شعار ما در جشنواره این است که «شمشیر و اندوه» آمده تا به مردم و رسانهها بگوید انیمیشن فقط برای بچهها نیست.
انیمیشن شمشیر و اندوه اثری ۹۲ دقیقهای است که برهه تاریخی بعد از شهادت امام حسن مجتبی(ع) تا ورود امام حسین(ع) به کربلا را روایت میکند. روایت این اثر از زاویه دید یک ایرانی است که در شهر مداین زندگی میکند و منجر به پیوستنش به قافله امام حسین (ع) خواهد شد. مخاطب این انیمیشن نوجوان و جوان در نظر گرفته شده و در خلاصه داستان آن آمده است: «برای تحقق رویایی که داری مبارزه کن». این پویانمایی برای اولین بار در تاریخ انیمیشن ایران با استفاده از اسکن انسانی (MetaHuman) تولید شده است.
ساخت این اثر نزدیک به دو سال طول کشیده و نزدیک به ۲۰۰ نفر در این پروژه درگیر کار بودهاند؛ یکی از ویژگیهای مهم این انیمیشن که البته در فیلمهای روز سینمای جهان وجود دارد استفاده از سیستم صدای دالبی سه بعدی است. این انیمیشن با شعار «انیمیشن فقط برای بچهها نیست» وارد جشنواره فیلم فجر در سال گذشته شده بود. این انیمیشن با کارگردانی عماد رحمانی و مهرداد محرابی، توسط مهدی جعفری تهیه شده است و در ادامه گفتوگوی خبرنگار ماهنامه صبا و تهیهکننده «شمشیر و اندوه» را میخوانید.
از «شمشیر و اندوه» برایمان بگویید و اینکه این همکاری چهطور شکل گرفت؟
این ماجرا یک مقدمه اولیه دارد، آن هم این است که مجموعهای که «شمشیر و اندوه» را ساخته، مجموعهای است که در اختتامیه جشنواره بازیهای رایانهای فجر، هفت غزال زرین دریافت کرد و بهعنوان «بازی سال» معرفی شد و از این جهت من تهیهکننده «بازی سال» هم هستم، این یعنی اینکه جشنواره فیلم فجر در سال گذشته میزبان یک گروه بازیساز بوده است. من و تیم تولید، همهمان از خانواده بازیسازهای ایران هستیم که در واقع توانستیم با ساخت این انیمیشن به جشنواره فیلم فجر بیاییم و بگوییم ما هم هستیم. فیلمنامه «شمشیر و اندوه» شباهتهای زیادی به بازی دارد و حتی یک بخشهایی از آن خیلی به بازی نزدیک است و جنس بازی دارد، بهعنوان یک دستآورد است. این اولینبار است که عوامل یک پروژه بازی بزرگ با الهام از قصهای که در آن بازی بزرگ وجود دارد، تصمیم به ساخت یک انیمیشن سینمایی میگیرند و یک اثر سینمایی را در قامت انیمیشن خلق میکنند. البته قصه «شمشیر و اندوه» با قصه بازی سفیر خیلی تفاوت دارد ولی مربوط به همان برهه تاریخی است. موضوع «شمشیر و اندوه» برمیگردد به اتفاقاتی که در شهر مدائن ایران میافتد و بنا به دستور حاکم دمشق یعنی معاویه، باید شیعیان وفادار به امام حسن مجتبی(ع) بعد از شهادت او، در شهر مدائن قتلعام میشدند و بنا به این دستور، شهر مدائن به خاک و خون کشیده میشود. این شهر یک بازماندهای دارد به اسم کارن که پسربچه ۷،۸ ساله است. درواقع عموی پسربچه، او را از این فاجعه نجات داده و به شهری به نام بخارا میبرد. کارن در آن شهر در کنار یک خانوادهای به زندگیش ادامه میدهد و سالها بعد با دختر آن خانواده ازدواج میکند. حسی که برای گرفتن انتقام پدرش و مادرش دارد او را به مدائن برمیگرداند و در آنجا گروهی تشکیل داده و به مبارزه با حاکم میپردازد. این کلیات قصه است که یک درام عاشقانه جذاب و اکشن فوقالعاده در دلش نهفته است. تمام تلاش ما این بود که به مخاطب احترام بگذاریم و با این نگاه کار مملو از جلوههای بصری، گرافیک و جزئیات فوقالعاده بالایی است. زبان اصلی کار با توجه به برنامهای که برای انتشار بینالمللی طراحی شده، زبان انگلیسی است یعنی لیپسینک انگلیسی دارد اما در جشنواره فجر با دوبله فارسی منتشر شده است.
