انیمیشن «تبدیل شوندگان یک» توانسته است یک ریشه داستانی مناسب و جذاب را از دو شخصیت ارائه کند تا ما بهتر با شخصیتها ارتباط برقرار کنیم.
مجموعه تبدیلشوندگان بدون شک یکی از محبوبترین مجموعههای سینمایی چند دهه اخیر هالیوود بوده است، اما همیشه بسیاری از طرفداران خواستار حذف شخصیتهای انسانی و تمرکز روی رباتهای محبوب این مجموعه مانند مجموعههای انیمیشنی آن بوده است. بهخصوص پس از فیلم زنبور عسلو صحنه مشهور مبارزه روی سایبرترون بسیاری خواستاری ساخت فیلم یا انیمیشنی براساس این جنگ بودند و انیمیشن«تبدیل شوندگان یک» بالاخره قرار است به این خواسته طرفداران جامع عمل بپوشاند، اما آیا موفق هم بوده است؟
در این انیمیشن شاهد نمایش ریشه شخصیتهای محبوب تبدیلشوندگان مثل اپتیموس پرایم و مگاترون هستیم که در آن داستان منشا اورجینالی از این شخصیتها روایت میشود. این انیمیشن از همان ابتدا ریسک بزرگی را میپذیرد که در آن شاهد روایت داستانی هستیم که در آن هنوز اپتیموس پرایم و مگاترون به شکل رسمی شکل نگرفتهاند و آنها هنوز دارای قدرتی نیستند و صرفا چند معدنچی ساده هستند که پیوندی برادری و نزدیکی دارند. حتی بامبلبی در اعماق سیاره تک و تنها باید به تماشا سوختن آشغالهای سیاره بپردازد.
انیمیشن تبدیل شوندگان یک میخواهد نشان دهد که این دو شخصیت چه راهی را طی کردهاند و چرا به دشمنان قسم خورده یکدیگر تبدیل شدهاند. به همین منظور شاهد یک ریشه داستانی اورجینال از این شخصیتها هستیم تا بتوانیم درک بهتری از تبدیل شدن این دو شخصیت به شخصیتهای امروزی داشته باشیم. اما آیا انیمیشن موفق عمل کرده است؟ اگر قرار باشد یک جواب کوتاه بدهم، جواب مثبت است و انیمیشن توانسته است یک ریشه داستانی مناسب و جذاب را از این دو شخصیت ارائه کند تا ما بهتر با این شخصیتها ارتباط برقرار کنیم.
این موضوع کمک زیادی کرده است تا با شخصیتهای انیمیشن و دلیل تبدیل شدن آنها به دشمنان دیرینه را درک کنیم و تاثیر زیادی روی قابل لمستر شدن این شخصیتها کرده است. در هر حال بسیاری این شخصیتها را پیش از این بهعنوان رباتهای غولپیکر میشناسند که باعث خلق صحنههای اکشن بزرگ میشوند و حالا ما نگاه بهتری به این شخصیتها داریم تا نگاه خود را نسبت به آنها تغییر دهیم. با اینکه شروع انیمیشن تا حدی کند است، اما به خوبی از این فرصت برای معرفی شخصیتها استفاده شده است.
بدین ترتیب هرچقدر داستان انیمیشن جلوتر میرود و با اینکه از نظر داستانی با یک انیمیشن خیلی متفاوت و جدیدی هم طرف نیستیم، اما روند صعودی خوبی را دنبال میکند تا داستان اصلی آغاز شود. در هر حال از نظر داستانی انیمیشن ریسک زیادی قرار نیست انجام دهد و ما دنیایی را شاهد هستیم که بر پایه دروغ شکل گرفته است و در ادامه قهرمانان داستان قرار است راز بزرگ این دنیا را افشا کنند. پس از نظر داستانی واقعا قرار نیست مورد شوکه کنندهای را شاهد باشیم که در مورد یک انیمیشن از مجموعه تبدیلشوندگان هم میتوان گفت که همین داستان بهونه خوبی است تا از فیلمهای پر زرق و برق و خستهکننده مایکل بی دور شویم.
