در این گزارش مروری به همه وزرای فرهنگ و ارشاد اسلامی داشتهایم.
در طول ۳۸ سال عمر جمهوری اسلامی ایران، ۱۴ نفر عهدهدار پُست وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شدهاند که برخی از آنها دو دوره وزیر بودهاند. این وزرا عبارتند از ناصر میناچی، عباس دوزدوزانی، عبدالمجید معادیخواه، سیدمحمد خاتمی، علی لاریجانی، مصطفی میرسلیم، عطاءالله مهاجرانی، احمد مسجدجامعی، محمدحسین صفارهرندی، سیدمحمد حسینی، علی جنتی و سیدرضا صالحیامیری، عباس صالحی، محمد مهدی اسماعیلی و عباس صالحی.
از این فهرست سیدمحمد خاتمی با ۹ سال و شش ماه طولانیترین و عباس دوزدوزانی با نزدیک به یک سال کمترین دوره وزارت را داشتهاند.
از این بین، چهار وزیر که عبارتند از عبدالمجید معادیخواه، سیدمحمد خاتمی، عطاءالله مهاجرانی و علی جنتی، با استعفا به کار خود پایان دادهاند. پنج وزیر هم با پایان دوره دولت، صندلی این وزارتخانه را ترک کردهاند که شامل ناصر میناچی، عباس دوزدوزانی، مصطفی میرسلیم، احمد مسجدجامعی و سیدمحمد حسینی میشوند. علی لاریجانی هم در بهمن ۷۲ با حکم رهبر انقلاب، بعد از یک سال و هشت ماه، وزارت ارشاد را واگذار کرد و ریاست سازمان صدا و سیما را برعهده گرفت.
اما عجیبترین مورد این فهرست، محمدحسین صفارهرندی است که هشت روز مانده به پایان دولت نهم، ابتدا با حکم محمود احمدینژاد برکنار و بعد که مشخص شد با این اقدام کابینه از رسمیت میافتد، آن ابلاغیه لغو شد. البته در همان تاریخ چهارم مرداد ۸۸، صفارهرندی در نامهای استعفای خود را تقدیم رییسجمهور وقت کرد که به آن پاسخی داده نشد.
همچنین در بین وزرای فرهنگ و ارشاد جمهوری اسلامی، عبدالمجید معادیخواه با حضور در سه دولت محمدجواد باهنر، دولت موقت مهدوی کنی و دولت اول میرحسین موسوی، بیشترین تعداد کابینه را در کارنامه خود ثبت کرده است.
از سوی دیگر، از میان تمام رئیسان دولتهای پس از انقلاب، آیت الله هاشمی رفسنجانی با داشتن سه وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، رکورد دار است. او در مدت هشت سال ریاست جمهوری خود، خاتمی، لاریجانی و میرسلیم را به عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در کابینه خود داشته است.
تغییرات نام در وزارت فرهنگ
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، از ادغام دو وزارتخانهی «فرهنگ و هنر» و «برخی ارگانهای وزارت علوم و آموزش عالی» تشکیل شد و در ۷ خرداد ۱۳۵۸ به وزارت ارشاد ملی تغییر نام داد.
این وزارتخانه یکسال بعد در سال ۱۳۵۹ نامش به «وزارت ارشاد اسلامی» تغییر کرد و در همان سال، تعدادی از واحدها از وزارت فرهنگ و آموزش عالی جدا و در وزارت ارشاد اسلامی ادغام شدند.
در نهایت در تاریخ ۱۲ اسفند ۱۳۶۵ به موجب قانون اهداف و وظایف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، نام وزارت ارشاد اسلامی به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تغییر یافت.
تاکنون ناصر میناچی، عباس دوزدوزانی، عبدالمجید معادیخواه، سیدمحمد خاتمی، علی لاریجانی، مصطفی میرسلیم، سید عطاءالله مهاجرانی، احمد مسجد جامعی و محمدحسین صفار هرندی به عنوان وزیر در راس این وزارتخانه مشغول به کار بودهاند و سید محمد حسینی وزیر ارشاد دولت دهم هم این روزها آخرین روزهای کاریاش را در این مسوولیت سپری میکند.
