معتقدم سریالی به این عظمت و زیبایی آن گونه که باید و شاید دیده نشده است.
مهدی فقیه را با نقشهایی دوست داشتنی و خاص در سینما و تلویزیون و آثاری ماندگار همچون مریم مقدس، شوق پرواز، لیلی با من است، سفر به چذابه، هور در آتش و … میشناسیم، شاید کمتر کسی بداند که این بازیگر خوش برخورد و خوش چهره شیرازی،تحصیل کرده تئاتر در فرانسه است و سالها در خارج از ایران زندگی و کار کرده است. مهدی فقیهی در فصل دوم سرزمین مادری به ایفای نقش پرداخته است. گفتگوی این بازیگر با ماهنامه صبا را میخوانید.
شما بازیگر فصل دوم سریال «سرزمین مادری» هستید، از این سریال و حواشی توقیف آن بگویید.
«سرزمین مادری» سریال خیلی پر زحمتی بود و برای ساختش زحمت بسیار کشیدند، لوکیشنهای متعدد و بینظیر، بازیگرهای بسیار خوب و واقعا نمیشود دست کم گرفت که محمد مسعود تهیهکننده سریال چقدر زحمت کشید و خب اصولاً کارهایش هم همیشه خوب بوده. کمال تبریزی که آشناییمان از «لیلی با من است» شروع شد و این سعادت را داشتم که برای چندمین بار بود در خدمت کمال تبریزیِ خوب باشم. نسبت به سوژه و موضوع انتخاب کمال تبریزی بهعنوان کارگردان این سریال انتخاب خیلی خوب و واقعاً بسیار بهجا بود که سریال خیلی هم خوب از آب درآمد و از همان اوایل هم بسیار بازخورد خوبی داشت که متاسفانه حالا بخاطر اتفاقاتی که برایش افتاد آن اثربخشی که مطلوب و مدنظر بود را نداشت. موضوع ابتدایی سریال عالی بود و واقعا خیلی آگاهیهای درستی نسبت به آن زمان را میداد و نامش هم همان «سرزمین کهن» که حالا شد «سرزمین مادری» فرق نمیکند آن سرزمین کهن یک یک اسم دیگر و یک وضعیت دیگر اجتماعی برای مردم داشت و یک خرده مردمان را که از رسانه دور شده بودند، را دوباره نزدیکتر کرد و میتوانست بیشتر هم نزدیکتر کند، مردم را دوباره به رسانه دیدن.
یعنی معتقدید که اگر این اتفاقها برای سریال نمیافتاد، مخاطبان آن به مراتب بیش از الان بود؟
حتما همین طور است و متاسفانه ما زیاد این موضوعات را بها نمیدهیم. از چیزهایی که حالا از کشور همسایه ما پخش میشود درحالیکه فرهنگ آنها کجا و فرهنگ ما کجا اما بیشتر مردم در خانهها دارند آنها را نگاه میکنند سریالهای خارجی و سخیف را نگاه میکنند. خب چرا ما کارهای خوب و ارزشمند و کارهای درستی نکنیم که مردم خوبمان فیلمهای خوب ببینند. یک زمان سریالهایی پخش میشد که حتی میدیدیم مثلا ساعت ۹،۱۰ که زمان پخش آنها از تلویزیون میشد همه مغازهها تعطیل میکردند، خیابانها خلوت بود، چون همه برای تماشای آن فیلمها میرفتند. چرا الان به این روز افتادیم؟ چرا یک نگاه اجمالی به کارهای گذشته نمیکنیم؟ حالا من این را نمیدانم که سیاست خود تلویزیون نسبت به این موارد چیست؟ چرا مردم از تلویزیون دور شدند؟ و کارهایی را که فرهنگشان فاصله بسیار زیادی را به فرهنگ بسیار غنی و بزرگ ما دارد ببینند؟ خیلی رک بگویم چرا سریالهای بسیار بسیار سطح پایین ترکیه را؟ اصولا باید یک نگاه اجمالی کنند، یک نگاهی به کارهای خوب گذشته کنند و بیایند یک خرده به مردم نزدیکتر شوند. مردم هم کار خوب میخواهند، مردم این تفاوتها را میدانند و خوب میفهمند. آن افرادی هم که سریالهایی مثل نوع «جم» را میبینند، افرادی هستند که آگاهی ندارند و جذب یک رنگ و لعابی میشوند درحالیکه ما از لحاظ داستانی، اجتماعی و سیاسی خیلی بیشتر و بهتر میتوانیم بازگوکننده این مسائل باشیم. وقتی ما این آدمهای فهیم را داریم و دیگران را داریم چرا نباید کارهای خوب دیگری مثل «سرزمین کهن» را نسازیم؟ چرا کارهای خوبی انجام ندهیم که مردم به تلویزیون خودمان یک کششی پیدا کنند؟ ما از این جریان ناراحت هستیم که بیایند سریالهای نوع دیگر خارجی را ببینند.
