در این گزارش نگاهی به سکانسهای سینمایی که اشتهای شما را هنگام دیدن میبرد،پرداختهایم.
فیلم ارباب حلقهها: بازگشت پادشاه | ۲۰۰۳ | Lord Of The Rings: Return Of The Kin
سهگانه حماسی «پیتر جکسون» شاید یکی از بزرگترین دستاوردهای سینمای مدرن باشد، اما میشد واقعا بدون سکانس خوردن آن گوجهفرنگی لعنتی توسط «دنتور» هم این اثر به پایان برسد و اینطور ضد اشتها نشود.
غذای او در بیشتر لحظات به نظر خوشمزه و مناسب برای یک نجیبزاده که بر مقدسات «گاندور» نظارت میکند، میرسد، اما طریقهای که او به خوردن غذا میپردازد، به بیننده این حس را میدهد که انگار هرگز خودش را تغذیه نکرده و نمیداند چطور این کار را انجام دهد.
ذکر نام گوجهفرنگی برای هر طرفدار ارباب حلقهها کافی است تا چهرهاش در هم فرو رود، و پاک کردن خاطره آب گوجهفرنگی که از چانه دنتور میچکد تقریبا غیرممکن است. اگر کسی قبل از این صحنه در حال آماده شدن برای غذا خوردن بود، میتوان با اطمینان گفت که اشتهایش را از دست داد.
«هارمونی کورین» با اولین فیلم بلند خود، یک درام تجربی را به نمایش گذاشت که تماشای آن غالبا دشوار و ناآرامکننده است، بدون اینکه به تصویرسازیهای گرافیکی یا توصیفهای واضح از خشونت متوسل شود.
اولین فیلم بلند او گومو دارای یک صحنه طولانی است که در آن پسری در وان حمام اسپاگتی میخورد، که در نگاه اول شاید به نظر چیزی نباشد که دل کسی را به هم بزند. اما این صحنه به قدری نامتعارف و ناخوشایند است که به شکلی جدی تماشاگر را ناراحت میکند.
او در وان حمام نشسته است، مادرش او را میشوید، او مقداری اسپاگتی میخورد، بعد یک شکلات برای بعد از غذا میگیرد، آن را به داخل آب میاندازد، بیرون میآورد و به خوردنش ادامه میدهد. از نظر بصری شاید خیلی پیچیده به نظر نرسد، اما به دلایلی که هیچکس نمیتواند بهدرستی توضیح دهد، واقعا اثری ترسناک بر جا میگذارد.
ممکن است این فیلم از لحاظ فرهنگی حساسیتبرانگیز باشد، اما ایندیانا جونز و معبد مرگ ساخته «استیون اسپیلبرگ» یکی از بدنامترین صحنههای غذایی در تاریخ سینما را به نمایش میگذارد، صحنهای که حتی میتواند گرسنهترین تماشاگران را نیز بیاشتها کند.
این فیلم قطعا بهترین اثر ایندیانا جونز نیست، اما باعث ایجاد تغییر بزرگی در سینما و منجر به معرفی رتبهبندی PG-13 شد تا تاکید بیشتری بر جنبههای تاریک فیلم داشته باشد. به این ترتیب، معبد مرگ شاید مهمترین نمونه از غذاهای بهتصویر کشیده شده روی پرده سینما باشد، هرچند که همچنان ترسناک و ناراحتکننده است.
«فردی کروگر» که به عنوان غول مجهز به انگشت تیغدار شناخته میشود و به کابوسهای قربانیانش وارد میشود و آنها را در شرایطی بهطرز وحشتناک و عجیب به قتل میرساند، در کابوس در خیابان الم ۵ بهراحتی میتواند اشتهای تماشاگران را از بین ببرد.
این شخصیت با ژاکت راهراه معروفش و علاقهاش به قتل جوانان، به خوبی میداند چطور رویاهای افراد را به ابزار ترس و وحشت تبدیل کند. او این مهارت را زمانی نشان میدهد که تصمیم میگیرد به مدل جوانی به نام «گرتا» درس و او را در رویاهایش مورد حمله قرار دهد.
فردی ابتدا گرتا را مجبور میکند که قطعاتی از یک عروسک که شبیه به خودش است بخورد. اما لحظه وحشتناکتر زمانی رخ میدهد که عروسک را کنار میزند و مشخص میشود که گرتا در واقع در حال خوردن اعضای بدن خودش بوده است. این صحنه ممکن است کاملا جدی گرفته نشود، اما مطمئنا هر ظرف غذایی که پیش روی بیننده باشد، پس از تماشای این خود-آدمخواری، بهسرعت سرد میشود.
بخش گوشتخوار جامعه عاشق یک استیک کبابی کامل است، و دقیقا به همین دلیل است که ارواح خبیثه ساخته «توب هوپر» و «استیون اسپیلبرگ» میتواند اشتهای بخش زیادی از جامعه را از بین ببرد و حتی آنها را به گیاهخواری تشویق کند!
در این فیلم، وقتی یک محقق فراطبیعی که در حال بررسی اتفاقات عجیب و وحشتناک در خانه «فریلینگ» است احساس گرسنگی میکند، تصمیم میگیرد با خوردن یک ران مرغ سرخشده و پرتاب یک استیک خام روی کانتر آشپزخانه، گرسنگی خود را برطرف کند.
اما ارواح موجود در خانه مخالفند؛ استیک بهطور ناگهانی شروع به حباب زدن میکند، به داخل خودش برمیگردد و تومورهایی روی سطحش ظاهر میشود، در حالی که ران مرغ هم به کرمها آلوده میشود. بهطور طبیعی، محقق به این نتیجه میرسد که بهترین اقدام، کندن پوست صورت خود است، اما خوشبختانه این فقط یک توهم بوده است.
