هوتن شکیبا بدون اغراق یکی از مهمترین استعدادهای این سالهای سینمای ایران است.در این گزارش به بهترین فیلم و سریالهایی که هوتن شکیبا در آن حضور داشته پرداختهایم.
هوتن شکیبا بدون اغراق یکی از مهمترین استعدادهای این سالهای سینمای ایران است که این ادعا به گواه هنرآفرینیهای متعدد و متنوع او قابل اثبات است. از بازیگری در تئاتر تا درخشش در تلویزیون، از صداپیشگی تا بازیگری در فیلم کوتاه و بلند، همگی از جمله حضورهای هنری او محسوب میشوند که کمتر بازیگری را در سینمای ایران با این سن و سال و این حجم از تنوع روی صحنه و سن میتوان در نظر گرفت.
شکیبا علاوه بر توانمندی در بازیگری و وجوه هنری آثار خود، در جذابیت و قدرت جذب مخاطب نیز حرف برای گفتن دارد چنانکه دومین فیلم پرفروش غیرکمدی تاریخ سینمای ایران یعنی ملاقات خصوصی ماحصل حضور جذاب و پرقدرت او در نقش فرهاد و جوان عاشق پیشه است که زوج او با پریناز ایزدیار برای مخاطب جالب توجه بوده است. اینجا هم بهترین آثار کارنامهاش را میبینید و هم مراحل رشدش تا این ستارگی را.
تجربه همکاری هوتن شکیبا و سروش صحت بعد از موفقیت مجموعه لیسانسهها حالا در فیلم صبحانه با زرافهها و در نما و فضایی دیگر نشانگر آن است که صحت به شناخت خوبی از ظرفیت بازیگری شکیبا رسیده است و میتوان روی تواناییهای او در فضاهای ابزورد و کمدیهای متفاوت حساب باز کرد.
به روایتی میتوان گفت هوتن شکیبا همان جنس از کمدی را بازی میکند که شناسنامه کاری سروش صحت را دارا است و به خوبی جهان فیلمهای او را ترسیم میکند. داستان صبحانه با زرافهها روایت چند دوست است که در شب عروسی یکی از دوستان با اتفاق ناگواری که برای او میافتد مسیر رفاقت و شناخت از همدیگر تغییر کرده و آنها را در جریان سیال زندگی میاندازد. در این رهگذر میتوان تاثیر دنیای وارونه و رهایی از بند سختیهای زندگی را بر گذر از رنج زندگی به خوبی درک کرد.
هاتف سریال پرمخاطب شهرام حسینی با نام «رهایم کن» هوتن شکیبا بود. در این فیلم نیز شاهد کاراکتری مرموز از شکیبا بودیم که به مرور پستی و پلشتی درونی او آشکار می شد و هنر شکیبا در این سریال، بازی درونی و پنهان کردن زوایای پنهان کاراکتر هاتف بود که قرار است در قسمت های آتی بیننده تلویزیونی شاهد آن باشد.
بعد از صداپیشگی در مهمونی، «رهایم کن» محبوبترین سریال نمایش خانگی بود که هوتن شکیبا در آن نقش مهمی ایفا کرده بود. «رهایم کن» داستان یک مثلث عشقی است که داستان آن در دهه ۱۳۵۰ ایران پهلوی جریان دارد. این مجموعه به دو برادر به نام حاتم و هاتف نایب سرخی با بازی محسن تنابنده و هوتن شکیبا از خانوادهای سرشناس در سیاهرود میپردازد. حاتم، پسر ارشد خانواده، عاشق پرستار بچهاش، مارال میشود. درحالیکه ابهاماتی در رابطه با سرنوشت همسر سابق حاتم در میان اهالی سیاهرود وجود دارد، مارال میفهمد جان برادرش یونس در خطر است. حاتم در حین کمک به مارال متوجه میشود داستان برادر او، به برادر کوچک خودش هاتف که چندسالی است به تهران مهاجرت کرده، گره خوردهاست.
پخش این مجموعه از بهمن ۱۴۰۱ در فیلیمو آغاز شد و در خرداد ۱۴۰۲ به پایان رسید. بازخوردهای این سریال به دلیل طرح برخی صحنهها و مناسبات خاص آن زمان با بازتابهای تند برخی رسانهها مواجه شد اما در مجموع سریال از جمله آثار پرمخاطب پلتفرم فیلیمو محسوب می شود که همچنان در این بستر بیننده دارد.