اما بازگشت به سایبرترون و گفتن یک روایت بدون انسانها کمک زیادی به شخصیت پردازی تبدیلشوندگان گرفته است و همین نکته باعث میشود تا حدی مشکلات انیمیشن بهخصوص در بخشهای ابتدایی را بتوانیم نادیده بگیریم. انیمیشن درواقع رفتهرفته به اثری تبدیل میشود که از ابتدا به ما وعده داده شده است. انیمیشن کمکم تغییر شخصیتها و اینکه چرا به چنین جایگاهی رسیدهاند را به تصویر میکشد و نمیخواهد صرفا یک اثر بیمغز مثل آثار مایکل بی باشد. تبدیلشوندگان در این انیمیشن دارای احساس هستند و این چیزی است که درون مایه انیمیشن شده است.
صد البته استخدام جاش کولی، کارگردان انیمیشن داستان اسباب بازی۴ برای این انیمیشن هم بیتاثیر در این موضوع نبوده است و میتوان گفت که او بهخوبی از درسهایی که در پیکسار یاد گرفته در اینجا استفاده کرده است. اما در بخش سوم انیمیشن همهچیز عوض میشود. اگر در دو بخش اول انیمیشن شاهد چندین صحنه کمدی آزار دهنده درکنار چندین و چند صحنه کمدی جذاب و خلاقانه باشیم و با خود بگوییم شاید بهتر باشد این صحنهها کمتر باشند و انیمیشن بیشتر تمرکز خود را روی بخشهای دیگر بگذارد، باید بگویم این موارد تنها آرامش قبل از طوفان است.
اگر در دو بخش انیمیشن «تبدیل شوندگان یک» انتظارات شما کامل برآورده نشده است و انتظار صحنههای اکشن بزرگتر و صحنههای احساسی بیشتری دارید، باید بگویم که بخش سوم جایی است که قرار است یکی از بهترین تجربههای سینمایی سال ۲۰۲۴ را داشته باشید. با شروع بخش سوم انیمیشن ما وارد بخش اصلی داستان میشویم؛ جاییکه رازها قرار است برملا شود و چهره سیاره سایبرترون برای همیشه تغییر خواهد کرد و اکنون آینده سیاره وارد شرایط جدیدی خواهد شد.
بخش سوم انیمیشن را میتوان یک پکیج کامل از صحنههای اکشن، سینمایی و حماسی بههمراه صحنههای احساسی توصیف کرد که بهخوبی تغییر هر شخصیت در این بخش به تصویر کشیده میشود. در این بخش رسما دو شخصیت مگاترون و اپتیموس پرایم شکل میگیرند و برای اولینبار پیوند برادری آنها به یک دشمنی تبدیل خواهد شد. این تکامل در طول داستان شکل میگیرد و در بخش پایانی به اوج خود میرسد و باعث میشود طرفداران تنها از تماشای این صحنههای جذاب لذت ببرند.
متولد شدن شخصیتها صرفا یک صحنه اضافه یا دورهمی نیست، بلکه سازندگان انیمیشن بهخوبی زمان و مکان این موضوع را تشخیص و انتخاب کردهاند و آنها بهخوبی میدانند که کجا باید این کار را انجام دهند. انیمیشن بهخوبی از عهده شکل گیری دو شخصیت محبوب و اصلی تبدیلشوندگان بر میآید و همانقدر که مگاترون به تاریکترین روش ممکنن معرفی میشود، اپتیموس پرایم مانند یک شخصیت برگزیده معرفی شده است و تفاوت زیادی بین دو مسیر این دو شخصیت دیده میشود که بهترین نکته این انیمیشن است.
انیمیشن بهخوبی درک میکند که بیننده برای تماشا یک فیلم دیگر مایکل بی نیامده است و میخواهد واقعا درک کند چرا مگاترون شخصیتی شرور شده و چرا اپتیموس پرایم به چنین مقامی رسیده است. این ماموریت سختی بود که سازندگان بهخوبی از عهده آن بر آمدهاند. با اینکه با یک انیمیشنن طرف هستیم، اما سازندگان تا جاییکه توانستهاند خشونت و بیرحمی مگاترون را به تصویر کشیدهاند و میتوان گفت او به بهترین شکل ممکن ترسناک و مرگبار نمایش داده شده است.
