رها به عنوان یکی از آثار اجتماعی جشنواره چهل و سوم که جایش در اکران این روزهای سینمای کمدیزده ایران خالی است، فیلمی قابل احترام است.
رها به عنوان یکی از آثار اجتماعی جشنواره چهل و سوم که جایش در اکران این روزهای سینمای کمدیزده ایران خالی است، فیلمی قابل احترام است که سعی دارد قصه جمع و جور یک خانواده ضعیف در ایران معاصر را روایت کند.
رها دو مشکل در روایتگری داستانی خود دارد نخست اینکه به طور افزاینده و اضافی سعی دارد اجتماعی باشد و از نگرانیهای معیشتی مردم بگوید حال آنکه به طور قطع سینما جای بیاینه دادن نیست و میبایست زمینههای این تمهیدات فراهم و مهیا باشد، مثال این رویکرد نگاه و دیالوگهای شهاب حسینی در فیلم است که مدام قصد دارد از مشکلات طبقه مستضعف بگوید بدون آنکه در قامت شخصیت و تعریف جایگاه او این حرفها جای بگیرد. این ضعف شخصیت پردازی در دیگر کاراکترها نیز به وضوح قابل رویت است و همه سعی دارنا با پیام و محتوا عمل کنند!
مشکل دیگر فیلم رها چالشی بودن فیلمنامه است وقتی که سعی دارد به مثابه اصغر فرهادی فیلمنامهای چالشی و دیالوگهای پینگ پنگی بنویسد حال آنکه خود فرهادی هم در طراحی اینگونه فیلمنامهها دچار مشکل شده حال فرض کنید کپی دست سوم یا چهارم فیلنامههای اجتماعی چالشی فرهادی چه خواهد شد.
شهاب حسینی با وجود تلاشهای زیادی که کرده با اغماض نقش خود در چند فیلم از جمله جدایی نادر از سیمین و برادرم خسرو را تکرار کرده است و به هیچ وجه نمیتواند ناجی فیلم باشد.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است