این موضوع فقط درمورد فیلمها نیست، درمورد چهرههای پیشکسوت گذشته هم هست. مگر میشد با دیدن تصویر بازیگرانی مانند شما با آن بیان شیرینتان، آن فیلمها را نبینیم؟ نه چون شماها بازیگران پیشکسوت و قابل اعتماد مخاطبان بودید که حضورتان در هر فیلمی، دلیل خوب و دیدنی بودن آن فیلمها میدانستند. چنین چهرههایی را مدتهاست که نمیبینیم.
من زیاد اهل مصاحبه نیستم اصولا خیلی کم مصاحبه میکنم، اما در یکی از همین مصاحبههایی که با یکی از این خبرگزارهای معروف داشتم هم این را بیان کردم و گفتم که چون بیکارهها بر سرکارند، باکارها خانهنشیناند!
اینجوری نمیشود آن هم فرهنگ عظیم ما، یک انسانهای بزرگی میخواهد نسبت به امور اجتماعی و امور فرهنگی مردم، کار سادهای نیست. هنر و فرهنگ زحمت دارد. یعنی به وجود آوردن و تولید یک اثر خوب، مشکل است. چرا از اینها دست بکشیم؟ الان چندین سال است که یک سریالی مثل «مریم مقدس» ساخته نمیشود. الان چندین سال است که در ژانر دفاع مقدس از «هور در آتش» و «ستارگان خاک» عزیزالله حمیدنژاد، کارهای ابراهیم حاتمیکیا و دیگران و دیگران افتادند در یکسری کارهای کمدی؟ یک زمان حضرت امام رحمت الله علیه، گفتند این بچههای ما یک شبه ره صد ساله را دیدند. به جای اینکه آن مفاهیم را فیلم کنند، برداشتند رد لاستیک تویوتا را فیلم دفاع مقدس کردند. به آن نمیگوییم جنگ، میگوییم دفاع مقدس. درواقع رد لاستیک تویوتاها را فیلم کردند نه آن مفاهیمی را که حضرت امام گفت. اینها یک شبه ره چندین ساله را پیمودند باید یک نگاه اجمالی درست به فرهنگ ایران کنیم. خب به خاطر این نوع رفتار، ماها را گذاشتهاند کنار. بنده حدود چهار سال بیکار هستم با این که حرفهام این است، درس این رشته را هم در کشور خودمان خواندهام هم در فرنگ، تجربهاش را دارم برایش زحمت کشیدهام ولی نمیخواهند. یک سری را همینجوری به عنوان حزب و گروه و دستهای میآورند، یک عده هم که خب پول میدهند نقش میخرند.
مردم ما خیلی خوب میفهمند. من در شیراز بیشتر با مترو اینور و آنور میروم وقتی با مردم کوچه و بازار صحبت میکنم، میبینم که واقعا خیلی خوب میفهمند. البته به من لطف دارند اما بارها پرسیدهاندکه شما با آن لهجه خوب و دوستداشتنی چرا کار نمیکنید؟ میگویم من در تمام عمرم کاری که در شان مردم نباشد، انجام ندادهام، خدا روز مرگم را بدهد که بخواهم آن کارها را بکنم.