علاوه بر هنر بازیگری، هوتن شکیبا توانمندی جالبی در صدا پیشگی دارد چنانکه در مجموعه تلویزیونی کلاه قرمزی که در سالهای ۹۳ تا ۹۷ از شبکه دوم سیما پخش میشد، صداپیشه دیبی و خونه بغلی را برعهده داشت و بعدتر در نمایش خانگی با همان گروه در مجموعه نمایش خانگی مهمونی صداپیشه بچه و شاباش شد. بچه در مهمونی از جذابترین و شیرینترین کاراکترهای مهمونی بود که به خصوص در ورسیون اول آن بسیار مورد توجه قرار گرفت و در کنار پشه بسیار محبوب و حتی عروسک آن در مراکز سرگرمی بفروش رسید. بخش مهمی از شخصیت پردازی شخصیت بچه برعهده هوتن شکیبا بود که با بداههگویی و لحن و اداهای بچهگانه توانسته بود شخصیتی ماندگار در هنر نمایشی مربوط به عروسکها بر جای بگذارد.
فصل اول این مجموعه، با نام مهمونی از نماوا و فصل دوم آن نیز با نام مهمونی بهطور مشترک از پلتفرمهای نماوا و فیلیمو پخش شد. فصل سوم برنامه با عنوان مهمانی از شبکه نسیم پخش شده است. در این مجموعه از شخصیتهای عروسکی جدید و متفاوتی رونمایی شده بود که بچه و شاباش با صدای هوتن شکیبا از جمله جذاب ترین آنها بودند. در فصلهای اول و دوم، آقای طهماسب به خانه جدیدی نقل مکان کرده که در همسایگیاش یک تالار عروسی قرار دارد. شخصیتهای عروسکی جدیدی به زندگی او اضافه شده که اکثر آنها کارکنان این تالار عروسی هستند و اتفاقهای متفاوتی را رقم میزنند.
شاباش دیگر عروسکی بود که هوتن شکیبا آن را صداپیشگی میکرد، خواننده گروه موسیقی بیبندوبار و دوست دیجی بود که گاه و بیگاه به همراه دوستش وارد ماجراهای آقای مجری میشدند. به طور ویژه این دو قطعاتی بانمکی را به بهانه ورود مهمانها مینواختند که برخی از آنها در مجازی نیز وایرال می شد. در توصیف کاراکتر بچه نیز میتوان گفت بچه، پسربچهای گلفروش، با چشمان درشت مشکی و موی فر و یک کلاه حصیری. یک پسر بیادب که در اکثر مواقع عصبی بود که با دیگران بر سر موضوعات مختلف به مشاجره و دعوا میپردازد و از الفاظ رکیک و زننده استفاده میکند؛ اما دارای قلبی بسیار مهربان و ظاهری بیپناه و معصوم است. او آقای طهماسب را بیشتر از هر کسی دوست دارد؛ اما کم با او هم دعوا نمیکند. او فرزند خوانده قیمه است.
هوتن شکیبا در اولین فیلم امید شمس در جایگاه کارگردان در نقش فرهاد ظاهر شد و یکی از عوامل مهم دیده شدن فیلم و مخاطب زیاد آن محسوب میشود. فیلم در جشنواره فیلم فجر خوش درخشید و پرفروشترین فیلم غیرکمدی سال ۱۴۰۰ شد. فرهاد در فیلم ملاقات خصوصی نقش یک جوان عاشق را بازی میکند و زوج شدن او با پریناز ایزدیار خوب از آب درآمد. او نقش جوانی عاشقپیشه و ساده را بازی میکند که به واسطه همبند بودن با پدر پروانه، زمینه آشنایی با او فراهم میشود و…
نقش فرهاد به دلیل فراز و فرودهای عاطفی و حال و هوای عاشقانهاش، از جمله نقشهای به ظاهر تکراری بود که شکیبا با نبوغ ذاتی خود سعی کرد به باورپذیرترین شکل ممکن آن را اجرا نماید و به یکی از ماندگارترین آثار او بدل شد. نقشی که اکت، گریم و تغییر چهره آنچنانی ندارد اما همذات پنداری و همراهی مخاطب را بر میانگیزد.
ملاقات خصوصی اولین بار در بهمن ۱۴۰۰ بخش سودای سیمرغ چهلمین دوره جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران شد، اما به دلیل حواشی ایجاد شده در این دوره این جایزه حذف شد. به همین دلیل، عوامل «ملاقات خصوصی» در مراسم اختتامیه حاضر نشدند و در نهایت هوتن شکیبا، پریناز ایزدیار و سایر عوامل فیلم، پستی را در اینستاگرامشان منتشر کردند و از مردم و منتقدان به دلیل استقبال از فیلمشان تشکر کرده و محبتهای آنان را با هیچ جایزه ای قابل قیاس ندانستند.