کسانی که برای اولین بار با «پیتر جکسون» و سهگانه حماسی ارباب حلقهها آشنا شدند، بدون شک شوکه میشوند اگر بفهمند که او در روزهای جوانیاش با بودجههای محدود، فیلمهای ترسناک عجیبی میساخت.
اگر در اوایل دهه ۱۹۹۰ به کسی میگفتید که کارگردان «مختعطیل» (که در برخی مناطق به Dead Alive نیز معروف است) روزی جایزه اسکار بهترین کارگردانی را خواهد برد، احتمالا نگاههای نگرانیآمیزی به شما میانداختند.
در این فیلم، او صحنهای را به تصویر میکشد که ظرفهای «کاستارد» (نوعی دسر) را به میهمانان ردهبالا سرو میکنند، اما کمی «چاشنی اضافی» به واسطه چرک خونآلودی که مستقیم در کاسه ریخته شده، به آن اضافه میشود. این شرایط با افتادن یک گوش در کاستارد تکمیل میشود. مهمانان به شدت شوکه میشوند، و همین طور هر کسی که فکر خوردن غذایی مشابه را در سر دارد!
جای تعجب نیست که «بری کیوگن» به عنوان یک «کودک-مرد عجیب و غریب کوچک» توصیف شده و در نقشهای مشابهی بارها ظاهر شده است، چرا که میتواند چیزی بهظاهر ساده مانند خوردن اسپاگتی را به یک اجرای کابوسوار تبدیل کند، کاری که هیچ بازیگر دیگری نمیتواند به این شکل انجام دهد.
در این تریلر روانشناختی و ابزورد «یورگوس لانتیموس»، کیوگن در نقش «مارتین» اعمال هولناکی انجام میدهد؛ از تلاش برای از هم پاشیدن یک ازدواج گرفته تا گروگانگیری کودکان و درخواست انتقام برای مرگ پدرش. با این حال، ترسناکترین بخش ماجرا، نحوهای است که او اسپاگتی میخورد.
او با ولع و شور و شوقی شبیه به یک حیوان وحشی اسپاگتی را میبلعد، سس بهطور کامل روی صورتش پخش شده و او بیش از حد زیادی اسپاگتی را روی یک چنگال قرار میدهد که به سختی میتواند آن را کنترل کند. غذاهای ایتالیایی در سراسر جهان مورد علاقه هستند، اما بعد از دیدن این صحنه که بازیگر به شکلی وحشتناک اسپاگتی را میبلعد، شاید تصمیم بگیرید که دیگر بس است!
تریلر انتقامی «پیرپسر» (اولدبوی) از ابتدا تا انتها تجربهای دردناک و تکاندهنده برای تماشاگران است، اما صحنهای که «چوی مین-سیک» در حال خوردن اختاپوس زنده است، ممکن است حتی از افشاگریهای شوکهکننده پایانی فیلم هم دلخراشتر باشد.
آنچه این صحنه را بدتر میکند این است که چوی مین-سیک هنرپیشه فیلم در دنیای واقعی گیاهخوار است، اما به خاطر هنر تصمیم گرفت چهار اختاپوس زنده را بخورد. با این حال، او پیش از خوردن هر یک از آنها دعا خواند تا شاید به نوعی این کار را برای خودش قابلتحملتر کند.
تماشای این صحنه به تنهایی به اندازه کافی تکاندهنده است، اما اگر به دنبال بدترین پیشنهاد برای یک شب قرار عاشقانه هستید، میتوانید اولدبوی را با سوشی ترکیب کرده و خانواده را نیز دعوت کنید تا با معشوقه جدیدتان آشنا شوند!
کل هدف تامپوپو این است که عجیب و غریب باشد، چیزی که «جوزو ایتامی» بهخوبی با ایجاد زیرژانری به نام «وسترن رامن» (در برابر وسترن اسپاگتی) به دست آورده است.
به طور کلی، فیلم داستان زنی را روایت میکند که میخواهد یاد بگیرد بهترین نودل ممکن را تهیه کند، اما هیچ دستهای از غذاها در این جستجوی آشپزی محدودیت ندارند.
در این فیلم، صحنههایی وجود دارد که شامل لیسیدن یک صدف از دست، صحنهای طولانی از خوردن ماهرانه یک کاسه کامل رامن و تبادل زرده تخممرغ بین دو شخصیت در یک صحنه پیشدرآمد عاشقانه عجیب و غریب است. تامپوپو یک فیلم کلاسیک است، اما تاثیر چندانی بر صنعت رامن ندارد!
حتی زمانی که هنوز هیچکس اصطلاح «لینچی» را ابداع نکرده بود، دیوید لینچ با دیدگاه خاص و منحصربهفرد خود وارد عرصه سینما شد و کلهپاککن یکی از شگفتانگیزترین اولین فیلمهای کارگردانی تاریخ است.
تحت هیچ شرایطی این فیلم را در یک دورهمی خانوادگی جمعه، وقتی که برنامه یک شام سرخکردنی مفصل دارید، به نمایش نگذارید، زیرا احتمالا کسی نمیتواند بعد از تماشای یکی از ناخوشایندترین صحنههای مرتبط با یک مرغ پخته به خوردن ادامه دهد.
مرغهای دستساز در این فیلم به عنوان یک روند عجیب آشپزی معرفی میشوند، اما وقتی بریده میشوند، شروع به خونریزی میکنند. و این همه ماجرا نیست؛ آنها میلرزند، دچار انقباض میشوند و حباب میزنند. چرا؟ چون این یک اثر دیوید لینچ است، و همین برای توضیح کافی است.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است