فیلم عزیزان با پرداختن به داستانهای فرعی نه چندان جذاب و مهم عملا باعث نابودی ایده میشود و در پایان هم تازه به یاد میآورد که چه هدفی دارد و دیگر برای آن دیر شده است.همین موضوع باعث میشود تا احساس کنیم پایانبندی فیلم کاملا شعاری و ضعیف است و نتوانیم با آن ارتباط برقرار کنیم.
فیلم عزیزان داستان دو دوست صمیمی را دنبال میکند که در آغاز دانشگاه با چالشهای جدیدی روبهرو میشوند و تصمیم دارند روابط از راه دور خود با عشقهای دبیرستانیشان را پایان دهند تا بتوانند از تجربهی کامل دانشگاهی بهرهمند شوند. این فیلم کمدی عاشقانه با حضور یک تیم بازیگر نسبتا خوب با اینکه روی کاغذ بهنظر میرسد قرار است یک ایده کلیشهای و تکراری را دوباره بازگو کند، اما بهطرز جالبی روی موضوعی متفاوت دست گذاشته است.
فیلم تلاش میکند تا نشان دهد آیا تصمیم این دو شخصیت برای قطع رابطه با افرادی که پیش از این عاشق آن بودهاند بهخاطر مسائل دانشگاه است یا اینکه موضوع دیگری در پشت زمینه قرار دارد. اما سوال اصلی این است که فیلم میتواند به درستی به این ایده بپردازد؟ فیلم با اینکه شروعی کلیشهای دارد، اما کم کم به بررسی مشکلات دو شخصیت اصلی داستان با زندگی گذشته خود میپردازد و این میتواند زمینهساز یک اثر جالب باشد که ببینیم واقعا رابطه این دو شخصیت قرار است چگونه پیش برود.
در هر حال فیلم در حال بررسی موضوعی است که در دنیای امروز در مورد آن بسیار بحث میشود و این میتواند یک فرصت خوب باشد تا صرفا یک فیلم کمدی عاشقانه تکراری را تماشا نکنیم. اما فیلم عزیزان یکی دیگر از مثالهایی است که نشان میدهد صرفا یک ایده جالب و خوب قرار نیست کمکی به فیلم کند و عوامل بیشتری یک اثر نیاز دارد تا به یک اثر خوب تبدیل شود. فیلم پس از شروع نسبتا آرامی که دارد تصمیم متفاوتی میگیرد و در بخش زیادی از فیلم شاهد پرداختن بیش از حد به داستانهای فرعی هستیم.
این موضوع باعث میشود تا کم کم به این فکر فرو برود که موضوع فیلم در مورد دو شخصیتی است که جلوتر با آنها آشنا شده است یا اینکه تمرکز فیلم قرار است روی شخصیتهای فرعی باشد. نکته اول این است که پرداختن بیش از حد به داستانهای فرعی بهخصوص داستانهایی که قرار نیست چیز بهتری به فیلم اضافه کنند و حتی جذابیتی هم ندارند، باعث میشود تا فیلم روندی خسته کننده و ضعیفی پیدا کند. بیننده نمیتواند برای ادامه تماشا فیلم هیجانزده باشد؛ چرا که چیزی واقعا برای سرگرم شدن وجود ندارد و فیلم واقعا هدف و مسیر خود را در بخش زیادی از آن گم میکنند.
درواقع بهنظر میرسد که شخصیتهای اصلی فیلم در یک لحظه به شخصیتهای فرعی فیلم تبدیل شدهاند و ما بهجای اینکه شاهد پرداخت درست و کافی به رابطه این دو شخصیت باشیم، شاهد پرداخت به موارد بیمورد و ضعیف دیگری هستیم. این موضوع تا حد زیادی آزار دهنده است؛ چرا که مهمترین و بهترین بخش فیلم عملا فراموش میشود و ما دقیقا عمقی را که از رابطه دو شخصیت اصلی داستان انتظار داریم قرار نیست مشاهده کنیم. مشکل بعدی جایی است که بیننده حس میکند که در حال تماشای داستان متفاوتی است و پایانی دیگری را مدنظر دارد.
همین موضوع باعث میشود فیلم عملا نتواند زمینهسازی کافی را در طول دقایق خود ایجاد کند؛ چرا که بهجای دادن زمان کافی به خط اصلی داستانی فیلم، زمان فیلم در بخشهای دیگر هدر رفته است. به بیان بهتر پس از ۱۰ دقیقه فیلم ما شاهد روایت داستانی تقریبا غیر مرتبط هستیم و فیلم وارد مسیری میشود که ارتباط زیادی با چیزی که انتظارش را داریم، ندارد. پس ما از اینجا میتوانیم برداشت اشتباهی در مورد محتوای فیلم هم داشته باشیم و این موضوع غیر قابل اجتناب است. اما فیلم درست در بخش پایانی تازه دوباره به یاد میآورد که اصلا شاید داستان در مورد شخصیتهای دیگری است.
