضوع فرعی یا پس‌زمینه‌ای برای روایت داستان‌ها نیست؛ بلکه یک بحران جهانی و ملی است که نیازمند آگاهی‌بخشی، مشارکت عمومی و تغییر نگرش‌های عمیق در جامعه است.


سینما همواره یکی از قدرتمندترین ابزارهای اثرگذاری بر افکار عمومی بوده است. فیلم‌ها نه‌تنها بازتاب‌دهنده واقعیت‌های اجتماعی‌اند، بلکه می‌توانند مسیر فکری جامعه را شکل دهند، دغدغه ایجاد کنند و حتی محرک تغییرات فرهنگی و رفتاری شوند. در این میان، سینماگران به‌عنوان گروهی تأثیرگذار، مسئولیت سنگینی در قبال مسائل مهمی مانند محیط‌زیست دارند.  محیط‌زیست، تنها یک موضوع فرعی یا پس‌زمینه‌ای برای روایت داستان‌ها نیست؛ بلکه یک بحران جهانی و ملی است که نیازمند آگاهی‌بخشی، مشارکت عمومی و تغییر نگرش‌های عمیق در جامعه است. سینما می‌تواند به این هدف کمک کند، اما به شرط آنکه به‌جای استفاده سطحی از نمادهای محیط‌زیستی، به درک عمیقی از مسئله و مسئولیت خود برسد.

فیلم «تاکسیدرمی» با انتخاب نامی مرتبط و به‌کارگیری تصاویری از گوزن زرد ایرانی، جنگل‌های هیرکانی و شکار غیرقانونی، در نگاه اول اثری محیط‌زیستی به نظر می‌رسد، اما در واقع نتوانسته به رسالت چنین آثاری پایبند باشد. پرداختن به این موضوعات بدون ایجاد دغدغه و حس مسئولیت در مخاطب، نه‌تنها بی‌اثر است، بلکه می‌تواند به گمراهی عمومی هم منجر شود.

نگاهی سطحی به مسئله‌ای جدی

یکی از مشکلات اساسی فیلم، نگاه سطحی و طنز به مسئله‌ای جدی است. پرداختن به موضوعات محیط‌زیستی در ژانرهای مختلف قابل قبول است، اما تنها در صورتی که روایت، محتوای آگاهانه‌ای داشته باشد و طنز به ابزاری برای انتقال پیام تبدیل شود، نه عاملی برای کم‌اهمیت جلوه دادن مسئله. «تاکسیدرمی» با فضای فانتزی و روایت ضعیفش، پیام اصلی حفظ محیط‌زیست را در پسِ یک داستان بی‌هدف و سطحی گم کرده و آن را از دغدغه‌ای ملی به یک موضوع بی‌اهمیت برای سرگرمی تبدیل کرده است. این موضوع باعث می‌شود نه مخاطب عام درگیر مسئله شود و نه مخاطب متخصص فیلم را جدی بگیرد.

یکی دیگر از چالش‌های فیلم، اتکای بیش‌ازحد آن به نمادها و لوکیشن‌های طبیعی بدون پرداخت مفهومی به مسئله است. اینکه صرفاً نام یک گونه در حال انقراض مثل گوزن زرد ایرانی در فیلم آورده شود یا تصاویری از جنگل‌های شمال ایران نمایش داده شود، باعث نمی‌شود که فیلم یک اثر محیط‌زیستی باشد. آنچه اهمیت دارد این است که فیلم بتواند در مخاطب احساس تعلق، مسئولیت‌پذیری و دغدغه نسبت به طبیعت ایجاد کند. اما در «تاکسیدرمی»، این عناصر صرفاً به‌عنوان یک پس‌زمینه‌ی تصویری به کار گرفته شده‌اند و هیچ تأثیر واقعی بر ذهن و نگرش مخاطب ندارند.

ساختار اشتباه و بدبینی عمومی

یکی از بزرگ‌ترین ایرادات فیلم، ربط دادن مسائل محیط‌زیستی به موضوعات امنیتی و جاسوسی است. این رویکرد نه‌تنها کمکی به درک اهمیت محیط‌زیست نمی‌کند، بلکه باعث می‌شود نگرش عمومی نسبت به این حوزه دچار بدبینی شود. در حالی که فعالان محیط‌زیست همواره با چالش‌های متعددی در جامعه مواجه‌اند، چنین روایتی می‌تواند باعث تخریب چهره‌ی آن‌ها شده و درک عمومی از این حوزه را به‌طور نادرستی تغییر دهد. علاوه بر این، چنین روایتی می‌تواند این ذهنیت را ایجاد کند که مسائل محیط‌زیستی بستری برای سوءاستفاده و اقدامات غیرقانونی است، در حالی که این حوزه بیش از هر چیز به حمایت عمومی، قانون‌گذاری دقیق و آگاهی‌رسانی نیاز دارد.

در نهایت، «تاکسیدرمی» نمونه‌ای از فیلم‌هایی است که بدون داشتن شناخت کافی از موضوع، صرفاً از عناصر محیط‌زیستی برای جذابیت داستانی استفاده می‌کنند. این در حالی است که مسائل زیست‌محیطی یکی از مهم‌ترین چالش‌های دنیای امروز است و سینماگران اگر قصد دارند در این حوزه اثری تولید کنند، باید فراتر از انتخاب نام‌های مرتبط و نمایش چند صحنه از طبیعت حرکت کنند. یک فیلم محیط‌زیستی موفق باید بتواند دغدغه ایجاد کند، آگاهی ببخشد و نگرش جامعه را نسبت به مسئله تغییر دهد، نه اینکه صرفاً از این موضوع برای تزئین روایت خود بهره ببرد.

نویسنده: پاپلی کریمی

کلید واژه:
گروه بندی: اخبار , ویژه ها

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است

× برای درج دیدگاه باید وارد شوید