نیلگون شروع جذاب و پرهیجانی دارد که به خوبی تماشاگر را با خود همراه کرده و وارد جهان خود و شخصیتهای کم تعدادش میکند.
ملودرامهای عاشقانه به عنوان یکی از زیرشاخههای ملودرام، طرفداران زیادی در جهان داشته و بخشی از آثار ماندگار تاریخ سینما را رقم زده است. در سینمای ایران نیز به نمونههایی از آن با کیفیتهای متفاوت برخورد میکنیم که تنها برخی از آنها در گذر زمان مخاطبان پروپاقرصی پیدا کرده و به فیلم کالت تبدیل شدهاند که از شاخصترین آنها میتوان به لیلا ساخته داریوش مهرجویی، شبهای روشن ساخته فرزاد موتمن و شوکران به کارگردانی بهروز افخمی اشاره کرد که همگی آنها از مولفههای این ژانر در شکل دادن قصه خود به بهترین شکل استفاده کردهاند. این قبیل از آثار در سریالهای تلویزیونی نیز حضوری پررنگ داشته و بخشی مهمی از تولیدات چهار دهه گذشته شبکههای مختلف را به خود اختصاص دادهاند. حسین سهیلیزاده یکی از شاخصترین کارگردانهایی است که تقریبا اغلب آثارش در زمره ملودرامهای عاشقانه قرار گرفته و وجه اشتراک آنها هم استقبال گسترده مخاطبان از این آثار بوده است. سهیلی زاده در فیلم نیلگون به عنوان نخستین تجربه سینمایی خود همین مسیر را ادامه داده و تلاش کرده تا ملودرام عاشقانهای را با بهرهگیری از مولفهها و کلیشههای آشنا و امتحان پسداده آن بسازد.
نیلگون شروع جذاب و پرهیجانی داشته که به خوبی تماشاگر را با خود همراه کرده و وارد جهان خود و شخصیتهای کم تعدادش میکند. جایی که شهاب در یکی از غارهای اطراف جزیره قشم همراه چند نفر دیگر مشغول حفاری برای پیدا کردن عتیقه هستند که زدوخوردی میانشان رخ داده و شهاب از مهلکه میگریزد. با ورود نیلگون به قصه، وجوه ملودرام بر اکشن سکانسهای اولیه غلبه کرده و سمت و سوی تازهای پیدا میکند. جایی که سیروان به عنوان یک رقیب وارد قصه شده و مابین شهاب و نیلگون قرار میگیرد. خواستگاری سیروان از قهرمان فیلم و متعاقب آن مواجهه او با شهاب را میتوان نقطه عطف نخست فیلمنامه به حساب آورد که پیچ مناسبی به قصه داده و تماشاگر را منتظر فرجام کار نگه میدارد. بابک کایدان به عنوان نویسنده فیلمنامه، در پرده نخست چند کاشت اطلاعات انجام داده تا در پرده گرهگشایی از آن استفاده کند. مثل اصرار پدر نیلگون برای خوراندن آب پرتقال به او. از طرف دیگر شخصیتهای کمتعداد خود را به گونهای شکل داده که عشق تم اصلی فیلم شده و در عین حال به علاقهای که ریشه در کودکیشان دارد، گره بخورد.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است