کلا به ساخت انیمیشن در این فضا و مضمون علاقهمندید و برای کارهای بعدی در این زمینه کار خواهید کرد یا نه قصدتان تجربه این فضا در کنار دیگر تجربیاتتان بوده است؟
این یک تجربهای است از تجربیاتی که در این حوزه داشتیم. دو اثر دیگر ما با ژانرهای کاملا متفاوت در حال ساخت است که قطعا به جشنواره فجر سال آینده خواهد رسید. یکی از آنها یک انیمیشن کاملا فانتزی است در مورد یک نوجوان ۱۰،۱۱ ساله و یک یوزپلنگ در دنیایی کاملا فانتزی که قصه کاملا متفاوتی دارد. فعلا دیگر اثری شبیه به انیمیشنی که الان میبینید و با این مضمون، نخواهیم داشت.
انیمیشنهای دهه۶۰، انیمیشنهای ماندگاری هستند که تفاوتشان با انیمیشنهای دهههای بعد کاملا مشهود است. شما بهعنوان کسی که در این حرفه فعالیت دارید؛ دلیل این تفاوت را چه چیزی میدانید؟ چه چیزی در آن انیمیشنها وجود داشت که در بسیاری از آثار بعدی دیگر نیست؟
قصه. دلیل تفاوت و ماندگاری آن انیمیشنها، قصههای نابی بود که برای اولینبار به تصویر کشیده میشد. درحالحاضر شاید بعضیها بگویند که ما قصه داریم، اما ما قصه نداریم، ما سوژه داریم. سوژههای خوب داریم اما قصهای که منحصرا برای انیمیشن باشد، نداریم. همین الان ادبیات محاورهایمان اینگونه است که مثلا میگوییم یک فیلمنامه انیمیشن بنویسیم و به انیمیشنساز بدهیم تا آن را بسازد. ما هنوز به این نقطه نرسیدیم که برای انیمیشن باید انیمیشننامه بنویسیم. مقوله انیمیشن هیچوقت آنطور که باید جدی گرفته نشده است. خدا را شکر یکیدو سالیست که یک اتفاقات خوبی دارد برای انیمیشن ایران میافتد. مثلا حتما باید محمد خیراندیش میرفت «پسر دلفینی» را در روسیه اکران میکرد، یکملیون و هفتصد هزار دلار میفروخت، خبرش پخش میشد تا همه توجهها جلب شود که ما چنین ظرفیتی هم داریم؟! البته ما باید این اتفاق را به فال نیک بگیریم و این را بدانیم که انیمیشن در ایران قابلیت تبدیل شدن به صنعت دارد، مخاطب فوقالعاده بالایی دارد، ما سوژههای بسیار جذابی برای تبدیل شدن به داستان برای کودکان و نوجوانانمان داریم و بستر انیمیشن بستری است که الزاما فقط نمیشود به آن بهعنوان یک ابزار برای کار کودک نگاه کرد، بلکه میتواند ابزاری باشد برای خلق قصههایی که تولیدشان در قامت رئال بسیار سخت و شاید پرهزینه است. یعنی الزاما مخاطبش، مخاطب کودک نیست. اصلا شعار ما در جشنواره این است که «شمشیر و اندوه» آمده تا به مردم و رسانهها بگوید انیمیشن فقط برای بچهها نیست. ما با انیمیشن کارهای جدیتر و مهمتری هم میتوانیم انجام دهیم. درحالحاضر نیروی انسانی ایرانی در خارج از کشور در صنعت انیمیشن خیلی مورد توجه است بهدلیل اینکه نیروی انسانی ایرانی پشتکار خیلی خوبی دارد، خلاق، توانمند و با استعداد است و قطعا در این صنعت از ایرانیها خبرهای بسیار مهمتر و ویژهتری در تراز بینالمللی خواهیم شنید. درواقع این بستر وجود دارد، قصههای خوب و سوژههای مناسب هم داریم، به واسطه یکسری اتفاقات، امکانات خیلی خوبی هم دارد به این ظرفیت اضافه میشود، فقط کافی است که مسئولین یک مقدار این مقوله را جدیتر بگیرند.