مروری بر مهمترین برنامههای وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی
در این بخش به مهمترین برنامههایی که سیدعباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان برنامههای راهبردی وزارتخانه متبوعش ارائه داده میپردازیم:
در دهههای اخیر، جهان شاهد تغییرات بنیادینی در عرصه فرهنگ بوده که این تغییرات در کشور ما نیز ملمو س و تاثیرگذار بوده است. از این رو با گسترش فناوریهای نوین و دسترسی آسانتر به محتواهای فرهنگی متنوع، نیاز به بازنگری در سیاستها و استراتژیهای فرهنگی بیش از پیش احساس میشود. برنامه دکتر صالحی با درک این تحولات، به دنبال ارائه راهکارهایی عملیاتی است که نهتنها به حفظ ارزشهای اسلامی-ایرانی کمک کند، بلکه این ارزشها را در مقابل جریانهای جهانی تثبیت و تقویت نماید.
سیدعباس صالحی با تاکید بر ضرورت استفاده از فناوریهای نوین، بهویژه هوش مصنوعی، به بهبود تنظیمگری و مقرراتگذاری در این حوزه پرداخته است. این نگاه فناورانه به فرهنگ، نهتنها زمینهساز تولید و توزیع هوشمندانهتر محتواهای فرهنگی خواهد شد، بلکه میتواند به کاهش شکاف دیجیتال و افزایش دسترسی عمومی به فرهنگ و هنر کمک کند. این امر پیشتر در کتاب «حکمرانی فرهنگی در عصر انسان رسانهها» نیز از سوی او مورد تاکید قرار گرفته بود که خوشبختانه این مهم در برنامه وزیر مورد توجه قرار گرفته است که به نوبه خود نشان از فهم به روز ایشان از تحولات فرهنگی تاثیرگذار کشور است. باید بپذیریم که در دنیای امروز، جایی که مرزهای جغرافیایی به مرور کم اهمیتتر و مرزهای فرهنگی پر اهمیتتر میشوند و محتواهای فرهنگی به سرعت در حال جهانیشدن هستند، بهرهگیری از ظرفیتهای فناورانه میتواند به کشور عزیزمان کمک کند تا در این میدان جهانی نقشآفرینی موثرتری داشته باشد.
ایشان با تاکید بر ضرورت کاهش وابستگی اقتصاد فرهنگ به منابع دولتی، به دنبال تقویت بخش خصوصی و افزایش شفافیت در عرصه تولید و عرضه محصولات فرهنگی است. متاسفانه اقتصاد فرهنگ در کشورمان، دهههاست که به شدت به منابع دولتی و به شکل دقیقتر منابع نفتی وابسته است و این مسئله باعث شده تا ساختارهای فرهنگی کشور نتوانند اغلب به طور مستقل و پویا عمل کنند. خوشبختانه در برنامه پیشنهادی دکتر صالحی شاهدیم که ایشان با ارائه راهکارهایی برای بهبود محیط کسب و کار فرهنگی، در تلاش است که زمینهساز رشد و توسعه این حوزه مهم و راهبردی باشد. دقت کنیم که تقویت بخش خصوصی و ایجاد سازوکارهایی برای حمایت از کارآفرینان فرهنگی، میتواند به پویایی بیشتر این حوزه کمک کند و نقش دولت را از مدیریت مستقیم به نقش حمایتی و تنظیمگری تغییر دهد. این تغییر رویکرد، نهتنها به افزایش کارایی در بخش فرهنگ منجر خواهد شد، بلکه میتواند زمینهساز افزایش کیفیت و تنوع محتواهای فرهنگی نیز باشد. با عنایت به برنامه دکتر صالحی به نظر میرسد که در این عرصه شاهد تحولات مثبت و سازندهای خواهیم بود.
