در این گزارش از ماهنامه صبا به دیدگاه روزنامه نگاران و منتقدان سینما درباره «باغ کیانوش» پرداختهایم.
باغ کیانوش روایتی متفاوت از روزهای دفاع مقدس؛
اقتباسی دلچسب
«باغ کیانوش» روایتی اقتباسی است که به عنوان اولین محصول مشترک باشگاه فیلم سوره و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ارائه شده است. فیلمنامه فیلم باغ کیانوش اقتباس از کتابی با همین نام است؛ این کتاب به قلم علیاصغر عزتیپاک برای گروه سنی نوجوان از سوی انتشارات کانون پرورش فکری منتشر شده بود. داستان رمان «باغ کیانوش» در زمان جنگ تحمیلی ایران و عراق در روستایی از توابع شهر همدان اتفاق میافتد ه با سقوط یک هواپیمای بمبافکن عراقی در نزدیکی باغ همزمان میشود؛ سقوط هواپیما و ورود خلبان آن به باغ کیانوش ماجراهای جالبی رقم میزند. آنچه در ادامه میآید دیدگاه روزنامه نگاران و منتقدان سینما درباره این اثر اقتباسی است.
بهترین فیلم نوجوانانه در سالهای اخیر
سیدمهرزاد حسینی
به جرات میشود گفت شما با بهترین فیلم نوجوانانه چندین سال اخیر و شاید بهترین تولید کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در سالهای پس از اوج، روبهرو میشوید. یک فیلم همه چیز تمام (اکشن، معمایی، داستانی، انیمیشن و حتی جنگی) در این ژانر که هم داستان درگیرکنندهای دارد، هم بازیهای خوبی و هم محتوای بهاندازه و دقیق.
حجم زیادی از این تعریف را باید به فیلمنامه کار داد که اقتباسی است از کتابی به همین نام. همین اقتباس باعث شده تا برخلاف بسیاری از آثار جشنواره حتی در بخش اصلی- با داستانی لاغر و پیرنگهایی خرد و بیربط مواجه نباشیم. قصه باغ کیانوش، استارت خوبی دارد، با یک ایده نوستالژیک مثل بسیاری از آثار کودک و نوجوان شروع میشود ولی به خوبی در آن ایده اولیه متوقف نمیماند و با پهن کردن قصه ادامه پیدا میکند.
امتیاز دیگر اینکه این داستان پهن شده و دور شده از ایده اولیه، به خوبی هم جمع میشود و پایان قابل حدس ولی خوبی دارد که به ژانر فیلم میخورد. البته در این میان نباید از کارگردانی فیلم هم گذر کرد؛ در اغلب لحظات فیلم، مسلط بودن کارگردان جوان و کار اولی مشخص است؛ کسی که در عین روایت درست فیلمنامه، تلاش دارد بازیگوشیها و تجربهگراییهایی در مدل فیلمبرداری داشته باشد و در عین حال، روی اعصاب رژه نرود. به زعم من، فیلم باغ کیانوش همراه فیلم نپتون یکی از غافلگیریهای این دوره جشنواره بود. فیلمی که هم بودجه دولتیاش را حرام نکرده، هم اثر قابل دفاعی شده و هم آنقدر خوب هست که بشود از برخی ضعفهایش (از دست رفتن ریتم در برخی لحظات، یکنواخت نبودن اوج و فرودهای فیلم، فراموشی بُعد زمانی و مکانی اتفاقات که در کتاب مشخص است ولی در فیلم نه) چشمپوشی کرد.
