به گفته منتقدان سوژه فیلم بکر و تازه است و ما با داستان جدیدی مواجه هستیم، اما نتوانسته است به خوبی آن را نمایش دهد.
حسین میرزا محمدی در دومین تجربه کارگردانیاش بعد از فیلم کتچرمی سراغ یکی از حوادث اوایل انقلاب رفته است. داستان درباره اتحادیه کمونیستهای ایران معروف به سربداران است که در سال ۶۰ در جنگلهای آمل و اطراف آن مستقر شدند تا یک انقلاب دیگر خلق کنند.
در خلاصه فیلم بازی خونی آمده است: «جنگ عقل سرد میخواهد» اگر داستان همین باشد، پس چرا بهجای آنکه فیلم استراتژی داشته باشد اسیر شعارهای سیاسی شده است. بازی خونی شروع خوبی داشته است و توانسته جغرافیای شهری آمل را که درگیر جنگ پارتیزانی است به خوبی نمایش دهد؛ اما در نیمه دوم کند شده است و تماشاگر را خسته و کسل میکند.
جنگ در سینما یعنی کشمکش، تضاد و انتخابهایی که شخصیتها را شکل میدهند؛ اما در بازی خونی این عناصر جای خود را به مفاهیمی از پیش تعیین شده داده است. به گفته منتقدان سوژه فیلم بکر و تازه است و ما با داستان جدیدی مواجه هستیم، اما نتوانسته است به خوبی آن را نمایش دهد.
از سویی دیگر پیشفرض عوامل سازنده بازی خونی اینگونه بود که مردم از حوادث آنروزها خبر دارند؛ اما بسیاری از تماشاگران تا میانههای فیلم نمیدانستند که داستان در چه زمانی میگذرد. در این میان نباید از بازی خوب سارا حاتمی غافل شد؛ اما ارسطو خوش رزم که سال قبل با بازی در صبح اعدام برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد شده بود در فیلم بازی خونی نمایش قابلقبولی از خود ارائه نداده است.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است