بعد از انیمیشنهای ببعی و شنگول و منگول، سینماها شاهد اکران فیلم انیمیشن دیگری هستند. انیمیشن سه بعدی ساعت جادویی به ماجرای فیلم مسجد گوهرشاد در تیر سال ۱۳۱۴ شمسی میپردازد.
بعد از انیمیشنهای ببعی و شنگول و منگول، سینماها شاهد اکران فیلم انیمیشن دیگری هستند. انیمیشن سه بعدی ساعت جادویی به ماجرای فیلم مسجد گوهرشاد در تیر سال ۱۳۱۴ شمسی میپردازد. پسربچه ای به نام عماد از طریق ساعت قدیمی پدر بزرگش به حدود ۹۰ سال قبل سفر میکند و بقیه او را با پدر بزرگش عبدالرضا اشتباه میگیرند.
عماد در خانه و خانوادهای که آنها را میشناسد، سفر زمان انجام میدهد که پرداخت فکر شدهای محسوب میشود و برعکس نمونههای دیگر که قهرمان قصه به فضایی غریبه میرود، نیست. اما متاسفانه این یکی از معدود اتفاقات خوب ساعت جادویی به شمار میرود. فیلم خیلی کند و آرام پیش میرود و اصلاً قواعد انیمیشن برای بچه ها را رعایت نمیکند. کاری بدون اتفاق، داستان و ریتم که بر نوستالژی مشهد قدیم سوار شده است.
ساعت جادویی، نقاشی قدیمی زیبایی از گذشته است اما مخاطب کودک حسی به آن ندارد و انگار آن را برای قدیمیها ساختهاند چون آنها هستند که معماری قدیمی و نوستالژی زندگی ۹۰ سال قبل را میشناسد. این خوب است که کودکان وضعیت قدیم را ببینند اما دیدن مدام و بیمنطق آن برای بچهها جذاب نیست. بچهها دنبال اتفاق و شخصیت جذاب هستند که ساعت جادویی اینها را ندارد. نکته دیگر، محتوای فیلم است. روایت تاریخی مهم است و باید درست روایت شود. نمیتوان روایت تاریخی را بنا به سلیقه سازنده و سفارشدهنده تغییر داد چون معلوم نیست مخاطب کودک و نوجوانی که پای کار نشسته، بعداً برود و کتب تاریخی را ورق بزند.
ساعت جادویی بار دیگر نشان داد انیمیشن ایران برای پیشرفت نه تنها به فرم که به محتوا و متن نیاز بیشتری دارد. این فیلم احتمالاً در گیشه موفق نخواهد بود و تنها در سالگرد واقعه گوهرشاد از شبکه نهال و پویا پخش میشود
روایت و متن باید ساده و درست باشد و البته مخصوص کودکان. یکی از انتقادات قهرمانان فیلم به تغییر لباس توسط رضاشاه است. وقتی میگوئیم آنها لباس بوم مان را گرفتند و چیزی نامناسب را جایگزین کردند، آن چیز چیست؟ کت و شلوار؟ خوب، این لباس را الان هم که داریم میپوشیم و لباس رسمی ماست. حتی با وجود تغییر حاکمیت هم آن لباسهای قدیمی برنگشته است. ما علیه چیزی انتقاد میکنیم که بچه دارد میبیند. همه دارند همین الان آن را میپوشند. خود سازنده فیلم هم کت و شلوار میپوشد. چه کسی لباسهای آن زمان را میپوشد که الان شکایت میکنیم؟ اگر رضاخان به زور سرمان کلاه گذاشت الان که کلاه نمیگذاریم. اصلاً کودک امروز فرق کلاه نمدی و شاپو را نمیداند تا جدال قیاسی و پهلوان را درک کند.
درباره حجاب هم مخاطبان دهه نودی و هزار و چهارصدی از زمانی که به دنیا آمدهاند، قانون رسمی و عرفی کشور را شاهد بودهاند که همه حجاب داشتهاند. اینها چندگانگی را نشان میدهد که هم مخاطب کودک و هم والدینش را زده میکند. واقعیتها درباره پوشش را باید نشان داد و الا نمایش بدون منطق همان شعارهایی که سازنده با ثبت آنها به دنبال تائید فیلمنامه یا جذب اسپانسر بوده، چه تاثیری روی مخاطب دارد؟ علاوه بر اینها فیلم از نظر فنی هم ایراد دارد. دیالوگهای بیتصویر زیادی وجود دارد مثلاً در صحنهای دیالوگ حضور پاسبان در بازداشتگاه گفته میشود اما چنین چیزی را نمیبینیم یا بازار سرپوشیده به ورودی حرم میرسد و توالی زمانی هم کلا از انتظار برای ناهار به خوردن شام میرسد. مساله دیگر این است که در فیلم مدام از مسجد گوهرشاد و متحصنان در آنجا حرف زده میشود ولی سکانس مشخصی از آنجا نمیبینیم تا متوجه شویم متحصنان چه هستند و چه می گویند؟ مگر فیلم واقعی است که نتوان داخل حرم رفت و فضای قدیمی آن را بازسازی کرد؟ اصلاً بچه کوچک چه فهمی از کلمه «تحصن» دارد و چرا باید نسبت به افرادی که اصلاً آنها را ندیده، همدلی کند؟ فیلم بیرون گود گوهرشاد نشسته و تنها حرافی میکند و به مثابه پهلوان پنبه خارج از گود است.
نکته دیگر استفاده ناشیانه از ترانه و فانتزی سازی و تبدیل ناگهانی فضای سه بعدی بدنه کار به دو بعدی است. در مجموعه کلیپهای دو بعدی تکرار شونده از نظر موسیقی و بصری، ابیات بیوزن و بیریتم حدود پنج بار تکرار میشوند که هیچ تاثیری در پیشرفت فیلم ندارند. اشعار نامعلوم و موسیقی نافرم را صداگذاری نامناسب گوش خراشتر میکند تا این امر هم به یکی از نقاط ضعف اساسی فیلم بدل شود. ساعت جادویی بار دیگر نشان داد انیمیشن ایران برای پیشرفت نه تنها به فرم که به محتوا و متن نیاز بیشتری دارد. این فیلم احتمالاً در گیشه موفق نخواهد بود و تنها در سالگرد واقعه گوهرشاد از شبکه نهال و پویا پخش میشود.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است