به زبان خودم میگویم با این روندی که داریم جلو میرویم، عملا میخواهم برای سینمای رئال ایران کُری بخوانم و تا یکی دو سال آینده شما شاهد این موضوع خواهید بود که انیمیشن ایران یک رقیب جدی برای فیلم رئال میشود، به واسطه همه بسترها، جذابیتها و استعدادهایی که دارد. من سالهاست که کارم استعدادیابی در این حوزه است، با تیمهای زیادی آشنا هستم و به این واقفم که اگر همینطور ادامه دهیم، قطعا سال آینده در جشنواره فیلم فجر بهجای چهار انیمیشن، حداقل هشت انیمیشن خواهیم داشت و شاهد این خواهیم بود که صنعت انیمیشن در ایران رونق جدیای بگیرد. یعنی اگر همینطور ادامه دهیم و در کنارش دولت، مجلس، نمیدانم هر بخشی که درواقع تصمیمگیری و قانونگذاری میکند، همراهی کند؛ شما این حرفهای من را یادگاری داشته باشید!
از صحبتهای ابتداییتان در خصوص«شمشیر و اندوه»، پیداست که بازخورد خوبی را برای آن در بازار فیلم پیشبینی میکنید.
بله قطعا. اصلا احساس میکنم که حال خانواده انیمیشن خیلی خوب است و باید این اتفاق را به خانواده انیمیشن ایران تبریک گفت، فارغ از اینکه حالا کدام انیمیشنها در جشنوارههای مهم برنده سیمرغ یا دیگر جوایز میشوند، اصل ماجرا این است که انیمیشن ایران با استقبالی که مخاطبان از این انیمیشن کردند برنده شده و این مهمترین اتفاقی است که میتوانست بیفتد. برای «شمشیر و اندوه» هم بازخوردهای خوبی از مخاطبان داشتیم حتی یکسری از بچهها خودشان را جای قهرمان قصه میدانستند، فیلمهایشان هست که دختربچهها و پسربچههای مختلف بعد از تماشای آن میگویندکه دوست داشتند جای شخصیتهای مختلف انیمیشن باشند. در کل بازخوردهای خوبی گرفتیم اما طبیعی است که هنوز انیمیشنها به اندازه فیلمهای رئال بازخورد ندارند، چون هنوز انیمیشن به آن نقطه نرسیده است که مطلوب فعالان در این حوزه باشد.
انیمیشن هم قطعا با پشتکار هنرمندانش، در آینده نزدیک به این نقطه خواهد رسید. حرف آخری برای این گفتگو مانده است؟
ما تلاش میکنیم از تکنولوژیهای روز استفاده کنیم و خود را در زمینههای فنی ارتقا دهیم. در این انیمیشن هم از جدیدترین تکنولوژی روز دنیا استفاده شد که البته به معنای نداشتن ضعف نیست و ما در حال رشد و یادگیری هستیم. بابت توجهی که به این حوزه دارید، هم از شما تشکر میکنم. ما هم همیشه شما را در شبکههای مجازی مختلف دنبال میکنیم.
ندا روزبه
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است