ادغام چارچوب روایی پراپ با رسانههای مبتنی بر هوش مصنوعی فرصتی منحصر به فرد برای خلق روایتهای جذاب، از لحاظ فرهنگی غنی و منسجم را فراهم میکند.
ظهور رسانه های تعاملی، مانند بازی های ویدیویی و فیلم های تعاملی، داستان سرایی را به تجربه ای پویا و مشارکتی تبدیل کرده است. برخلاف روایتهای سنتی، که در آن مخاطب منفعلانه داستان را جذب میکند، رسانههای تعاملی از کاربران دعوت میکنند تا بر داستان تأثیر بگذارند، قوسهای شخصیتها را شکل دهند و در مورد پایان داستان تصمیم بگیرند. بازیهایی مانند فورتنایت و فیلمهای تعاملی روی پلتفرمهایی مانند نتفلیکس، قدرت رسانه های تعاملی را در جذب عمیق کاربران نشان دادهاند.
با این حال، این تکامل همچنین چالشهای منحصربهفردی را به همراه دارد: چگونه این داستانها میتوانند همچنان که انسجام روایت را حفظ می کند، در عین حال امکان انتخابهای کاربر محور را نیز فراهم کنند؟ اینجاست که روش شناسی روایی ولادیمیر پراپ، با کهن الگوها و کارکردهای ساختار یافته اش، می تواند نقشی دگرگون کننده داشته باشد. ولادیمیر پراپ، محقق و فرمالیست روسی با بررسی ساختارگرایانه قصه های کهن، توانست الگوهای پیش برنده داستان ها را شناسایی کند و با اعلام سی و یک کارکرد و هفت شخصیت بنیادی، نقشه راهی ساختاریافته را برای داستان نویسان روشن کرد. با ادغام
چارچوب پراپ با هوش مصنوعی (AI)، رسانههای تعاملی میتوانند تجربه داستانگویی شخصی سازی شده و غنی ای را ارائه دهند که حتی در صورت مشارکت فعال کاربران در شکل دهی طرح داستان، می تواند به خوبی یکپارچگی روایت را نیز حفظ کند.
رسانه های تعاملی: اتصال هوش مصنوعی
هوش مصنوعی با توانمندسازی رسانه ها برای انطباق پویا با ورودی های کاربر، داستان سرایی تعاملی را متحول کرده است. به عنوان مثال، در بازیهای ویدیویی مانند Fortnite، الگوریتمهای مبتنی بر هوش مصنوعی، انتخابها و رفتارهای بازیکن را تجزیه و تحلیل میکنند تا داستانهای سفارشیسازی شده ای را ارائه دهند. به طور مشابه، فیلمهای تعاملی از درختهای تصمیم(نوع الگوریتم یادگیری ماشین) با استفاده از هوش مصنوعی برای ایجاد روایتهای شاخهای استفاده میکنند که اولویتهای کاربر را برآورده میکنند.
در حالی که این رویکرد امکان تعامل بی سابقه کاربر را فراهم می کند، اغلب عمق روایت و انسجام را قربانی می کند. بدون ساختار مشخص، رسانه های تعاملی در معرض خطر از هم گسیختگی یا تکراری شدن هستند. روش پراپ راه حلی را با ارائه یک شالوده و بنیاد داستانی ثابت ارائه می دهد که هوش مصنوعی می تواند با ورودی های کاربر تطبیق دهد.
روش شناسی پراپ در داستان سرایی تعاملی
چارچوب روایی پراپ سی و یک کارکرد و کهن الگوهای تکرار شونده
مانند قهرمان، شرور و یاور را شناسایی میکند که داستانهای عامیانه سنتی را ساختار میبخشد. در یک محیط تعاملی، این عناصر میتوانند به عنوان بلوکهای ساختمانی مدولار(پیمانه ای) عمل کنند و هوش مصنوعی را قادر میسازد تا داستانهای شخصی اما منسجم را بر اساس تصمیمهای کاربر بسازد.
به عنوان مثال:
مثال: استفاده از روش پراپ در بازی های تعاملی
یک بازی تعاملی را تصور کنید که در آن کاربران دنیایی اسطورهای را با الهام از فولکلور ایرانی کشف میکنند. با استفاده از روش پراپ، هوش مصنوعی میتواند داستان را بر اساس تصمیمات کاربر و در عین حال دارای انسجام را تطبیق دهد:
کمک کننده ها(شخصیتهای غیرقابل بازی) میتوانند نقش کهن الگوی کمکی پراپ را بر عهده بگیرند و بر اساس تعاملات کاربر، راهنمایی یا منابعی ارائه دهند.
این رویکرد تضمین می کند که در حالی که کاربران داستان را شکل می دهند، روایت یکپارچگی فرهنگی و ساختاری خود را حفظ می کند.
فیلم های تعاملی: مرزی جدید
فیلمهای تعاملی، مانند آینه سیاه: بندراسنچ محصول نتفلیکس، نشان دادهاند که چگونه روایتهای کاربر محور میتوانند تجارب تماشایی فراگیری را ایجاد کنند. با این حال، فقدان یک ساختار روایی راهنما اغلب منجر به داستان سرایی از هم گسیخته می شود. با ادغام روش پراپ، فیلم های تعاملی می توانند:
انتخاب ها را با کهن الگوها تراز کند: اطمینان حاصل کند که تصمیمات کاربر با کهن الگوهای تثبیت شده، مانند قهرمان یا شرور، مطابقت دارد و
انسجام روایت را حفظ می کند.
چالش ها و فرصت ها
در حالی که ادغام هوش مصنوعی و روش پراپ راهکاری نویدبخش است، چالش هایی نیز به همراه دارد:
ارزشهای فرهنگی احترام میگذارد و از کلیشهها دوری میکند.
با وجود این چالش ها، پتانسیل این رویکرد بسیار زیاد است. رسانههای تعاملی با روششناسی پراپ میتوانند با ارائه تجربیات شخصیشده و در عین حال معنادار، داستان سرایی را متحول کنند.
با ادامه تکامل داستان سرایی تعاملی، ادغام چارچوب روایی پراپ با رسانههای مبتنی بر هوش مصنوعی فرصتی منحصر به فرد برای خلق روایتهای جذاب، از لحاظ فرهنگی غنی و منسجم را فراهم میکند. چه در بازی های ویدیویی و چه در فیلم های تعاملی، این رویکرد تضمین می کند که داستان های کاربر محور، عمق و یکپارچگی داستان سرایی سنتی را حفظ می کنند.
با ترکیب اصول جاودانه روش پراپ با قابلیتهای پیشرفته هوش مصنوعی، میتوانیم فرصتهای جدیدی را برای داستانگویی همه جانبه و معنادار در عصر دیجیتال باز کنیم.
مُنا خورسندی
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است