اقتباس نجات دهنده سینمای ماست
احسان ناظم بکایی
اقتباس، نجاتدهنده سینمای ماست و باغ کیانوش بار دیگر این مساله را اثبات کرد. فیلم، اقتباسی از کتابی به همین نام اثر علی اصغر عزتی پاک است که توسط کانون پرورش فکری کودک و نوجوان منتشر شده و جالب و قابل تقدیر اینکه توسط همین نهاد هم نسخه سینمایی آن را ساختهاند. پشتوانه و اصالت کانون پرورش فکری نقش مهمی در استحکام فیلم دارد و سازندگان به همین پشتوانه توانستهاند بازی خوبی از بچهها بگیرند. همه چیز در این فیلم به اندازه است؛ خنده، هراس، ناراحتی، حسرت و… حتی ورود فضای انیمیشنی برای تعریف خاطرات جنگ به خوبی چیدمان شده است. بازی شهرام حقیقتدوست و عباس جمشیدیفر هم در کنار بچههای ریز و درشت فیلم، ریتم مناسبی دارد. نهایتاً باغ کیانوش از معدود فیلمهای روپای سینمای نوجوان بود.
پیوند ادبیات و سینما!
محمدرضا دلیری
اساسیترین عنصر فیلم باغ کیانوش خیال است که میتوان آن را اساسیترین رکن هر اثر هنری در نظر گرفت. این فیلم به معنای واقعی کلمه سینما و متوجه اصلیترین وظیفهاش یعنی سرگرم کردن مخاطب است. ایده مرکزی فیلم بسیار دوست داشتنی، شریف و ملی است. بچههای یک روستا در زمان جنگ تحمیلی به دنبال شنیدههایشان از مردی به نام کیانوش، از او شخصیتی مرموز ساختهاند که باغ میوهاش به مثابه همان قلعههای سیاه روی قلههای نوک تیز در فیلمهای ترسناک و فانتزی است. آنها خرده قصههایی مرموز و ترسناک از کیانوش دارند و باغ او را باغ پر رمز و رازی میدانند که حتی موز دارد! آنها به طمع خوردن موز وارد باغ کیانوش میشوند و همان جا است که رویا پردازیها و باغ پررمز و رازشان دود میشود و به هوا میرود! در این جا بارقههای خلق جغرافیای سینمایی را میتوان دید و هر گروه از بچهها در برنامه ریزیشان برای ورود به باغ و خروج موفق از آن، نسبت خود را با جغرافیای باغ معین میکنند و بر این اساس تصمیم میگیرند چگونه وارد باغ شوند. پرداخت متناسب فیلمنامه به هر کدام از این کاراکترهای نوجوان تشخص میدهد و در نتیجه به نظر نمیرسد که هیچ کدام اضافی باشند!همین کافی است تا جمع آنها به یک کاراکتر منسجم، دوست داشتنی و فعال تبدیل شود. بنظرم فیلمساز میتوانست از جغرافیای فیلم، کار بیشتری بکشد و فیلم را بومیتر کند! باتوجه به اینکه اکثر فیلمهای دفاع مقدس در جنوب اتفاق میافتند، فرصت خوبی بود تا فیلم از تمایز منطقه جغرافیاییاش بهره ببرد و راهی تازه را پیش روی علاقمندان سینمای جنگ باز کند. با این وجود، باغ کیانوش نشانه خوبی از پیوند ادبیات و سینما در ایران است و گامی مهم در تولید محتوا برای گروه سنی نوجوان به شمار میآید.