همچنین نباید از موسیقی متن انیمیشن غافل شد که نقش مهمی در بهتر به تصویر کشیده شدن این صحنهها ایفا کرده است. موسیقی متن انیمیشن با اینکه بالا و پایین زیادی دارد، اما در بخش سوم به اوج خودش میرسد و بهطور مثال میزان حماسی بودن صحنه خلق اپتیموس پرایم و مگاترون با موسیقی آن چند برابر بیشتر شده است. درواقع قدرت موسیقی همیشه در چنین آثاری مهم بوده است و میتوان گفت که موسیقی بخش پایانی انیمیشن دقیقا به وظیفه خود عمل میکند.
اما صداپیشگان انیمیشن یکی از بخشهایی است که میتوانست باعث نگرانی ما شود که خوشبختانه بخش مثبتی از انیمیشن شده است. درست است که ما صدای اپتیموس پرایم را با پیتر کالن میشناسیم و کسی هم نمیتواند جای او را بگیرد، اما انیمیشن تبدیلشوندگان یک برداشتی متفاوت از داستان این شخصیت است و او در طول داستان قرار است به این شخصیت تبدیل شود. بدین ترتیب انتخاب صداپیشه متفاوت برای نقشهای مختلف تصمیمی درست است و باعث شده است تا تجربه متفاوتی هم داشته باشیم.
کریس همسورث، برایان تایر هنری، اسکارلت جوهانسون، کیگان مایکل کی و بهخصوص جان هم عملکرد خوبی دارند و در پایان همسورث نشان میدهد که تمام تلاش خود را کرده است تا بتواند نزدیکترین تجربه ممکن را ارائه کند. او بهخوبی توانسته است تغییر لحن اپتیموس پرایم را در طول انیمیشن به تصویر بکشد و این موضوع در مورد تایر هنری هم صدق میکند. اما شاید بخشی که ممکن است محل اختلاف زیادی باشد، آرت استایل انیمیشن باشد.
آرت استایل انیمیشن درواقع بیشتر مشابه انیمیشنهای کلاسیک تبدیلشوندگان است که میتوان گفت تصمیم پر ریسکی بوده است که در مجموع هم جواب مثبتی داده است. این آرت استایل باعث متفاوتتر شدن انیمیشن نسبت به فیلمهای آن شده است و همچنین میتواند یک نوستالژی برای طرفداران قدیمی مجموعه باشد. اما حداقل از نظر گیشه بهنظر میرسد که این تصمیم چندان به مذاق تماشاگران خوش نیامده است و آنها صرفا باتوجهبه ظاهر انیمیشن تصور متفاوتی نسبت به آن داشتهاند.
اما با تماشا انیمیشن به راحتی متوجه میشویم که تصور اولیه کاملا اشتباه است و انیمیشن شاید یک انیمیشن CG به سبک گرافیکی پیکسار نباشد، اما باز هم کیفیت فنی خوبی دارد. در هر حال یک تصمیم خلاقانه همیشه قرار نیست باب میل همه باشد و حداقل میتوان گفت که انیمیشن در این بخش با اینکه کمی جسور عمل کرده، اما نتیجه متفاوتی هم دریافت کرده است. در هر حال این آرت استایل تا حدی پیادهسازی خوبی هم دارد و نمیتوان گفت نکته منفی است، اما یک نکته کاملا مثبت هم نیست.
انیمیشن «تبدیل شوندگان یک» با اینکه در ابتدا کمی با شوخیهای متعدد و کمدی زیادهروی میکند، اما کمکم داستان خود را شکل میدهد و به نمایش منشا دو شخصیت اپتیموس پرایم و مگاترون به بهترین شکل ممکن میپردازد. بخش سوم انیمیشن یکی از بهترین تجربههای سینمایی سال ۲۰۲۴ است و انیمیشن بدون شک سزاوار توجه بیشتری است؛ چرا که با یکی از بهترین انیمیشنهای چند سال اخیر و بهترین اقتباس سینمایی تبدیلشوندگان طرف هستیم.
There are no comments yet