توجه به این موضوع هم از یک سو سبب تقویت بنیه مالی اهالی فرهنگ و هنرمندان و همچنین رشد و توسعه فرهنگ و هنر میشود و هم میتواند نقشی موثر در معرفی فرهنگ و هنر ایرانی به مردم جهان داشته باشد.
این مورد هم یکی دیگر از محورهای مهم برنامه دکتر سید عباس صالحی است. صالحی با درک ضرورت بازنگری در ساختارهای فرهنگی کشور، به دنبال ایجاد الگوی نوین حکمرانی فرهنگی است. این الگو بر اساس اصول حکمرانی هوشمند، شبکهای، تعاملی و مردمی طراحی شده و هدف آن افزایش کارایی و جلوگیری از همپوشانی و تداخل وظایف در دستگاههای فرهنگی است. برنامه دکتر صالحی با تاکید بر همکاری و تعامل بیشتر بین دستگاههای فرهنگی، به دنبال ایجاد همافزایی و هماهنگی بیشتر در این حوزه است. این بازنگری و بازسازی ساختارهای فرهنگی، میتواند به ایجاد نظم و انسجام بیشتری در این حوزه منجر شده و زمینهساز تحقق اهداف کلان فرهنگی نظام اسلامی باشد. تدر اینجا تاکید بر این نکته ضروری است که توجه به مردمیسازی فرهنگ، عدالت فرهنگی و کاهش تصدی گری دولت و واگذاری امور به تشکل های صنفی مردمی رویکردی مناسب است که باعث خواهد شد تا با آشتی دوباره اهالی فرهنگ و هنر با نهاد حکمرانی، شاهد بروز شور و نشاط فرهنگی در سطوح مختلف جامعه باشیم.
یکی از ارکان اساسی برنامه دکتر صالحی است. در شرایطی که هویت فرهنگی جامعه در معرض تهدیدات گوناگون قرار دارد، توجه به تقویت و ترویج این هویت از اهمیت ویژهای برخوردار است. دکتر صالحی در برنامه خود به ضرورت ترویج مضامین اسلامی-ایرانی در تولید و عرضه محصولات فرهنگی اشاره کرده و بر لزوم ایجاد سازوکارهایی برای افزایش سهم این مضامین در فرهنگ عمومی تاکید دارد. این نگاه ریشهدار به هویت اسلامی-ایرانی، میتواند نقش مهمی در تقویت روحیه انقلابی و مسئولیتپذیری اجتماعی ایفا کند. همچنین، توجه به هویت اسلامی-ایرانی میتواند به ارتقاء احساس افتخار ملی و تقویت همبستگی اجتماعی کمک کند.
برنامه پیشنهادی دکتر صالحی برای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، با در نظر گرفتن تحولات فرهنگی و اجتماعی ایران و جهان، به گونهای طراحی شده است که میتواند نقشی اساسی در پیشبرد سیاستهای فرهنگی نظام اسلامی ایفا کند. این برنامه با بهرهگیری از ظرفیتهای فناوریهای نوین، توجه به اقتصاد فرهنگ، بازسازی ساختارهای فرهنگی و پاسداشت هویت اسلامی-ایرانی، مسیری روشن برای تحقق حکمرانی فرهنگی تراز انقلاب اسلامی ترسیم کرده است. در شرایط کنونی، حمایت از این برنامه و چهره پیشران آن نهتنها به نفع پیشرفت فرهنگ و هنر در کشور است، بلکه گامی مؤثر در مسیر تحقق اهداف متعالی نظام اسلامی محسوب میشود.
دقت داشته باشیم برنامهای که بتواند با در نظر گرفتن چالشهای موجود، به ارائه راهکارهایی عملیاتی و موثر بپردازد، میتواند زمینهساز رشد و توسعه فرهنگ و هنر در کشور باشد. از سوی دیگر، توجه به ابعاد اقتصادی و فناورانه فرهنگ، میتواند به ایجاد زیستبومی پایدار و پویا در این حوزه منجر شود که در آن، نهتنها بخش دولتی، بلکه بخش خصوصی و نهادهای مردمی نیز بتوانند نقشآفرینی موثری داشته باشند.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است