لالایی قصه سرراست و سادهای دارد که باب میل مخاطبهای کم سن و سال خود بوده و در آن از عناصری بهره گرفته شده که توانایی همراه کردن مخاطبان یاد شده را دارد.
در خلاصه داستان سریال لالایی برای بچهها آمده است: «گلشن» زن مسن و صاحب خیریهای است که حافظهاش را بر اثر اتفاقی از دست داده و در شرایطی خاص مرد جوانى را با پسر از دست رفتهاش اشتباه مىگیرد…
در این سریال علاوه بر داریوش فرضیایی، هنرمندانی چون گوهر خیراندیش، سعید امیر سلیمانی، امیرمحمد متقیان، نعیمه نظامدوست، کمند امیرسلیمانی، سپند امیرسلیمانی، هلیا امامی، امیر کربلاییزاده، حامد وکیلی، امیر سهیلی، مرضیه صدرایی، ابراهیم شفیعی و نیما قربانزاده حضور دارند.
در این بین سریالها نقش مهمی در جذب بیشتر مخاطبان کودک و نوجوان داشته و به همین خاطر هم برنامهسازان در این بخش سرمایهگذاری زیادی انجام دادهاند. در ایران نیز تقریبا وضع به همین منوال بوده و برنامهسازان در مدیومهای مختلف تلاش ویژهای را برای جذب حداکثری مخاطبان کم سن و سال خود به خرج میدهند. با افزایش ضریب نفوذ پلتفرمهای نمایش آنلاین در کشور، قشر کودک و نوجوان نیز کم و بیش مورد توجه آنها قرار گرفته و برنامههایی را برای آنان تدارک دیدهاند.
لالایی قصه سرراست و سادهای دارد که باب میل مخاطبهای کم سن و سال خود بوده و در آن از عناصری بهره گرفته شده که توانایی همراه کردن مخاطبان یاد شده را دارد. در قسمت نخست، ابتدا با زنی میانسال به نام گلشن آشنا میشویم که مالک مرکز نگهداری پسران بیسرپرست بوده و حال میخواهد به تحریک خواهرزادهاش مرکز را تخلیه کرده و آنجا را خراب کند. فراموشی بخش کلیدی شخصیت گلشن است که نویسنده فیلمنامه به خوبی روی آن مانور داده و از آن به عنوان عامل پیش برنده قصه سود جسته است. در عین حال بخش مهمی از شوخیهای شکل گرفته در دو قسمت نخست نیز حول همین محور چرخیده که میتواند برای مخاطب لالایی لحظات شیرینی را رقم بزند. برای نمونه هم میتوان به اشتباه گرفته شدن پاداش حکمت با بهروز پسر درگذشته گلشن توسط خود او اشاره کرد که به یک موتیف جذاب تبدیل شده است. نکتهای که میتوان آن را نقطه قوت فیلمنامه لالایی به حساب آورد و به نوعی مرکز ثقل آن به حساب میآید، شکل دادن قصه در بستری از تخیل است. به ویژه در رابطه با شخصیت پاداش که به عنوان یک تعمیرکار شباهت چندانی با ما به ازاهای واقعی نداشته و از اسم تا اتومبیلاش خاص به نظر میرسند. به خصوص دومی که تماشاگرش را به یاد اتومبیل کاراگاه گجت میاندازد. این اتفاق در رابطه با شاگردش طوفان هم رخ داده که تکیه کلامی هم برایش در نظر گرفته شده تا بیشتر توجه تماشاگر را به خود جلب کند.
در رابطه با شخصیتپردازی هم با تیپهای آشنایی مواجه هستیم که کاملا در دو قطب خیر و شر قرار گرفته و در تقابل با یکدیگر داستان را سروشکل میدهند. یک سمت ماجرا پاداش حکمت، شاگردش، مدیر مرکز بچههای بی سرپرست و کارمندان آن قرار گرفته و در طرف دیگر خواهرزاده گلشن و پدرش قرار دارند که بر سر تخریب یا نگه داشتن مرکز در کشمکش هستند. شخصیتهای مکملی هم در این دو قسمت معرفی شده و گوشهای از کار را گرفتهاند که گاه لحظات بانمکی را رقم زدهاند.
داریوش فرضیایی که با نام عموپورنگ چهره شناخته شدهای برای مخاطبان کودک و نوجوان به حساب میآید، چهره کلیدی سریال لالایی است که نقشی کلیدی در پیشبرد آن دارد. بازیگر شخصیتمحور لالایی که نسلهای مختلفی از بچههای کم سن و سال مخاطب پروپاقرص ساختههای تلویزیونیاش بودهاند و حال در مدیومی متفاوت، کارش را دنبال میکنند. درویشعلیپور به عنوان کارگردان به خوبی از موسیقی و شعر متناسب با گروه سنی یاد شده بهره گرفته و فضای مفرحتری را خلق کرده است. در عین حال با استفاده از بازیگران کارکشتهای همچون: گوهر خیراندیش، سعید امیرسلیمانی، کمند امیرسلیمانی و … وزن بیشتری به کار بخشیده و به واسطه حضور آنها بسیاری از شوخیها هم اجرای بهتری پیدا کرده است.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است