فیلم پس از اینکه داستانهای فرعی و خستهکننده خود را روایت میکند سرانجام تصمیم میگیرد تا بالاخره به مسیر اصلی بازگردد، اما این موضوع تا حد زیادی دیر شده است. بخش زیادی از این موضوع میتواند این باشد که شاهد فیلمی هستیم که لحظات کمدی ضعیف و کمی دارد و نمیتواند لحظات خوبی در دقایق مختلف خود خلق و ارائه کند. در مقابل فیلم انقدر از داستان اصلی خود فاصله میگیرد که میتواند باعث شود تا بیننده از ادامه تماشای فیلم منصرف شده باشد یا دیگر هیجانی در مورد پایان فیلم نداشته باشد.
اینکه بیننده نتواند تشخیص دهد داستان اصلی فیلم در مورد شخصیت پالمر یا در مورد جیمی و بن است، امری طبیعی است. اما در بخش پایانی فیلم دوباره تمرکز خود را به سمت جیمی و بن میبرد تا به یک پایانبندی در مورد هدف خود برسد؛ هدفی که پشت داستانهای فرعی پنهان و گم شده است و اصلا نمیتوانیم به درستی به یاد بیاوریم که فیلم اصلا هدفش چه چیزی بوده است. آیا هدف فیلم روایت عشق ابدی جیمی و بن است؟ یا فیلم هدف دیگری را در سر دارد؟ میتوان گفت که هدف فیلم هرچیزی هم که بوده باشد درنهایت اصلا به آن درستی پرداخت نشده است.
اما فیلم عزیزان میخواهد چه داستانی را روایت کند؟ برای درک بهتر از این موضوع بهتر است به ابتدای فیلم بازگردیم و روند کلی دو شخصیت را یک بررسی کوتاه کنیم. ما در طول تماشای فیلم نمیتوانیم شاهد شکل گرفتن یک رابطه عاشقانه باشیم و فیلم هرگز تلاشی هم برای این موضوع نکرده است. حتی سخت است تصور این موضوع را داشته باشیم که این دو شخصیت درنهایت قرار است عاشق یکدیگر باشند، اما آیا این مشکل فیلمنامه است یا موضوع چیز دیگری است؟ مشکل فیلمنامه که بدون شک وجود دارد؛ چرا که فیلم نمیتواند مسیر خود را به درستی در طول فیلم بازگو کند.
نکته این است که فیلم درنهایت میخواهد نوع دوستی را که در طول فیلم وجود دارد تایید کند، اما در این راه قرار نیست موفق باشد. نکته اول اینکه پرداخت خاصی را در طول فیلم نمیتوانیم مشاهده کنیم که نتیجهگیری پایانی فیلم را قبول کنیم. همچنین صحنه پیش از پایان فیلم هم نکته عجیبی است که مشخص نیست هدف سازنده از قرار دادن این صحنه چه چیزی بوده است. آیا این امتحان شخصیتها بوده است؟ یا اینکه آنها تا پایان نمیدانستهاند که قرار است چه پایانی برای فیلم در نظر بگیرند. در هر حال این صحنه عملا به پایان فیلم ضربه میزند و بیننده بیشتر احساس میکند که در حال شنیدن یک پیام کاملا شعاری است.
البته نباید از بازی خوب کرنان شیپکا و نیکو هیراگا هم گذشت. با اینکه فیلم در زمان زیادی توجه خود را از روی این دو شخصیت برداشته است، اما آنها شیمی خوبی در طول فیلم پیدا میکنند و میتوان گفت تنها بخشی از فیلم است که بهدرستی از نقش خود آگاهی دارند. آنها درنهایت گرفتار کارگردانی و فیلمنامه ضعیف فیلم شدهاند، اما تا پایان فیلم تلاش میکنند تا فیلم به اثر بهتری تبدیل شود و تلاش آنها بهخصوص در بخش کمدی تا حد زیادی مثبت بوده است؛ حتی با اینکه فیلم واقعا صحنههای کمدی خوب زیادی ندارد و فیلم با اینکه فرصتهای خوبی داررد، اما همه آنها هدر داده است.
فیلم عزیزان روی موضوع جالبی دست گذاشته است و میتوانست به یک فیلم کمدی عاشقانه متفاوت در روزهایی تبدیل شود که تقریبا تمام آثار این ژانر تکراری و کاملا کلیشهای هستند.فیلم بهجای استفاده از این فرصت با پرداختن داستانهای فرعی نه چندان جذاب و مهم عملا باعث نابودی این ایده میشود و در پایان هم تازه امابه یاد میآورد که چه هدفی دارد و دیگر برای آن دیر شده است. همین موضوع باعث میشود تا احساس کنیم پایانبندی فیلم کاملا شعاری و ضعیف است و نتوانیم با آن ارتباط برقرار کنیم؛ اگرچه میتوانست با پرداخت درست و صحیح یک پایانبندی جالبتوجه باشد.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است