ملاقات خصوصی برنده جایزه بهترین فیلم و بهترین فیلمنامه از جشن حافظ شد. همچنین از فیلم به عنوان نجات دهنده گیشه پس از یک دوره افت شدید مخاطب یاد میشود که باعث بازگشت مخاطبان به سینما شدهاست.
فیلم کوتاه ارفاق، یکی از پربینندهترین فیلم کوتاههای ایرانی و ساخته رضا نجاتی است که که بعدتر فیلم بلند داستانی «بعد رفتن» را کارگردانی کرد. هوتن شکیبا در این فیلم نقش معلم جوانی را بازی میکند که در مدت زمان کم فیلم، اتفاقات جالب و غیر قابل پیشبینی برای او رخ میدهد.
نقش علی در جایگاه معلم مدرسه یکی دیگر از هنرنماییهای شکیبا بود که بارها مورد تقدیر جشنوارههای مختلف قرار گرفت. شکیبا برای این فیلم نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر برای بازی در دوازدهمین دوره جوایز آکادمی فیلم کوتاه ایران (ایسفا) شد. نقش معلمی جدی که پیش از این چنین نقش آفرینی در کارنامه سینمایی او وجود نداشت.
گروه بازیگری ارفاق و به طور ویژه، هوتن شکیبا را باید از مهمترین امتیازات فیلم دانست. از آنجاییکه شکیبا با هنرمندیهای متنوع و متفاوتش در سینما، تئاتر و تلویزیون و حتی صداپیشگی، خود را به عنوان یک بازیگر تمام عیار در سینمای ایران مطرح کرده است، در «ارفاق» نیز وجه دیگری از هنرنمایی این بازیگر نسل جدید سینمای ایران را شاهد هستیم که توانسته شمایلی مختلف از خود را نشان تماشاگران سینما و طرفداران بازیگری دهد. شکیبا در نقش علی در «ارفاق»، کاراکتر معلمی را بازی میکند که گرفتار ماجرایی عجیب و ناگهانی شده اما خیلی زود با واکنشی متقابلانه و غیرمنفعلانه، مسیر همدلیبرانگیزی و سپمپاتی روایت را به سمت خود برمیگرداند و این تمهیدات علاوه بر بازی شکیبا، مدیون قصه متفاوت رضا نجاتی در مقام نویسنده و کارگردان فیلم بوده است.
موفقیت زوج هنری شکیبا شاکردوست در فیلم چهارم نرگس آبیار یعنی شبی که ماه کامل شد، یکی از دلایل مهم همبازی شدن این دو بازیگر در پنجمین فیلم سینمایی خانم کارگردان بود. الناز شاکردوست در نقش راحله در کنار هوتن شکیبا در نقش علی، زوج اصلی فیلم «ابلق» را تشکیل دادند که قرار بود یک قصه اجتماعی در ایران معاصر را به تصویر در آورد.
در این فیلم در امتداد خلاقیتهای آبیار در جایگاه کارگردان و شکیبا در کسوت بازیگر، شاهد یک هوتن شکیبا با مختصات جدید و تازه هستیم. علی جوان بی خیال و نامنظمی است که زبانش میگیرد و آن طور که باید و شاید حواسش به زن و زندگیاش نیست، همین باعث سو استفاده همسایهها از راحله شده و اتفاقات دیگری را سبب میشود….
برخی فیلم ابلق را در امتداد جنبش میتو عنوان کردند و آن را زنانه و حتی فمنیستی خواندند، در هر حال فیلم چه در جشنواره و چه نزد مخاطبان سینما با استقبال بدی روبرو نشد وسیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را به دست آورد.
در خلاصه داستان فیلم آمده است که راحله با بازی الناز شاکردوست به همراه همسرش علی با نقش آفرینی هوتن شکیبا و دختر کوچکش در یکی از محلههای حاشیهای تهران زندگی میکنند. شوهر خواهر علی، جلال(بهرام رادان) فردی است که یک کسب و کار خانگی را برای خانمهای محله ایجاد کرده است. او فردی هیز است و نگاه ناصوابی نسبت به راحله دارد. رفتارهای او و مزاحمتهایش برای راحله باعث میشود و حرفهایی پشت سر او در محل ایجاد شود و…
هوتن شکیبا در تیتی، نقش اصلی نیست و از اواسط داستان وارد ماجرای تیتی میشود اما نقش موثری در همراهی مخاطب و پیشبرد داستان دارد. امیر ساسان، مرد منفعت طلب و خودخواهی است و سعی دارد بیشترین سو استفاده را از معصومیت و سادگی تیتی ببرد از این رو با یک امیرساسان پست و پلید طرف هستیم که هوتن شکیبا این خباثت فردی و ذاتی را به خوبی بازی کرده است.