بازگشت موفق به سینمای کودک و نوجوان
افشین علیار
باغ کیانوش اولین فیلم رضا کشاورز با محوریت کودک و نوجوان ساخته شده است؛ فیلمی که به طور قطع میتوان گفت یکی از آثار استاندارد چهلودومین جشنواره فیلم فجر بود. فیلمی که یک سروگردن از تمامی فیلمهای سودای سیمرغ بالاتر بود و بعد از چندین سال که سینمای ایران از فیلمی درخور و مناسب با مضمون کودک و نوجوان محروم بود، اثری تأثیرگذار قلمداد میشد. اثری که حتی میتواند مخاطب بزرگسال را هم با خودش همراه کند. باغ کیانوش دارای فیلمنامهای جزء به جزء است و معتقدم کارگردان تلاش کرده در راستای یک فیلم کودک و نوجوان اثری بیضعف بسازد؛ اثری که بتواند با مخاطبش ارتباط بگیرد، تمامی ابعاد سینمایی در این فیلم شکل گرفته و زمانی که فیلم روی پرده نمایش داده میشود، این احساس بهوجود نمیآید که کارگردان، فیلم اولش را ساخته است. نه از آثار دیگر الگوبرداری کرده و نه ضد الگوهای ساختاری درون ژانری است. در برههای که فیلمهای کودک و نوجوان به صورت انیمیشن ساخته میشوند و کیفیت مناسبی در ساختار ندارند و بعضی از آنها از سینمای غرب الگوبرداری میکنند، باغ کیانوش یک اثر تمام ایرانی است، تمام شخصیتهایش ایرانیاند و برای ایران تلاش میکنند. بسترسازی درستی در ایجاد قصه دارد و تمامی شخصیتهایش در خدمت قصه قرار گرفتهاند. انسجام خط روایی باعث شده با اثری مواجه باشیم که از اول تا انتها روپاست و هیچگاه از ریتم درستش کاسته نمیشود، مخاطب دنبالکننده این فیلم است و میتواند از تک تک پلانهای فیلم لذت ببرد. باغ کیانوش یک بازگشت موفق به سینمای کودک و نوجوان است که نه یک قهرمان، بلکه چندین قهرمان دارد که هر کدام از آنها برای اینکه یک دشمن را از روستا یا محیط زندگی خود دور کنند در تلاشند.
ظرافت در شخصیت پردازی
محمدرضا مقدسیان
فیلم برای مخاطب نوجوان تولید شده اما به راحتی این امکان را دارد که مخاطب بزرگسال را هم با خود همراه کند. چرا؟ به این دلیل که جهان فانتزی و نوجوانانه فیلم، مخاطب بزرگسال را به ورطه بازیگوشیهای ذهنی دعوت میکند و در این بزم زیبا، مراحل رشد و تحول شخصیتهای نوجوان فیلم به همراه شخصیت بزرگسال فیلم (کیانوش) را فراهم میآورد. در باغ کیانوش اما همه چیز بر پایه قصهگویی پیش میرود. منحنی تحول شخصیتها از کار بیرون نزده و در دل داستان با تکیه بر قواعد علی و معلولی و اصل احتمال و ضرورت شخصیتها یک به یک رشد میکنند و بر موانع فائق میآیند و در نهایت به پختگی میرسند. فیلم در دهه شصت خورشیدی میگذرد. فقر هست اما فقیرنمایی نیست. مشکل هست اما ناله و مویه بیخودی نیست. جنگ هست اما زندگی در جریان است و بزرگی کردن به راه است. از جنگ گفته میشود، اما خشونت و درگیری در حداقل میزان است و بر فانتزی و تخیل جهان کودکانه اثر سایه نمیاندازد. کمتر کسی میداند موز چیست اما خود این ندانستن موتورمحرک داستان است و جهان جذابی خلق میکند به جای آنکه به غر زدن و گداگرافی منتهی شود. بزرگی و قد کشیدن هست اما ادای بزرگی و قد کشیدن در آوردن در کار نیست. زندگی هست و خود زندگی برای قد کشیدن به قدر کفایت کافی است و نیازی به جهشی بزرگ شدن به ضرب و زور درامهای الکی نیست. فیلم در شخصیتپردازی تک تک کودکان و نوجوانان داستانش ظرافت به خرج داده و طیف متنوعی از شخصیتها را ترسیم کرده است. از یک پسر نابغه و باهوش که در نقش طراح نقشههاست تا برادران دوقلوی به ظاهر دستوپا چلفتی ولی مفید فایده در کلیت گروه بچهها تا یک نوجوان اهل عمل که باید بر ترس کودکیاش غلبه کند و میکند و دختران باهوش و با ذکاوت و البته شیرین داستان و… تا خود کیانوش و اهالی روستا و حتی پدری که شهید شده اما خاطراتش همچنان به پیشبرد درام کمک میکند.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است