دور از جانتان سلامت باشید؛ از تحصیلاتتان گفتید که هم در ایران بوده و هم در خارج از کشور، شما تحصیلات تئاتر و نمایش عروسکی هم دارید ولی با این وجود فعالیتتان در آن زمینه مخصوصا نمایش عروسکی خیلی کمتر از بازی در سینما و تلویزیون بوده، دلیل این چیست؟
دلیلش این است که نمیخواهند در این زمینه هم کار فاخر انجام شود. استقبال نمیکنند. آقای دارابی در جشنواره رادیو تلویزیون آن دوره پرسیدند که قبلا کارهای عروسکی عالی در شیراز ساختید و به ما دادید الان چه کار عروسکی دارید؟ گفتم برای بچههایمان امروز شاهنامه دارم. کاری که ۱۲ سال نشسته و این را نوشتهام برایش زحمت کشیدم. انقدر من را بابت آن کار دواندند و درنهایت جوابی که به من داده شد این بود که حالا همه چیز ما درست است بخواهیم شاهنامه درست کنیم
یعنی با کار فاخر ملی همراهی لازم وجود ندارد؟
بله و ای وای ندارد! این تفکر است. ما این تفکر را نمیخواهیم. من یک بیت از شعر فردوسی را میخوانم ببینید اصل توحید است. میگوید
خرد گر سخن برگزیند همی همان را گزیند، که بیند همی
به هستیش باید که خستو شوی ز گفتار بیکار یک سو شوی
این فردوسی است که میگوید
که من شهر علمم علیام در است درست این سخن قول پیغمبر است
چه کسی را داریم که بگوید من خاک پای ولی و وصیام جز فردوسی؟ حالا حافظها و سعدیها و ابوالخیرها و اینها به جای خود… نمیدانم حالا که چرا و چه دلایلی دارند که یک کار ایرانی با فرهنگ ایرانی را بچههایمان نفهمند، یاد نگیرند
واقعا حیف است. همین بی توجهیها باعث میشود گرایش بچههای ما بیشتر به سمت ترکزبانها باشد و نسبت به داشتههای خودمان بی تفاوت باشند!
نمیدانند، آگاهی ندارند، نخواندهاند. به واسطههایی شدهاند مدیر، به واسطههایی شدهاند کارشناس و بد میبینند همه چیز را. یک آدم باسواد، یک آدم هنرمند، یک آدم کارشناس هنر خوب، آدمها را خوب میبیند. وقتی ذهنت بد باشد همه چیز را بد میبینی. سعی کنیم به آنجا برسیم که همه را خوب ببینیم، این خوب دیدن در انسانها خیلی مهم است. پالایش نفس و قلب انسان است. وقتی اینها را پالایش کنیم خوب میبینیم ولی ما الان چنین چیزهایی را نمیبینم.
بله، اما خیلی از صحبت درباره سرزمین کهن دور شدیم؛ اگر خودتان هم صحبت دیگری در خصوص «سرزمین کهن» دارید؛ بفرمائید.
برای ساخت «سرزمین کهن» خیلی زحمت کشیده شد. بهجز خود کمال تبریزی دستیار او آقای حاتمی خیلی خیلی زحمت کشید انسان شریف انسان و بسیار درستی است، خدا حفظش کند که اصلا کارگردان دوم کار محسوب میشد. اینها افرادی هستند که باید به آنها کار داده شود نمیدانم اینها را نمیبینند؟ کارها را نمیبینند؟ کارهایی که در شان مردم عالی و خوبمان باشد که با همت این افراد ساخته شود. ما که نمیتوانیم، ما که خرما بر نخیل است و اصلا دستمان نمیرسد. من همانطور که گفتم کمتر مصاحبه میکنم و بالاخره همه درد و دلها را که نمیشود گفت. با این حال معتقدم سریالی به این عظمت و زیبایی آن گونه که باید و شاید دیده نشده است و امیدوارم تعمدی در این موضوع وجود نداشته باشد؛ اما یک صحبت پایانی و آن اینکه فکر میکنید این توقیف چند ساله چقدر باعث ناامیدی بازیگران و عوامل این سریال شده است؟ به نظر شما اینها باز هم رغبت میکنند پا به ساخت چنین اثر فاخری بگذارند؟
There are no comments yet