تی تی در ادامه موفقیتهای فیلمسازی آیدا پناهنده اثری مخاطبپسند بود که مورد توجه منتقدین نیز قرار گرفت. تیتی در جدول ردهبندی منتقدان مجله فیلم که هر سال بعد از پایان جشنواره فیلم فجر برگزار میشود در دو بخش بهترین فیلم و بهترین فیلمنامه برگزیده شد. مجله فیلمنامهنویسیِ فیلم نگار نیز در شماره ویژه خود این فیلم را به عنوان محبوبترین فیلمنامه سی و نهمین جشنواره فجر به انتخاب منتقدان این مجله معرفی کرد.
فیلم داستان عاشقانه ای است که به شکلی فانتزی روایت میشود. ابراهیم، استاد فیزیک دانشگاه که روی تئوری پایان دنیا کار میکند، در بیمارستان با خانم نظافتچی عجیبی به نام تی تی آشنا میشود که به روش رحم اجارهای، فرزند زوج ناباروری را باردار است. آشنایی این دو آغاز ماجرایی بزرگی است که زندگی هردو را تغییر میدهد. الناز شاکردوست، پارسا پیروزفر و هوتن شکیبا بازیگران این فیلم هستند.
عامه پسند در نمایش عمومی و حتی اکران آنلاین با مشکلاتی مواجه شد اما در مسیر بازیگری هوتن شکیبا، اتفاقی تازه محسوب میشود. او در این فیلم در نقش پسر جوانی به نام میلاد ایفای نقش میکند که مرد مرموز و آب زیرکاهی است و از لحظه ورود به داستان، قصه و فضای داستان پیرامون حضور او متاثر و شکل میگیرد. فیلم، اثر پر کاراکتری نیست و هوتن شکیبا در کنار فاطمه معتمد آریا و باران کوثری بازیگران اصلی فیلم هستند. شکیبا به عنوان مردی که با شخصیت اصلی فیلم در مراوده است و با او حشر و نشر پیدا میکند، جوانی جذاب و به روز است که ویژگیها و جرئیات شخصیتی جالبی در شخصیتپردازی اش تعبیه شده است که تماشاگر را همراه میکند.
داستان عامه پسند در مورد زنی به نام فهیمه میربد است که در سن میانسالی و بعد از سالها تلاش و زحمت برای یک زندگی، متوجه خیانت همسرش میشود و تصمیم میگیرد با برگشتن به شهر زادگاه خود، شیوه زندگی خود را تغییر دهد، اما تغییرات او چندان عامه پسند و مورد تأیید مردم نیست. این فیلم، تکمیل سهگانه سهیل بیرقی درباره زنان جامعه است که در شهرضا ساخته شدهاست. شخصیتهای محوری دو فیلم قبلی این فیلمساز را لیلا حاتمی و باران کوثری بازی میکردند که به ترتیب نمایندهای از زنان دهه ۵۰ و ۶۰ بودند، حالا شخصیت اصلی فیلم عامهپسند، نماینده زنی از دهه ۴۰ است که فاطمه معتمدآریا نقش او را به عهده دارد.
پنجمین حضور سینمایی هوتن شکیبا مساوی بود با اولین سیمرغ بازیگری او. همکاری با نرگس آبیار همیشه برای بازیگران آن دستاورد با اهمیتی محسوب میشود و شاهد نقش آفرینهای با کیفیتی از گروه بازیگری فیلمهای او هستیم. در شبی که ماه کامل شد نیز هوتن شکیبا در نقش عبدالحمید ریگی با لهجه، گریم و لباس محلی ظاهر و یکی از متقاوتترین کاراکترهای سینمایی خود را ایفا کرد. نقشی که علاوه بر جشنواره سی و هفتم فیلم فجر، در بیستمین جشن حافظ نیز مورد توجه و تقدیر داوران قرار گرفت.
در مجموع فیلم شبی که ماه کامل شد، فیلم موفقی در فصل جوایز شد: این فیلم با نامزدی در ۱۳ رشته جشنواره فیلم فجر، توانست ۶ سیمرغ بلورین بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر نقش اول مرد، بهترین بازیگر نقش اول زن، بهترین بازیگر نقش مکمل زن و بهترین چهرهپردازی را به خود اختصاص دهد. از حیث کارگردانی و تنوع ژانر نیز فیلم مهمی در کارنامه نرگس آبیار محسوب میشود.
شبی که ماه کامل شد داستان دختری از جنوب تهران است که درگیر عشق جوانی شهرستانی میشود و این در حالی است که پس از ازدواج بنا به دلایلی مجبور به مهاجرت از ایران است. در این مسیر، برادرش با او همراه میشود اما در میانه راه، اتفاقاتی برای آنها رقم میخورد. این فیلم براساس داستان واقعی عبدالحمید ریگی و همسرش فائزه منصوری است. اسم فیلم نیز بهنظر میرسد برای عبدالحمید ریگی طراحی و انتخاب شده، برای مرد عاشقی که در شب کامل شدن ماه تبدیل به گرگینه میشود، اما ناباورانه در سکانسی این لحظه شوم را تجربه میکند که مخاطب به جای تقابل، با او حس همراهی دارد. شبهایی که ماه کامل در آسمان میدرخشد، زیباترین شبها برای گردش در طبیعت بهشمار میرود اما این شبهای مهتاب فقط شبهای شعر و ترانه نیست، افسانهها میگویند یکی از مخوفترین هیولاهای جهان همراه با ماه کامل ظهور میکنند.
لیسانسهها و حضور هوتن شکیبا در نقش حبیب، مهمترین و اصلیترین پله پرتاب او به عنوان یک کمدین محبوب ایرانی بود. هر چقدر هم که در انتقاد از تلویزیون و مخاطب کم آن بحث و جدل شود، همچنان این رسانه از مهمترین مدیومها برای معرفی و شهرت عمومی یک هنرپیشه محسوب میشود. شکیبا با وجود اینکه پیش از لیسانسهها در کسوت بازیگر تئاتر و صداپیشه ظاهر شده بود اما حضور او در نقش حبیب در لیسانسهها بود که سبب شد به عنوان یکی از استعدادهای محبوب بازیگری ایران شناخته شود.
بازی شیرین و اکتهای منحصر به فرد او در لیسانسهها، این مجموعه را بدون حضور او غیرممکن کرد به طوریکه همچنان یکی از محبوبترین سریالهای تلویزیونی یک دهه اخیر که بارها در شبکههای مختلف بازپخش شده، مجموعه لیسانسهها است که برگ برنده بازیگری این سریال در میان انبوه حضور و نقشآفرینیهای درخشان، هوتن شکیبا در نقش حبیب نقوی بوده است.
سریال داستان سه جوان با تحصیلات لیسانس به نامهای حبیب (هوتن شکیبا) لیسانس ریاضی محض، مازیار (امیر کاظمی) لیسانس تاریخ و مسعود (امیرحسین رستمی) لیسانس زیستشناسی جانوری را روایت میکند که هر یک مشکلاتی دارند….
کاراکتر حسن، داماد آقای کمالی(رضا عطاران) در فیلم طبقه حساس، شمایل واضحتر و نخستین رونمایی رسمی هوتن شکیبا در سینمای ایران بود. او اگرچه پیشتر در فیلم «شب بیرون» کاوه سجاد حسینی نقش اول را بازی کرد اما کاراکتر بانمک و نقش کمیک او در طبقه حساس، تاثیر بیشتری در معرفی او به سینمادوستان ایرانی داشت. نقش حسن نقش طولانی در فیلم نبود اما در لحظات حضور او در کنار حاج آقا کمالی، شاهد حضوری موثر و شیرین بودیم که نوید حضور چهرهای مستعد در سینمای ایران را میداد.
فیلم از اسفند ۹۲ تا فروردین ۹۳ بدون هیچ تبلیغاتی در تلویزیون توانست به فروش یک میلیارد و ۴۵۰ میلیون تومان در تهران دست یابد و تا پایان فروردین ۹۳ فروش به رقم قابل توجه ۴ میلیارد تومان رسید. اگرچه این فیلم توسط ۸۰ سینما اکران شد، تعدادی از سینماهای دیگر نیز خواستار روی پرده بردن آن شدند.
هوتن شکیبا خوش شانس و البته مستعد بود که توانست در فیلم کمال تبریزی که درآن زمان از کارگردانهای پرکار و فعال سینمای ایران بود بازی کند، نتیجه آن شد که فیلم در ۴ رشته در فجر نامزد و یک سیمرغ گرفت و در اکران سینماها و نمایش مردمی نیز، مورد استقبال قرار گرفت.
علاوه بر کمال تبریزی، رضا عطاران و بازیگران فیلم، حضور پیمان قاسم خانی در قامت نویسنده این فیلم را نباید نادیده گرفت چرا که ایده اولیه فیلم، شوخیها و فضاسازیها در بسیاری از اوقات مرهون و مقرون قلم قاسم خانی بود.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است